ایستادگانِ دوران همهگیری
گزارش |
مجید احمدینیا/ گلشن مهر _معمولاً تا پیش از وقوع یک بحران و یا فاجعه در سطح گسترده، افرادی که در آن حوزه شاغلند آنچنان که باید، دیده نمیشوند. پرستاران از جملۀ این افرادند که پیش از همهگیری بیماری کرونا، در سایۀ نظام درمانی پزشکسالار، چندان مورد توجه قرار نمیگرفتند و در هر سال، تنها یک روز از آنان تقدیر میشد. اما در ماههای گذشته و با فراز و نشیبهایی که بیماری نوظهور کرونا در سطح جهان داشته است، توجه ویژهای به اکثر نیروهای بخش درمان شد. بخش زیادی از این توجه و قدردانی ناشی از ابتلای افراد جامعه به این بیماری و حضور و بستریشان در بیمارستان میشد. علی که تابستان امسال به کرونا مبتلا شد و بهبود یافت، میگوید: تا قبل از اینکه خودم بستری شوم، نه که نسبت به پرستارها بیاحترامی کنم، ولی خب به هر حال نمیدانستم که اینقدر در سختی و با مشقت کار میکنند. آن هم در این شرایط که مجبورند کلی لباس و ماسک بپوشند تا خودشان مبتلا نشوند، کارکردن هم برایشان سختتر میشود. شخصاً بعد از اینکه حالم بهتر شد و مرخص شدم، خیلی از دورهمیها و بیرونرفتنهای غیرضروریام را کم کردم. واقعاً خجالت میکشیدم از اینکه میدیدم چند نفر با آنهمه لباس و بدون ذرهای استراحت، مدام در حال رسیدگی به من و خیلی از بیماران دیگر بودند. اصلاً نگاهم تغییر کرد. بعضی اوقات یک دسته گل میخرم و به نگهبانی بیمارستان میدهم که از طرف من به یکی از بخشهای بیمارستان ببرد و به پرستاران بدهند. فکر میکنم این کمترین کاری است که میشود برایشان انجام داد. شاید خستگی از تنشان برود.
پرستاری تنها مراقبت از بیماران نیست. نگرانی از نحوۀ چیدمان برنامۀ کاری و تغییراتی که ممکن است در چیدمان شیفت اتفاق بیافتد، مخصوصاً برای پرستارانی که فرزند خردسال دارند و یا شرایط زندگیشان به گونهای است که نمیتوانند به سادگی برنامهشان را تغییر بدهند، از دیگر سختیهای این شغل است که در درازمدت اثرات روحی ناخوشایندی بر پرستاران میگذارد و باعث فرسایش آنان میشود. حضور همراهان بیمارها که طبیعتاً نگران بیمارشان هستند و اغلب با پرسیدن سؤالهای متعدد سعی میکنند نگرانیشان را کم کنند، فشار روانی و خستگی مضاعفی را بر پرستاران وارد میکند. در ماههای اخیر که اکنون نزدیک به یک سال میشود، پوشیدن لباسهای دستوپاگیر و محدودیتهای ناشی از آن که میتواند در حد از بین رفتن امکان نوشیدن آب برای پرستاران باشد، از دیگر دشواریهایی است که با توجه به شرایط موجود و سرایت بیماری کرونا در شهرها و کشورهای مختلف، ممکن است به این زودیها از بین نرود. از فشار کاری و سختیهای حضور در محل کار که بگذریم، استراحت پرستاران و حضورشان در منزل هم میتواند با چالشهای مختلفی روبهرو شود. مدیریت خانه و حضور فعال در کنار سایر اعضای خانواده، مراقبت از فرزندان و وقتگذراندن با آنها، دید و بازدیدهای مرسوم و معاشرت با بستگان ، دوستان و آشنایان از مسائلی هستند که در دوران قرنطینه و خانهمانی ناشی از بیماری کرونا، رنگ و بوی دیگری گرفتهاند.
الهام سلیمانیفرد سرپرستار یکی از بیمارستانها است و میگوید: طبیعی است که وقتی چنین بیماریای و در چنین وسعتی جهان را تحت تأثیر قرار میدهد، بر زندگی حرفهای و شخصی ما هم تأثیر بگذارد. بسیاری از دیدارهای ما از حالت حضوری و رو در رو، به دیدارهای اینترنتی و تماسهای صوتی و تصویری تغییر پیدا کرد. وقتی من در چنین محیط آلودهای کار میکنم به خودم اجازه نمیدهم که بخواهم خیلی راحت با پدر و مادرم رفتوآمد کنم و یا حتی پسرم را ببوسم. از این جهت زندگی خیلی سخت میگذرد. مجبوری دائم در قرنطینه باشی و از عزیزترین افراد زندگیت فاصله بگیری، مبادا باعث بیماریشان بشوی.حمایت اطرافیان، بستگان، دوستان و آشنایان میتواند بخشی از فشار روحی وارد بر پرستاران را کاهش دهد. در شرایط فعلی میتوانیم مانند علی، با ارسال یک دسته گل از زحمات پرستاران تشکر کنیم و یا از طریق تماس تلفنی و ارسال پیام به پرستارانی که در اطرافمان هستند، به آنها دلگرمی بدهیم. سلیمانیفرد میگوید: در ماههای اخیر که شرایط کاریمان اینگونه شده، خیلی از کسانی که شاید با هم ارتباط چندانی نداشتیم، پیام فرستادند، تماس گرفتند، تشکر کردند و دلگرمی دادند. این تماسها شاید خیلی ساده باشد و کار چندان سختی نباشد، اما برای ما بسیار ارزشمند است. همین که میبینیم اطرافیانمان به فکر ما هستند، برای ما خیلی خوشحالکننده است. اما جنس حمایت و دلگرمیای که پرستاران از خانواده و بستگانشان دریافت میکنند با دیگران تفاوت دارد. سعیده، پرستار یکی دیگر از بیمارستانهای گلستان است که میگوید: دخترم و همسرم در این چند ماه واقعاً در کنارم بودند و هرگز از شیفتهای طولانی و خستگیهای من شکایت نکردند. در کارهای خانه و هر مسئلهای که پیش میآمد تمام تلاششان را میکردند که کارها بدون حضور من و به بهترین شکل انجام شود. حتی در این مدت، یک اسبابکشی هم داشتیم که به قول معروف نگذاشتند دست به سیاه و سفید بزنم. این اتفاقات واقعاً آدم را خوشحال میکند. وقتی دخترم در صحبت با دوستانش از شغل من تعریف میکند و از آنها میخواهد که رعایت کنند و کمتر به بیرون و سفر و مهمانی بروند، آنقدر خوشحال میشوم که نمیتوانم احساسم را وصف کنم. امیدوارم این شرایط زودتر تمام شود تا ما هم به شرایط قبل از کرونا برگردیم. هر چند باز هم کار پرستاری فرسایشی است و خستگیمان زیاد است، اما حداقل میتوانیم کمی راحتتر در کنار خانواده باشیم و بهشان کمک کنیم. اینکه مجبوری از نزدیکانت فاصله بگیری که سلامتیشان حفظ شود، واقعاً سخت است.مسئلۀ با اهمیت دیگری که برای کاهش فشار کاری پرستاران وجود دارد، اجرای جدیتر مقررات مربوط به قرنطینه و خانهمانی است. آن طور که سلیمانیفرد میگوید: مراجعات مریضهای بدحال در روزهای اخیر خیلی کمتر شده و این خبر خوبی است. محدودیت رفتوآمد و قرنطینههایی که موقع تعطیلات اعلام میکردند واقعاً تأثیر داشته و ما این را در بیمارستان میبینیم. اگر شرایط به همین صورت پیش برود و تعداد بیماران بدحال، روز به روز کمتر بشود، حال ما هم بهتر خواهد شد. دشواریهای هر شغلی از جمله پرستاری را نمیتوان در یک گزارش گنجاند و تشریح کرد و تقدیر از پرستاران هم نباید منحصر به یک روز باشد. به قول سعیده، بهترین تقدیر از ما این است که مردم مراقب خودشان و اطرافیانشان باشند تا کرونا نگیرند.