عاشقانه ایی از درخت و یلدا


یادداشت |

 

ویشکا مهربان. یازدهم انسانی   

حرف دل درخت:گشتم وگشتم،نشستم ونشستم، اماباچشمانم می دیدم آب شدن خود را.همه می گویند:ننه سرما قدمت مبارک! زیبایی هایت را عزیز می داریم،برایمان دعا کن چرخ روزگارمان،درحضور تو به سلامتی و خیر بگردد.اما هیچکس به دل غم زده و فشرده من توجه نکرد،همه ذوق و اشتیاق داشتند،برای دیدن برف. اما منی که طاقت خداحافظی ندارم چه؟من چه کنم؟صدای خورشید خانوم چند باری در سرم اکو می شود. یلدا جان می آیی مادر؟می خواهی با پاییزت وداع کنی؟دلش را داری؟اما تبریک می گویم که زادروز تولدت بهترین شب و زیباترین 24 ساعت جهان است. «تبریک جانانه مادر» خورشید خانوم رو به درخت:اشک نریز مادر جان،حیف چشمان زیبایت نیست؟به دیار ابدی که نمیروم.باز خواهم گشت و تو را در آغوش خود پرورش می دهم.غصه این مدت را نخور؛هر چه سخت باشد، می گذرد.تو که دلت نمی آید با یلدایت چنین کنی؟می دانی که فقط یک روز زنده است و لذت می برد.

درخت:مادرم! تاج سرم من با یلدا مشکلی ندارم،اما چگونه بگویم؟! یلدا برایم یکی از فوق العاده ترین اتفاق هاست،خودت میدانی که،احتیاج به سخنی نیست،من دلم از ننه برفی می گیرد که با بی رحمی تمام می بارد و سوز خود را نصیب ما می کند. و ما را به خواب زمستانه می برد، اما از گرمای وجودت لذت نمی بریم.میبینی چگونه زیبایی هایم را از بین میبرد،میبینی با بی رحمی تمام دو فرزند باقی مانده ام را از من جدا می کند؟همه می گویند فرزندانت زنده نیستند،مگر میشود بدون مادرشان ادامه دهند؟راستش را که بخواهی دیگر طاقت دوری یلدا و فرزندانم را ندارم.پس مینویسم برایت یلدایم:با عاشقانه ایی که از خود بعید میدانستم!دلم برای دلی می تپد که ندانسته و ناخواسته دلتنگش میشوم،اما با بی رحمی تمام تنهایم می گذارد.من می مانم و تنهایی های خود.ننه سرما می کوبد بر سر و صورتم،بهار دوباره پرورشم می دهد،مامان خورشید آرامم و زیبا می کند.اما با دلم چه کنم؟ یلدا! عزیزم،چگونه برایت بنویسم که باورت شود دوستت داشتم و دارم که دوباره به دیدنت آمده ام.اما چه کنم که عاشقانه هایم را رقص بادهای بی معرفت به گوش جانت نمی رسانند.به دیدنت آمدم معشوق،دوستت خواهم داشت. فقط به شوق تو می آیم جان دلم .ننه خورشید به یلدا: یلدا جان خوش آمدی دخترم،از همین الان شادی و خنده های زیبا به گوشم میرسد.ای جان! چه ذوقی می کنند موسپیدان جمع.دانه های بهشتی را میبینی درخت جان؟میبینی کنار هم بودنشان چه زیباست!پس تو هم خوشحال باش! بخند که یلدایت آمده! قدر لحظات را بدانیم.مراقب یکدیگر باشیم.برای هم ارزش قائل شویم.مراقب دل های هم باشیم.یکدیگر را مراعات کنیم. آیا یلدا و درخت می توانند روزی زندگی بی دغدغه داشته باشند.