چرا ادبیات؟
یاددداشت اول |
■ با مسوولیت سردبیر
چرا ادبیات عنوان کتابی از ماریو بارگاس یوسا داستان نویس و روزنامه نگار اهل کشور پرو است.
یوسا در این کتاب به این پرسش پاسخ میدهد که واقعا چرا ادبیات برای زندگی ما یک نیاز است؟ چرا خواندن رمان و داستان تا این اندازه اهمیت دارد ؟
ماریو بارگاس یوسا در این کتاب اهمیت خواندن ادبیات را بیان میکند و درباره جامعهای که در آن ادبیات جایگاهی ندارد سخن می گوید. نویسنده می گوید: ادبیات جزء ضروریترین و مهمترین فعالیتهای ذهنی آدمی است. فعالیتی که از جنبههای مختلف به فرد و در مقیاس بزرگتر به جامعه کمک میکند. او معتقد است که ادبیات مهم است. حتی بیشتر از آنچه که فکر میکنید.
در بخشی از این کتاب از قول بورخس آمده است:
بورخس همیشه از این پرسش که «فایدهی ادبیات چیست؟» برآشفته میشد. او این پرسش را ابلهانه میشمرد و در پاسخ آن میگفت «هیچ کس نمیپرسد فایدهی آواز قناری و غروب زیبا چیست.» اگر این چیزهای زیبا وجود دارند و اگر به یُمنِ وجود آنها، زندگی حتی در یک لحظه کمتر زشت و کمتر اندوهزا میشود، آیا جستجوی توجیه عملی برای آنها کوتهفکری نیست؟
یوسا در این کتاب می نویسد:
جامعهای که ادبیات مکتوب ندارد، در قیاس با جامعهای که مهمترین ابزار ارتباطی آن یعنی کلمات، در متون ادبی پرورده شده و تکامل یافته، حرفهایش را با دقت کمتر و وضوح کمتر بیان میکند. جامعه ی بیخبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، همچون جامعهای از کر و لالها دچار زبانپریشی است و به سبب زبان ناپخته و ابتداییاش مشکلات عظیم در برقراری ارتباط خواهد داشت.
او همچنین می نویسد:
ادبیات از آغاز تا اکنون و تا زمانی که وجود داشته باشد فصل مشترک تجربیات آدمی بوده و خواهد بود و به واسطه آن انسانها میتوانند یکدیگر را بازشناسند. و با یکدیگر گفتگو کنند، و در این میان تفاوت مشاغل، شیوه زندگی، موقعیت جغرافیایی و فرهنگی و احوالات شخصی تاثیری ندارد. ادبیات به تک تک افراد با همه ویژگیهای فردیشان امکان داده از تاریخ فراتر بروند.
ما در مقام خوانندگان سروانتس، شکسپیر، دانته و تولستوی یکدیگر را در پهنه گسترده مکان و زمان درک میکنیم و خود را اعضای یک پیکر مییابیم، زیرا در آثار این نویسندگان چیزهایی میآموزیم که سایر آدمیان نیز آموختهاند، و این همان وجه اشتراک ماست بهرغم طیف وسیعی از تفاوتها که ما را از هم جدا میکند.
ادبیات فارسی مفاهیم عمیق انسانی را به زیباترین شکل ممکن به ما می آموزد لذت همنشینی با اشعار رودکی، غرق شدن در رباعی های سرخوشانه ی خیام، لذت بردن ازحکایتهای دلنشین و شیرین سعدی وغزلیات حافظ ، خواندن شاهنامه و همراه شدن با غم ها و شادی های اسطورههای ایران باستان در شاهنامه فردوسی همه و همه پنجره ای زیبا، دلگشا و روحنواز به دنیایی شگفت انگیز به روی ما باز می کند.
در این روزها و در شرایط محدودیت های کورونایی و اجبار خانه نشینی روح و جان خود و فرزندانمان را با خواندن ادبیات فارسی سیراب کنیم.