یک دنیای آرام
کودک و نوجوان |
■ زلـفا کـُـر دانش آموز پایه هشتم
الله تويی و ز دلم آگاه تویی
درمانده منم دلیل هر راه تویی/گر مورچه ای دم زند اندر ته چاه/آگه ز دم مورچه و چاه تویی
جمله ی قشنگی است. جمله ای که با به یاد آوردن آن حس میکنی گویی تمام غم های دنیا بر سرت آوار شده! جمله ای که انگار قلبت را با تمام قدرت می فشارد! راستش را بخواهی دلم خیلی چیزها می خواهد. یک دنیای آرام بی جنگ و جدال، دنیایی که هیچ طفلی کفن سفید مادرش را به آغوش نکشد. دنیایی که قلب ها را هدف نگیرند! نکشند! دنیای کسی را زود پایان ندهند. دنیایی که در آن بمب بر سر طفل ها و مادران و پدران فلسطینی آوار نکنند! آری دل من تنگ اینگونه روزهایی است. روزهایی که نفس کشیدن سخت نباشد، بوسیدن دست پدربزرگ و مادربزگ عیب نباشد، سر به زمین گذاشتن اینگونه آسان نباشد! روزی که نفس کشیدن آرزوی خیلی ها نباشد. روزی که هزاران نفر در جلوی چشمانمان جان ندهند. بخشی در سیل غرق شده، بخشی را زلزله ویران کرده، بخشی را طوفان سر به تن نگذاشته. غبطه آن روزی را می خورم که دیگر کسی چشمانش را تند برهم نزند تا بگذرد این روزهای ناخوش! آنروزی که حتی بشود فقط در ختم مادرت باشی. آیا واقعا مهم است دل تنگ من چه بخواهد؟ وقتی که تمام دل های عالم گرفته است؟ وقتی که شمع فروزان دل همه تبدیل به دودی در سیاهی شب شده! به کدامین ستاره ی دنباله دار آرزو کنم؟ به کدامین قاصدک غزل درد بسرایم؟ که دگر نا نداریم. خسته شده ایم از این روزها؛ آن روز های قبل آرزوهایم کوچک بود، کوتاه، فوقش نذر برای چیزی که می خواستم. اما حالا حتی آرزوهایم قد کشیده، حتی بلندتر از خودم شده! سال هاست آرزو می کنم چشم کسی به در نباشد. نان کسی سنگ نباشد، پیرمردی سر از آسایشگاه درنیاورد. دل کسی از درد نلرزد. کسی از فراق نسوزد. دل مادران شهید از غم نرنجد. اما نه! انگار نمی شود. انگار دنیا دل خوش کرده به این ها! اما چه کنم که بگذرد؟ می دانم هوا بدجور خزان است؛ اما او خداست و بد و خوب را خوب می شناسد. آری ولی دلتنگ هم هستم. دلتنگ نشستن کنار حوض حیاط رنگی مادربزرگ و نگاه کردن به ماهی قرمزهای سال نو! دلم لک زده برای آن روستای خوش و خرم مادر و پدربزرگ و بوییدن عطر خوش گل های وحشی. دلم هوای بوی پاک دریای شمال را کرده است. هوای تندی غذاهای آبادان. برای کوه های سر به فلک کشیده ی مریوان. برای شرجی هرمزگان. برای بغل کردن های از ته دل. برای خنده های ازته دل. اما خواهد گذشت؛ هر چه نباشد او خالق عالم است. روزی بزرگان بزرگتر خواهند شد. نوزادان قد خواهند کشید. کودکان بزرگتر خواهند شد و ما نیز بزرگتر. برخی دنیا را وداع خواهند گفت و در طبقه ی آمرزش خداوند قرار می گیرند.