چگونه به همسر خود عشق بورزیم
گزارش |
گلشن مهر - انسانها دارای نیازهای عاطفی اصلی و ثانوی هستند. طبیعت اصلی مرد در راستای تکمیل نیازهای زن است و طبیعت اصلی زن مکمل نیازهای یک مرد است. نیازهای عاطفی اصلی زنان و مردان به دو دسته زیر تقسیم می شوند:
نیازهای عاطفی اصلی مردان: ۱) او را دوست بدارند. ۲) او را قبول داشته باشند. ۳) از او قدردانی و تشکر شود. ۴) به او اعتماد نمایند.
نیازهای عاطفی اصلی زنان: ۱) به او عشق بورزند. ۲) از او مراقبت کرده و به وی محبت نمایند. ۳) او و احساساتش را درک کنند. ۴)به او احترام بگذارند.
اگر یک مرد بتواند تواناییهای مراقبت، درک و احترام را در خود بپروراند، در بهترین شرایط حمایت همسرش قرار خواهد گرفت و چنانچه یک زن نیز طبیعت زنانه خود را پرورش دهد، میتواند در حمایت مرد قرار گیرد.
مراقبت و اعتماد
هرچه قدر که مرد به زن خود بیشتر توجه کند و از او مراقبت نماید، همسرش اعتماد بیشتری به او خواهد داشت. درنتیجه اعتماد بیشتر، مرد تهییج شده و او را بیشتر تحت حمایت خود قرار میدهد. گاه مردان تنها در این اندیشه هستند که بتوانند تا حد اعلای تلاش خود، به همسر کمک و خدمت نمایند. اما اگر زن طوری رفتار کند که گویی به همسرش اعتماد ندارد و توانایی و لیاقت او را شبهه دار سازد، مرد دیگر دست از این نگهداری و مراقبت فرو خواهد شست و خود را کنار می کشد. او کلیه اموری که برای رفاه همسرش انجام میداده ترک خواهد کرد و تمام پنداشتهای زن جنبه حقیقت به خود میگیرد. چرا که دیگر مرد به او توجهی ندارد. مرد پس دارد بهعنوان یک قهرمان قلمداد شود و اینکار به او نیروی خاصی میبخشد ولی اگر او را انسانی نالایق بدانید و حس اعتماد به او نداشته باشید، حتماً از مراقبت و محبت به شما دست خواهد کشید. شاید به دلیل همین حس اعتماد و تحسین است که در اوایل ازدواج مردان بیشتر به توجه و مراقبت از همسرشان میپردازند. چون همسر نیز اعتماد خاصی به شوهر دارد. این اعتماد باعث میشود که او انرژی بیشتری گرفته و به حمایت همسر بپردازد. در اوایل ازدواج هنوز حس بیاعتمادی بر روابط سایه نیافکنده و زن شوهرش را فردی کامل میداند. این دو طبیعت اصلی مراقبت و اعتماد مکمل یکدیگر هستند. پس مشخص میشود که یک زن و مرد چطور می توانند از رابطه خویش درست بهره ببرند. آنها به جای آنکه در پی دریافت خواستهای خویش باشند، همت بر تقدیم خدمت به همسر خویش گمارند و یقین بدانند که هرچه بیشتر تقدیم کنند، بیشتر دریافت خواهند کرد. درک و پذیرش مرد میتواند با درک بیشتر همسر خویش درصدد حمایت از او برآید. بدیهی است که این حمایت به سوی خود باز خواهد گشت. چرا که وقتی زن احساس کند درک می شود انگیزه مییابد تا قدردان شوهرش باشد. درک زن باعث کنترل حواس او شده و همسرش را مقبول می بیند. وقتی که زن متوجه شود مرد در زمان صحبت او حواسش به جای دیگر معطوف است، سعی میکند او را تحت سلطه خویش بگیرد ولی در هنگام گوش دادن همسر احساس آرامش و اعتماد پیدا میکند و از وخامت موضوع کاسته میگردد. او نگرانی را کنار میگذارد و به حس بهتری می رسد و تنهایی خویش را از یاد میبرد. وقتی شوهر یاد بگیرد همسرش را درک کند با توانایی شگرف زن روبرو میگردد. زن اشتباهات او را نادیده گرفته و او را همانطور که هست میپذیرد. احترام و ستایش وضع در مورد مردان نیل نیز چنین است وقتی مرز صفات همسر خویش را بشناسد و به او احترام بگذارد و وی را تحت حمایت خویش قرار دهد، مورد تمجید و قدردانی واقع میشود. احترام به زن یعنی اینکه زن را در تصمیمگیریهای مهم زندگی سهیم بدانیم. مرد میتواند به هنگام تصمیمگیری از همسر خود سوال کند: «من قصد دارم چنین کاری را بکنم، تو در این رابطه چه نظری داری؟» وقتی که توافقی بین آنها صورت نگیرد و به یک نتیجه مشترک نرسند باید گفتوگو را ادامه دهند و به راهحل واحدی دست یابند. محتمل دانستن زن یعنی اختصاص دادن زمان کافی به زن و شناختن نیازهای او بیآنکه به زبان آورده شود و همت گماردن در تامین نیازهای او. احترام گذاشتن یعنی همسر را برای رسیدن به آرزوهایش کمک و یاری نماییم. در این حالت مرد طوری رفتار میکند که زن احساس ارزش و شایستگی کرده، آرزوهایش را بهراحتی بیان میدارد. وقتی مرد به همسر خویش احترام میگذارد یا احساسی که در وجود همسرش بیدار میکند، باعث میشود رشتههای روابط زناشویی مستحکمتر شود. اگر مرد این اطمینان را در همسر خود به وجود آورد که در زندگی خود هرگز با زن دیگری ازدواج نخواهد کرد و رابطه نخواهد داشت، بالاترین احترامی است که برای او قائل شدهاست. در این صورت زن همسر خویش را بسیار دوستداشتنی و عزیز می داند و زندگی «تکهمسری» لطف و رنگ خاصی در زندگی ایجاد خواهد کرد. زن برای نشان دادن قدردانی خود از همسرش هرچه که او دوست دارد انجام میدهد. محیطی را فراهم میآورد که زندگی زیبا، دوستداشتنی و مملو از صمیمیت باشد و همسرش احساس راحتی و آرامش نماید. مرد در چنین احوالی احساس باارزش بودن کرده و درمییابد که میتواند همسرش را خوشبخت سازد.
یادمان باشد وقتی که ما تفاوتهای خود و طرف مقابل را بشناسیم توان این را خواهیم داشت که خود را دوست بداریم و بی هیچ قید و شرطی به دیگری کمک نماییم اگر در واحد کوچک خانواده جنگ و ستیز را خاتمه ندهیم چطور امید داشته باشیم که جنگهای بینالملل خاتمه یابند. وقتی دو نفر در خانواده به یکدیگر اعتماد ندارند، نباید توقع داشته باشیم که دو کشور به این امر مهم دست یابند. صلح جهانی در پرتو آرامش و صفای یکایک خانوادهها در جهان سایه خواهد افکند.
برگرفته از کتاب چگونه به همسر خود عشق بورزیم