با همسرت حرف بزن
اجتماعی |
شما و همسرتان روزانه چه قدر وقت را در ارتباط مستقیم با هم میگذرانید؟ این، مدت زمانی را که با همدیگر کاری را انجام میدهید که نیاز به صحبت کردن ندارد یا زمانی را که با هم یا آدمهای دیگر حرف میزنید، شامل نمیشود. چه قدر از کیفیت رابطه تان با همسرتان راضی هستید؟ شما چند موضوع ممنوعشده مشترک دارید؟ موضوعاتی که روی رابطه تان تاثیر میگذارد ولی هیچوقت راجع به آنها صحبتی نمیشود. مثل احساسی که نسبت به خانواده همسرتان دارید.
یکی از تفاوتهای مهم بین زوجهای خوشبخت و زوجهایی که دچار دلزدگی شدید هستند، تفاوت کیفیت و کمیت ارتباط آنهاست. زوجهای خوشبخت اظهار میکنند که تمام مدت با هم صحبت میکنند و میتوانند راجع به همه چیز با هم حرف بزنند. زوجهای دلزده صحبت کردن با همدیگر را حتی درباره موضوعات جزئی، بسیار بسیار دشوار وصف می کنند. رابطه آنها مختصر، مکانیکی و در حداقل ممکن است. من بهعنوان بخشی از مطالعه ام، درباره دلزدگی زوجها، از افراد در مورد اینکه بزرگترین استرس زندگی مشترکشان چه بوده است و چطور با آن کنار آمدهاند، سؤال کردم. به آنها فهرستی از دوازده راهکار سازش ارائه کردم و درنهایت تعجب، متوجه شدم که صحبت کردن با یک دوست نزدیک و حمایتکننده با میزان دلزدگی ارتباط نزدیکی دارد. بهعبارتدیگر، هرچه افراد در مورد مشکلاتی که با همسرشان دارند با دوستشان (یا درمانگر) بیشتر صحبت کنند، احتمالاً میزان دلزدگی آنها از روابط زناشویی شان بیشتر خواهد شد. ابتدا وقتی این نتیجه را دیدم، با اطمینان از اینکه اشتباهی رخ داده است، به سراغ رایانه ام رفتم. ولی اشتباهی در کار نبود. با بررسی بیشتر دریافتم که مقابله مستقیم با همسر اثر عکس دارد: هرچه میزان مقابله بیشتر باشد، میزان دلزدگی کمتر است. همچنین فهمیدم که صحبت مستقیم درباره مشکلات با همسر در مقایسه با صحبت کردن با بهترین دوست (یا درمانگر) تأثیر بهمراتب بیشتری بر پیشگیری از بروز دلزدگی دارد. بهترین دوست هر کس طرف او را میگیرد و به نظر نمیرسد این حمایت یکجانبه به درک طرف مقابل کمک کند. درحالیکه تنها درک طرف مقابل است که میتواند تغییر و تحول را ممکن کند. بدیهی است صحبت کردن با یک دوست خوب نمیتواند به درک همسر یا درک درست مشکل کمک بکند. البته این تعمیم هم مثل سایر موارد، همیشه صدق نمیکند. صحبت کردن با یک دوست خوب و مورد اعتماد (یا یک درمانگر خوب) در صورتی که آن دوست تمام پیچیدگی مشکل را درک کند، نهتنها به رابطه زیان نمیرساند، بلکه میتواند مفید باشد و به درک نظر همسر هم کمک کند. در مورد درمانگر خوب هم باید چنین نتیجهای حاصل شود. البته ممکن است شخص بعد از متلاشی شدن زندگی مشترکش (و نه قبل از آن) به دوستانش اعتماد کند، در این حالت افراد به دلیل احساس تنهایی و از دست دادن ارتباط کلامی و عاطفی با همسرشان، به سوی دوستانشان رو میکنند. دوست از شخص، حمایت عاطفی میکند، احساسات او را برمیانگیزد و دیدگاهش را نسبت به مسائل تایید میکند.
در سالهای اخیر کتابهای متعددی برای زوجها نوشته شدهاست که به تفصیل «چگونگی مراحل» ارتباط را شرح دادهاند. آموزش و تمرین هایی که همیشه بخشی از رویکرد رفتاری در زمینه زوجدرمانی بودهاست. دلیل آنهم این است که در صورت نداشتن مهارتهای ارتباطی هیچیک از روشهای رفتاری مؤثر نخواهند بود.
زوج ها یاد میگیرند احساساتشان را ابراز و آرزوهایشان را اظهار کنند و به آنها برای این کار قوانینی داده می شود. مثل: خاص باش، حمله نکن، بحث را تنها به یک مشکل کنونی یا در آینده محدود کن، قبل از پاسخ دادن بگذار تا همسرت فکرش را به پایان برساند، فقط در مورد رفتارهایی که دیده ای بحث کن نه در مورد ویژگیهای شخصی یا تمایلات فردی.
البته بهترین توصیه به زوجهایی که علاقهمند به بهبود روابطشان هستند این است که وقت بیشتری را به حرف زدن اختصاص بدهند. وقتی زوجی زمان بیشتری را کنار هم میگذرانند احتمالاً به گفتگو با هم خواهم پرداخت. اختصاص وقت زیاد به گفتگو (کمیت) به این معناست که احتمال بحث کردن درمورد موضوعی واقعاً مهم (کیفیت) بیشتر میشود. بحث کردن درمورد موضوعاتی که سبب تضاد واقعی یا بالقوه اند، توانایی زوجها را برای نگرش مثبت به کل رابطه شان افزایش میدهد.
کتاب "چه کنیم تا عشق رویایی به دلزدگی نینجامد"/آیالامالاچ پاینز