میرداماد ستاره درخشان استرآباد
گزارش | خبر |
استان گلستان و ایالت استرآباد از گذشته تاکنون زادگاه مشاهیر و نامآوران فراوانی در بخشهای گوناگون علم و هنر بود که یکی از آنها میر برهانالدین محمدباقر استرآبادی ملقب به میرداماد و معلم ثالث است. به گزارش ایرنا، میرداماد به عنوان یکی از ستاره های درخشان آسمان حکمت و فلسفه اسلامی پس از ارسطو و فارابی، با نام معلم ثالث شناخته شده و بنیانگذار حکمت یمانی است. او برای برقراری ارتباط منطقی و معقول میان نظام فلسفی پایه و نظام روشنگر قرآن و احادیث تلاش کرد و این نظام فلسفی اسلامیِ تدوینشده توسط خودش را حکمت یمانی و با تعبیراتی مانند حکمت ایمانی، حکمت سویه، حکمت قدسیه یاد کرد. درباره سال تولد میرداماد اطلاعات کافی در دست نیست اما کتاب "نخبة المقال فی اسماء الرجال" تولد او را سال ۹۶۹ در استرآباد ذکر کرده است. میرداماد متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم، فقیه و شاعر شیعی برجسته دوره صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان و معاصر شیخ بهائی و میرفندرسکی بود. میرداماد توانست در محیط جدید فرهنگی و علمی دوران صفویه در ایران که در آن شیعه اثنیعشری گسترش یافته و مذهب رسمی مملکت شده بود، فلسفه را اشاعه دهد و علوم عقلی را احیا کند. میربرهانالدین استرآبادی در منطقه استرآباد یا گرگان کنونی متولد شد اما در جوانی به مشهد رفت و دوران آموزش علوم را نزد اساتید و فضلای آن دیار آغاز کرد. میرداماد پس از مشهد در قزوین، هرات و سرانجام اصفهان به فراگیری علوم و البته پرورش شاگرد در رشته های مختلف پرداخت. در آن دوران اصفهان دارای مدارس علمی و مدرسین خوبی بود و طلاب سختکوش به تحصیل علوم و معارف مشغول بودند. حوزه درس میرداماد در اصفهان را باید از حوزه های درسی پر ثمر و شاگرد پرور آن روزگار دانست. مرحوم آقا علی مدرسی طهرانی در رساله "طبقات حکما، متأخرین" نوشته است: ۳۰۰ نفر از شاگردان او همانند ملاصدرای شیرازی، ملا شمسای گیلانی، سید احمد علوی عاملی، میر منصور گیلانی و عبدالغفار گیلانی به درجه اجتهاد نائل شدند. نکته قابل توجه در سرگذشت علمی میرداماد آن است که در میان استادان او هیچ چهره فلسفی مشهوری دیده نمی شود که این موضوع برای محققان جای تأمل دارد. اهمیت نداشتن استاد فلسفه برای میرداماد هنگامی برجسته می شود که بدانیم حضور اساتید بزرگ در زندگی علمی برخی از فلاسفه در جهان اسلام تا چه اندازه در ورود به مباحث فلسفی مهم است اما میرداماد با مطالعه شخصی بر کلیات و جزئیات فلسفه احاطه یافت. میرداماد دارای تالیفات بسیاری در زمینههای مختلف از جمله ادبیات عرب، اصول فقه، حدیث، تفسیر، ریاضیات، منطق، کلام و حکمت است اما آنچه در میان آثار وی بیشتر به چشم می خورد تالیفات در زمینه حکمت و فلسفه الهی است. یکی از نکات مهم در خصوص آثار میرداماد به سبک نگارش سخت وی بر می گردد. او سخت نویس بود و نثری پیچیده داشت؛ چنان که این خصلت باعث شد کتاب های او کمتر از آثار ملاصدرا و ملاهادی سبزواری و دیگر حکمای بعدی خوانده شود. میرداماد در پیگیری این سبک و روش تا آنجا پیش رفت که فهم تالیفات او در حکمت برای علما نیز مشکل است و به همین جهت کتب و نظرات وی مهجور مانده است. او همچنین مانند بسیاری از حکما و عرفا که ذوق شعر و شاعری داشتهاند، به سرودن شعر عربی و فارسی میپرداخت و نام اشراق را برای تخلص شاعری خود انتخاب کرده بود. مجموعه اشعار او بعدها به نام «دیوان میرداماد» گردآوری شد. میرداماد در قصیده ای مقام علمی خود را برتر از افلاطون و ارسطو دانسته و می گوید:
ز شفای من ارسطو شده بهرهمند دانش / ز رُموز من فَلاطون زده گام در معانی
میرداماد در اواخر عمر به همراه شاه صفی به زیارت عتبات رفت اما بین راه دچار بیماری شد و در نزدیکی نجف در سن هشتاد سالگی درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. میرداماد به واسطۀ اهتمام در تعلیم و تعالی فلسفه مشّاء و کوششی که در ارائه یک صورتبندی کامل و اصیل از اندیشه اسلامی به کاربسته، به "معلم ثالث" مشهور است.