این سرکنگبین صفرا می آورد!


یادداشت |

 

■ دکتر حسین میقانی 

چندی پیش گفتاری از عادل فردوسی پور در رسانه ها منتشر شد که در آن از ناتوانی خود در پاسخگویی به دانشجویانش داشت. به قول خودش «همیشه به دانشجوهایم می‌گفتم بمانید تا این کشور را باهم بسازیم، بعد از اسفند ۹۷دیگر جوابی برای آنها نداشتم». شاید در نظر اول مسئله ی مهمی نباشد. شاید خیلی ها با او مخالف باشند و هزار دلیل برای بستن برنامه ی نود بیاورند. شاید الان هم بگویند........ شاید بگویند وطن دوستی که با بستن یک برنامه از بین برود بهتر است از همان اول نباشد. (کاری به این ندارم که چه عللی باعث شد نود تعطیل شود و قصد هم ندارم در این مورد بحث کنم.) اما  به عنوان پدیده ای اجتماعی ، حرف  فردوسی پور حاکی از اتفاق ناخوشایندی است که سالهاست در کشور ما جریان دارد. اگر تحقیقات آماری  جامعی وجود داشت به وضوح می دیدیم که آنچه او گفته زبان حال جامعه ی ماست. حالا شما به جای اسفند 97 تاریخ های دیگری را قرار دهید. اما نمی توانید انکار کنید  مردم در حال از دست دادن امید خود هستند. از دست رفتن امید به بهبودی یک کشور، مساوی است با نابودی و فروپاشی جامعه. پول و سیاست و فرهنگ اگر نتوانند امید برای تک تک افراد جامعه بیاورند هیچ نیاورده اند. بسیاری از اساتید دانشگاه یا خود به خارج از ایران می روند، یا قصد دارند بروند و یا آرزو دارند بروند.-این را حداقل در این چند سال که دغدغه ی این گونه مسائل را داشته ام به عینه دیده ام- رفتن بعنوان یک پدیده ی مثبت بد نیست،البته  اگر ثبوتی باشد و نه سلبی. یکی  مهاجرت می کند  تا یاد بگیرد، تجربه ی جدیدی کسب کند، فضای جدیدی را بچشد، آدم های نوی ببیند، فرهنگ های جدیدی را لمس کند، این فرد حتی اگرهم برنگردد نشان از یک روحیه ی مثبت دارد. نشان از پویایی جامعه ای دارد که چنین فرد کنجکاو و دغدغه مندی را تربیت کرده است . در غیر اینصورت مهاجرت  نشان از یک جامعه ی به شدت بیمار دارد. شاید بسیاری  بگویند جنگ هم که باشد وطن را نباید ترک کرد، کسی که می رود خیانت می کند و هزاران کبری و صغری بچینند در منقبت ماندن در شرایط سخت و آن ها که می روند را سرزنش کنند ، غافل از اینکه چه استدلالشان درست باشد چه غلط، پدیده ای اجتماعی در حال رخ دادن است!. بند به باد رفته و آبِ پشت آن آزاد شده، حالا شما در حال محاسبه کردن مقاومت سازه ی خود باش.

خودمان را به خواب زده ایم و داد غرور ملی سر می دهیم؟ چندی  پیش یکی از این خارجی ها از دوستی پرسیده بود کشور شما که مثل سوریه و یمن در حال جنگ نیست، چرا این همه مهاجر دارید؟ حرف سنگینی است! بیچاره خبر ندارد که خیل جدیدِ مهاجران -بالقوه و بالفعل- نه بدبخت های اقتصادی و نه مخالفان تفنگ بدستِ برانداز و نه زندانی های سیاسی اند، بلکه همه ی کسانی اند که از حجم تصمیم های نادرست و کردارهای نامناسب و گفتارهای بی در و پیکر خسته شده اند. معلمان جامعه وقتی نتوانند به دانش آموزان و دانشجویان خود امید بدهند آینده ی جوانان چه خواهد شد؟ مسئولان فکر می کنند اگر به هر دلیلی فرضا یک برنامه ی ورزشی محبوب را قطع کردند آب از آب تکان نمی خورد، یکی دیگر به جایش می آید و زود فراموش می شود. تمام. نمی دانند که در بلند مدت چه ها بر سر جامعه آورده اند. در زمان جنگ پول نبود، سلاح نبود، امکانات نبود اما مردم امید داشتند و جنگیدند، اما الان چه؟. تا کی خودمان را به خواب بزنیم؟ آن هایی که رفتند را هم  وطن فروش خواندیم  دو تابعیتی ها همگی جاسوس  شدند و بی رگ و ریشه اما این را هم بدانید که اخیرا در نروژ قانونی تصویب کرده اند که دو تابعیتی بودن را به رسمیت شناخته است ، چون بخشی از نروژی ها در آمریکا هستند و کشور برای تشویق آن ها و امید به آن ها همه را به رسمیت شناخته است . نباید مردم را به کوچکترین جرم ها  از رسمیت خارج کنیم و با  ننگی و انگی از خود دور کنیم. خواسته های مردم را نادیده  نگیریم و فکر نکنیم راه درست را می رویم . و بدانید  این سرکنگبین صفرا می آورد

 

■  استاد دانشگاه