■ فاطمه سرگزی. پایه یازدهم
یادداشت |
جانان به گوش هستی؟ مهربان! ببین حال مرا / رنگ رخسار مرا/ من مات و مبهوت آن رخ زیبای توام/ صدای دلنشینت به گوش نمی آید.مشکل از این خطوط ست یا نمی خواهی با ما سخن بگویی؟! دلمان تنگ توست. آنقدر تنگ شده است که دیگر جای ندارد. می شود بیایی سرهمان قرار قبلی؟! روی همان نیمکت چوبی بنشینی و من چای بریزم و هی سرد شود اما دلم هربار گرمتر شود. جانان صدایم را می شنوی؟ حال آن زلف سیاهت چطور است؟ هنوزهم آن پیچ و تابش مرا در خود غرق می کند. بنشینی و من گیسوانت را ببافم راستی نگفتی کی می آیی سرقرار؟