...و اما یلدا
یادداشت |
■ حسین ضمیری
*یلدا در لغت از زبان سُریانی -زبان رایج مسیحیت- آمده و به معنای میلاد و تولد است.تولد خدای دوستی و وفاداری.دی، در تقویم شمسی به نام دادار ، یعنی آفریننده ی جهان و ضامن چرخش افلاک و گردش فصول ، خوانده شده است.حکیم بزرگ خیام نیشابوری دیماه را به زبان پهلوی دی دیو خوانده و از آن به عنوان ماه سخت نام میبرد ، زیرا زمین و ساکنان آن، از خرمی ها به دور می مانند و در سختی به سر می برند.
* شب یلدا در اعصار کهن ، زمانی نحس و بدشگون بوده ، چون بیشترین زمانی ست که سیاهی بر سپیدی غلبه دارد.از آنجائی که روشنایی ، از مظاهر نیک ایزدی ست و تاریکی ، از مظاهر پلیدی و اهریمن ، مردم در این زمان نحس ، گرد هم جمع شده و با روشن کردن آتش و نَقل حکایت و مَتَل و مَثَل ، در قالب سرور و شادی ، از غروب تا سپیده دَمان را می گذرانند.
*شب یلدا در تاریخ از زمان داریوش یکم - ۵۰۲ سال قبل از میلاد- در گاهشمار سالانه ی ایران ،ثبت شده و این تقویم در اقوام مصری و بابِلی نیز معتبر است.در ایران نیز شب یلدا در سال ۱۳۸۸ شمسی ، به ثبت میراث معنوی رسیده است.
*پیشینیان به نخستین روز هر ماه خرم روز می گفتند اما در خصوص نخست روز دیماه ، پس از دیدار سپیده دم ، اعلام می کردند که رَوَزَ طلوع کرده و آنرا مبارک و خجسته می خواندند ، چرا که لحظه ی پیروزی نیکی بر بدی ست.
پیروان آئین میترائیسم ، یلدا را به عنوان تولد خورشید میدانند. در آئین پیشینیان تدارکات خاصی را برای شب یلدا مهیا می کردند:
از تنقلات و میوه هایی استفاده می کردند که برای گروه گرم مزاجان و سردمزاجان ، مطلوب باشد.- بادام،پسته،کنجدسرخ کرده،کِشته،انجیرخشک ، گردو ، کشمش و خرما برای سردمزاجان و هندوانه و انار و ... برای گرم مزاجان-میوه های جالیزی مانند هنوانه و خربزه در سفره ی شب یلدا ، یادآور خوان پر نعمت تابستان بود.میوه هایی مانند هندوانه و انار به جهت داشتن تخم و دانه ، نماد باروری و تکثر بودند.میوه هایی مانند چغندر -لبو- ، هندوانه ، خرمالو و انار و همچنین کِشته ،کشمش ، سنجد و کنجد سرخ کرده- بوداده- به لحاظ رنگ گرم و قرمز ، نمادی از آتش و خورشید و انرژی و شادابی بودند ، تا مردم با یادآوری آنها ، با دلی گرم و آتشین ، زمستانی سرد و سپید را پشت سر بگذارند.در فرهنگ پیشینیان ، کلمه ای داریم به نام مِیَزد -میزبان را از این کلمه به وام گرفته اند-.مِیَزد ، به هر گونه ولیمه و نذریِ غیر آشامیدنی اطلاق می شد - مانند گوشت، نان ، حلوا، و شیرینی- و به خشکبار نیز لورک می گفتند.ایرانیان ، معتقد بودند که خواص و فواید خوراکی های شب یلدا ، تا سال بعد در بدنشان می ماند.
*به احترام موی سپید زمستان ، مو سپیدهای فامیل ، یعنی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها ، زیر کرسی می نشستند و برای بقیه ی فرزندان و نوه ها ، داستان و حکایات آموزنده می گفتند.داستانهایی پر از دیو و پهلوان و ... که بتواند جاذبه و کششی برای شنیدن و همراهی داشته باشد درسی هرچند کوتاه برای آنها باشد. به این روایت از حکایت نُقل اندازی می گفتند.بعد از پذیرایی و چاق کردن ذغال چاله کرسی و قلیان ، نوبت به تفال به دیوان حضرت حافظ می رسید و هر فردی ، پس از نیت کردن ، از کسی که تفال میزد ، تقاضا میکرد که فالی برایش بگشاید و تفسیرش را بازگو کند.
