مدیران فرهنگی و فهم مقوله ی فرهنگ
یاددداشت اول |
■ با مسوولیت سردبیر
در سالهای اخیر به دلایل متعدد که در این نوشتار مجال بحث و بررسی ندارد شرايط مناسب برای توليد و توسعه محصولات و فرآيندهای فرهنگی قابل عرضه به بازار ایجاد نشد و همچنین برای ايجاد فرصت های شغلی مناسب به منظور جذب كارآفرينان و دانش آموختگان فرهنگی- دانشگاهی بسترسازی مناسب انجام نشد بنابراین امروزبیش از هر زمان دیگر لزوم مهندسی ساختار فرهنگی موجود احساس می شود.امروز اضمحلال سرمايههای فرهنگي به وضوح قابل مشاهده است زيرساخت های فرهنگي نیاز فوری و جدی به بازبینی و بازسازی دارند سياست های فرهنگی شفاف نیست و تصميم گيری ها مقطعی و موردی است. می توان به صراحت گفت مدیران فرهنگی علاوه بر این که با اصول مدیریت آشنایی ندارند بلکه در فهم مقوله ی فرهنگ نیز اغلب ناتوانند.
اغراق نیست اگر بگوییم رسالت توسعه ی فرهنگ بر شانه های ناتوان و نحیف مدیران فرهنگی امروز، که به لحاظ مهارت و توانمندی ، وسعت بينش ، حدود دانش و سطح اطلاعات و توانايی با ضعف جدی روبرو هستند بسیار سنگین است.مدیران فرهنگی نتوانسته اند به اثربخش ساختن فرهنگ در جامعه و بهرهگيری از دستاوردهای فرهنگی در بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سياسی کمک کنند این مهم می تواند از طریق تشكيل ستاد همكاريهای دانشگاه و فرهنگ، تشكيل قطبهای علم و فرهنگ محقق شود. اما نکته ای که بیش و پیش از همه اینها دارای اهمیت است این است که آنها باید تخصص لازم در شناخت و ارزيابی محصولات فرهنگی داشته باشند اما متاسفانه این شناخت و دانش وجود ندارد.امیدواریم با توجه به اهمیت آموزش فرهنگی مطلوب، سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه فرهنگ با انتخاب مدیران فرهنگی شایسته و توجه به برنامه ريزی صحيح براي وضعيت آينده فرهنگی، مانع تضعیف وجهه فرهنگ شده و با به كارگيری نخبگان و حمایت از آنان در راستای ارتقاء توليدات فرهنگی گام بردارند.کوتاه سخن اینکه فرهنگ شيوه ی زندگی مردم است و برای توسعه و بهبود روش های مطلوب زندگی اصلاح فرهنگ از ضروریات است.