توانمند سازی گامی جهت کاهش خشونت خانگی علیه زنان
یادداشت |
■ آرزو میرزاحسینیان
خشونت خانگی یکی از مسایل مهم در بهداشت عمومی و به معنی رفتار خشونت آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده است. معمولاً زنان نخستین قربانیان خشونت خانگی هستند که تهدیدی جدی برای سلامتی و حقوق آنان و جامعه محسوب می شود. خشونت خانگی علیه زنان در ایران مختص مناطق کم برخوردار شهری نیست لیکن تحقیقات نشان می دهد که خشونت علیه زنان درمناطق کم برخوردار نمود عینی بیشتری دارد و مانند مناطق دیگر متاثر از شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی است. در محلاتی که اصطلاحا به نام محلات حاشیه نشین شهر شناخته می شود، طیفی از خشونت همانند کتک زدن، تجاوز، مزاحمت های جنسی و خیابانی تا تحقیر و بی اعتنایی وخشونت مالی و ندادن خرجی منزل را دیده می شود. با وجودی که خشونت علیه زن، از نظر دین اسلام مذموم و از نظر قانونی محکوم است، مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که یکی از خشونت های رایج خانگی در مناطق حاشیه و کم برخوردار، مربوط به زنان ساکن در این محلات است که به دلایل مختلف کمتر صدای آنان شنیده شده و به “صداهای خاموش “خوانده می شوند. متاسفانه مشکلات کالبدی و زیرساختی و معیشتی محلات در اصطلاح حاشیه نشین آنقدر زیاد است که مقوله خشونت خانگی در محاسبات مدیران و سیاستگذاران کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این در حالی است که مقوله خشونت مانع توسعه و دسترسی زنان به فرصت های جدید می شود. خشونت را نباید به صورت پدیده ای منفرد و روان شناختی در نظر گرفت، بلکه باید آن را در یک چارچوب نهادی و ساختاری بررسی کرد. خشونت خانگی در محلات کم برخوردار با مشکلات اجتماعی موجود در این محلات مرتبط اند و به نوعی فراهم کننده بستر بروز خشونت هستند.اعتیاد، بیکاری، افسردگی و عدم تمایل به کار، کمبود سرانه های فرهنگی و ورزشی و ... ازجمله عوامل بستر ساز بروز خشونت به شمار می آید. طی یک مطالعه کیفی در یکی از محلات کم برخوردار شهر گرگان که به روش پدیدارشناختی انجام شد، «خشونت فیزیکی»،«خشونت کلامی»، «شکاکیت و ایجاد محدودیت»، «خیانت» و «خشونت مالی» درون مایه های اصلی از تجربه های زنان در خشونت و «گذشت»، «خاموشی»، «پنهان سازی»، «عادی سازی»، «طلاق» و «پناه بردن به منزل پدری» استراتژی هایی است که زنان در قبال خشونت به کار گرفته اند و کنار آمدن با خشونت و اتخاذ استراتژی گذشت و خاموشی عمده پاسخ زنان به خشونت در این محلات است. یافته های این مطالعه نشان می دهد اتخاذ این استراتژی، با بی قدرتی زنان و فقدان چانه زنی آنان در خانواده مرتبط است. تحلیل ها نشان می دهد زنان ساکن در محلات حاشیه شهری به دلیل حمایت ناکافی خانواده از فرد، نبود حمایت های قانونی و اجتماعی، ترس از محرومیت های بعدی، مشکلات اقتصادی و نداشتن استقلال مالی،ماندن در روابط خشونت آمیز را بر جدایی ترجیح می دهند. تجربه های جهانی در مواجهه با خشونت نشان می دهد توانمندسازی یکی از راهکارهای موثر کاهش خشونت در زنان است. اگر توانمندسازی را فرآیندی بدانیم که زنان از خواسته ها و نیازهای درونی خود آگاه می شوند، جرات دستیابی به هدف را در خود تقویت می کنند و از توانایی لازم برای عملی ساختن خواسته های خود برخوردار می شوند، می توانیم با قدرت بگوییم رویکرد توانمندسازی موثرترین رویکرد در مواجهه با خشونت خانگی است. البته توانمندسازی بسته به ظرف زمانی مکانی می بایست بومی سازی شود. رویکرد توانمندسازی ابعاد مختلفی دارد که در مناطق کم برخوردار شهری ابعاد روانی،اجتماعی و اقتصادی از اهمیت بسزایی برخوردار است. رویکرد توانمندسازی در سطح محله ای،در حقیقت کلیدی برای اجرای برنامههای موفق اجتماع محور در راستای کاهش خشونت است. از این رو توانمندسازی زنان به عنوان یک استراتژی مداخله می تواند باعث کاهش تهدیدات سلامت روان زنان وخانوادهی آنها باشد.
■ کارشناس ارشد روانشناسی و مددکار دفتر تسهیلگری و توسعه محلی اوزینه و چناران