ای حافظ شیرازی،تو کاشف هر رازی ، ما طالب یک فالیم، بر ما بنما رازی
* پس آذین سفره های شب یلدا شد شب چره - لورک و مِیَزد - انواع شربت ها و افشره ها ، دیوان حافظ ، میوه هایی چون هندوانه، خرمالو،گلابی، پرتقال ، سیب و انگور ، بخوردان هایی برای دود کردن سوسن و گلهای نرگسی برای بوئیدن.سفره در واقع یادآور برکت فصول بهار و تابستان است.پراز برکت و خوشی و سرسلامتی.
*در این شب ، تازه داماد برای عروس جوان ، خوانچه ای را - از آنچه در سفره ی یلدا میگذارند - به همراه تکه پارچه ای سالم و بریده نشده میفرستد و عروس هم پس از چشم انتظاری و رسیدن این تحفه، تا صبح با دوستان خود به صرف خوراکی ها پرداخته و شب میگذراند.*ایرانیان معتقد بودند که در این شب ، قارون ثروتمند، در غالب یک هیزم شکن پیر ، به در منازل می آید و تکه هیزمی را می دهد ، و چون سپیده دم نخستین روز دیماه دیده شد ، آن تکه هیزم ، تبدیل به یک خشت طلا می شود.- که آن هم نمادی از تلالوی خورشید است و فزونی نعمت-
*و اما در شب یلدای گرگانی ها ، چه می گذرد؟
در کنار همه ی آنچه که گفته شد ، چه می خوریم و چه کار می کنیم؟
مارمُرده
مخلوطی از برنج و گردو و شکر نیمکوب و کنجد سرخ کرده که شبیه به آرد نخودچی ، مصرف می شود.
پشت زیگ
مخلوطی از شکر قوام آورده شده ، کنجد و گردوی خیلی ریز.برخی معتقدند که پشت زیگ را چون بر پشت دیگ می پختند ، ابتدا پشت دیگ و بعدا بنا به سایش کلمه ، پشت زیگ گفته اند.
کوکو بیرینجی
ابتدا با برنج ، کته می پختند.سپس اندکی شکر و آرد به آن اضافه کرده و در قالب کلوچه هایی متوسط ، در روغن آنها را سرخ می کردند . در انتها نیز با پودر خاک قند ،اندکی شیرینی به آن اضافه می شد.
ا فشِلِه
شربتی از آب نارنج و شکر و آب
و شربت های خنک دیگر به همراه دم نوش های گرم گیاهیِ
کدوحلواییِ پخته یا آب پز و گِزَر- هویج- به خاطر رنگ و خاصیت
در ابتدای پائیز در گرگان آئینی به نام ذغال شویان انجام می شد .
پس از آنکه ذغال ها را از هیزم ، استخراج می کردند، آنرا اَلَک میکردند.خاکه ی نرم ذغال را ، قالب میزدند برای روی قلیان و ذغالهای درشت را در بالای سفال پشت بام یا تراس خانه پهن کرده و با آب می شستند.سپس می گذاشتند تا یکی دو هفته ای ، آفتاب بخورد.این شستن و آفتاب دادن ، باعث می شد که گاز ذغال از بین برود و هیچ کسی در زیر لحاف کرسی به علت گازگرفتی در زمستان فوت نکند.
در این شب ،بچه ها و بزرگترها با بازی هایی چون اَتِکَل توتِه بِکَل و یا هم خوانیِ شعر آقای صبا آهای بله نمره ی ما نمره ی چند؟ شب را صبح می کردند.ولی شب یلدای امسال با سالهای دیگر فرق زیادی دارد.اگر به پزشکان، پرستاران، کادر درمان و زحمتکشان آرامستان ها و ... احترام می گذارید و دوستشان دارید و دوست دارید همگی ما در شب یلدای سال بعد و سال های بعد، با سلامتی و شادابی دور هم بشینیم و گل بگیم و گل بشنویم، لطف کنید و امسال از دورهم نشینی پرهیز کنید.
به عنوان یک هم وطن تقاضا دارم که درخانه بمانید و برای بچه هایتان، اصلا برای خودتان قصه بگید، اما بیرون نروید. بقول قدیمی ها که می گفتند: یک شب، هزار شب نمیشه. امید آنکه:
تنت به ناز طبیبان نیازنتد مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد