شالیکاری به بهای خشکسالی


گزارش |

گلشن مهر/ مجیداحمدی‌نیا_برنج یکی از پرمصرف‌ترین غلات در ایران است که بسته به شرایط اقتصادی و تمکن مالی خانواده‌ها، انواع مختلف آن با رده‌های قیمتی متفاوت بر سر سفره‌های ایرانیان قرار می‌گیرد. البته با توجه به شرایط اقتصادی و تورم افسارگسیخته در دهۀ اخیر، دسترسی بسیاری از خانواده‌ها به برنج باکیفیت ایرانی دشوار و یا ناممکن شده است. از همین روی، برنج وارداتی با قیمت کمتر و اغلب با کیفیت پایین‌تر، جای خود را بر سفرۀ ایرانی‌ها باز کرد.

در کاشت برنج به‌عنوان محصولی پرطرفدار و پرمصرف، مشکلاتی وجود دارد که حل‌کردن‌شان به سادگی طبخ و مصرف برنج نیست.بیش از نیمی از استان‌های کشور برنج می‌کارند که استان‌های شمالی (مازندران، گیلان و گلستان) در صدر این فهرست قرار دارند. در سال‌های اخیر حدوداً بیش از دو میلیون تن برنج در کشور برداشت شده که بسته به شرایط جوی و آبی مناطق تحت کشت، این میزان محصول تغییر می‌کند. در سال زراعی ۹۷-۹۸ (مهر ۱۳۹۷ تا پایان شهریور ۱۳۹۸) میزان برنج تولیدی کشور به حدود سه میلیون تن رسید. به نقل از فرامک عزیزکریمی، مدیرکل دفتر غلات و محصولات اساسی وزارت جهاد کشاورزی، بارندگی‌های اواخر سال ۹۷ و اوایل ۹۸موجب افزایش سطح زیر کشت در برخی استان‌ها شد و برنج به دست آمده در کل کشور به حدود ۲.۹ میلیون تن رسیده که با فرض سرانۀ مصرف سالانه ۳۵ کیلوگرم برای هر ایرانی، نیاز کشور تأمین شده و نیازی به واردات از کشورهای دیگر نبوده است.اما افزایش بارندگی و جاری‌شدن سیلاب‌های شدید در استان گلستان در سال گذشته منجر به ازبین‌رفتن بسیاری از اراضی کشاورزی و سرمایه‌های کشاورزان شده و لزوماً موجب افزایش محصولات نشده است.بنا بر اعلام معاونت آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گلستان، بیش از ۸۶ هزار بهره‌بردار دارای اراضی در این استان هستند. در سال زراعی ۹۶-۹۷ بیش از ۱۴ هزار بهره‌بردار در مساحت تقریبی ۱۸ هزار هکتار، برنج کاشته‌اند که میزان تولید این اراضی حدوداً ۹۰هزار تن بوده است. 

برنج به عنوان یکی از محصولات زراعی که نیاز فراوانی به آب دارد، یکی از محصولات اصلی تولیدی و همچنین مصرفی در استان‌های شمالی است. اغلب غذاهای اصلی این استان‌ها شامل برنج می‌شوند و شاید همین حضور پررنگ برنج بر سر سفرۀ مردم این استان‌ها باعث شده که کشاورزان تقریباً تحت هیچ شرایطی حاضر نشوند کشت این محصول را متوقف کنند.سهیل اسماعیل‌زاده کارشناس ارشد اقتصاد کشاورزی می‌گوید «کشاورزانی که ده‌ها سال به این کار مشغول بوده‌اند، به نوعی عادت کرده‌اند که شالی بکارند، حتی اگر کاملاً برایشان اثبات شده باشد که از نظر اقتصادی سود چندانی نمی‌کنند.»

اما مسئله فقط صرفۀ اقتصادی شالیکاری نیست. بحران آب ایران و کاهش سطح سفره‌های آب زیرزمینی حتی در استان‌های شمالی باعث شد تا نگرانی‌هایی نسبت به کاشت محصولات آبی مانند شالی به وجود بیاید. به گزارش ایرنا، بیش از 90 درصدمنابع آبی ایران در بخش کشاورزی مصرف می‌شود و کمتر از ده درصد در بخش‌های خانگی، بهداشتی و صنعتی استفاده می‌شود. در حالی‌که در کشورهای توسعه‌یافته به طور متوسط ۳۰درصد از منابع آبی در بخش کشاورزی، حدود 60 درصد در بخش صنعتی و حدود ده درصد در بخش خانگی مصرف می‌شود. از طرف دیگر کمتربودن میزان بارندگی در ایران نسبت به میانگین جهانی هم معضل دیگری است که باید به آن اشاره کرد. این نگرانی نسبت به بحران آب هنوز به نتیجه نرسیده است و همچنان در بیش از نیمی از استان‌های کشور، شالی کشت می‌شود. یکی از پیشنهادهایی که برخی کارشناسان در سال‌های گذشته مطرح کرده‌اند، توقف کاشت شالی و برخی از محصولات مانند هندوانه در ایران است که البته این پیشنهاد هم هنوز اجرایی نشده است. اسماعیل‌زاده می‌گوید «از دهه‌ها پیشتر پیشنهادهایی مطرح می‌شدند که کشاورزان به جای کاشت شالی و سایر محصولات آبی، به سمت کاشت محصولاتی بروند که نیاز کمتری به آب دارد و یا اینکه بی‌نیاز از آب است. اما با وقوع انقلاب دیگر به آن‌ها توجهی نشد. متأسفانه در سال‌های اخیر و با وخیم‌تر شدن بحران آب در کشور، نیاز شدیدی به چنین طرح‌هایی احساس می‌شود. برخی کشورهای توسعه‌یافته این طرح‌ها را اجرا کرده‌اند و به مشکل خاصی هم برنخورده‌اند. برای مثال اگر کشوری می‌تواند زعفران بکارد و صادر کند، ترجیح می‌دهد به جای کاشت برنج و هندوانه و هدر دادن منابع آبی‌اش، محصولات دیگری را بکارد و در عوض برنج مورد نیاز خود را از کشورهای دیگر وارد کند.»

توقف کاشت شالی در استان‌هایی که با بحران آب مواجهند، صرفاً یک تصمیم فردی و منحصر به کشاورز نیست و سازمان‌ها و وزارت‌خانه‌های تصمیم‌گیر و مؤثر باید با تدوین برنامه‌هایی برای پیش‌برد این اهداف، کشاورزان را به سمت کاشت محصولاتی که نیاز کمتری به آب دارند و یا به صورت دیم کشت می‌شوند، سوق دهند. حدود 25 درصد سطح کاشت محصولات زراعی در استان گلستان به صورت آبی است که با توجه به کاهش حجم ذخیرۀ سفرۀ عمیق آب زیرزمینی، بارندگی و روان‌آب‌ اندازه‌گیری‌شده در این استان، باید تجدید نظر و تغییر رویه‌ای فوری در این زمینه اتفاق بیافتد. اسماعیل‌زاده معتقد است: «سازمان‌های مربوط به این حوزه، از جمله جهاد کشاورزی باید کشاورزان را متقاعد کنند، برایشان دلیل بیاورند و کاملاً شفاف و صریح توضیح بدهند که بحران آب، بسیار جدی است و نباید شالی بکارند. مثلاً می‌توانند با تدوین طرح‌های تشویقی و یا تعیین جریمه برای کشاورزانی که برنج می‌کارند، تولید برنج را در یک استان و یا کل کشور، متوقف کنند و البته باید محصول پربازده‌تر، پرسودتر و بهتری را به کشاورزان معرفی کنند که هم به منابع آبی آسیب نزند و هم برای کشاورزان توجیه و صرفۀ اقتصادی داشته باشد. در اینجا هم نقش مهم و حیاتی امر آموزش دیده می‌شود. باید به کشاورزان آموزش داد. با آموزش و اجرای برنامه‌های درازمدت، می‌توان بدون استفاده از طرح‌های تنبیهی مانند جریمۀ نقدی به اهداف مورد نظر دست پیدا کرد.»بر اساس تحلیل هزینه - فایده در استان و یا کشوری که با بحران جدی آب مواجه است، باید کاری کرد که با کمترین هزینه و صرف کمترین میزان آب، بیشترین محصول را به دست آورد که میزان مازاد بر نیاز کشور را می‌توان به کشورهای دیگر هم صادر کرد.حسین، کشاورز و مالک زمینی دو هکتاری است. او می‌گوید: «چند روز پیش وقتی برای خرید بذر، سم و بعضی وسایل و لوازم مورد نیاز دیگر به بازار رفتم، باورم نمی‌شد که باید این مبلغ را خرج کنم. همۀ وسایل و چیزهایی که لازم داریم، مثل بقیۀ چیزها، روز به روز گران‌تر می‌شود. اینطور که به نظر می‌رسد سال آینده باید پولی را از جیب و پس‌اندازمان خرج کنیم تا در زمان برداشت، به اصل پول‌مان برسیم. اما اگر شالی نکاریم و یا کشاورزی نکنیم، چه کار دیگری باید انجام بدهیم؟ زندگی من و چند نسل قبل از من با همین کشاورزی گذشته است. ما نه کار دیگری بلد هستیم نه جایی را داریم که بخواهیم به آنجا برویم. مهاجرت به شهرهای بزرگتر هم که جز هزینۀ بیشتر و دردسر بیشتر، چیزی نیست.»

اسماعیل‌زاده می‌گوید: «در نظام آموزشی ما هیچوقت آموزش ندادند و این مسئله را نگفتند که در هر کاری باید از متخصصان آن حوزه استفاده کنیم. کشاورزان امروز نباید مثل کشاورزهای دو دهه قبل کشاورزی کنند. باید به سراغ متخصصان و افراد دانشگاهی بروند، باید از تجهیزات مدرن استفاده کنند تا بتوانند به محصول بیشتری برسند. اگر قرار باشد هنوز هم مثلاً در یک زمین ده هکتاری، به شیوۀ سی سال پیش، محصولی را بکاریم و برداشت کنیم، بسیار اشتباه است و در واقع عملی هم نیست.»آنچه از تأمین شالی در اراضی تحت کشت کشور و خودکفایی در تولید این محصول اهمیت بیشتری دارد، حفظ منابع آبی و عبور از بحران آب است.