وابستگی شدید  کودک در امور تحصیلی به پدر و مادر


تحلیل |

 

پرسش و پاسخ تربیتی

■  محمد جانفشان

اضطراب کودک به هنگام ورود به دبستان

چرا بعضی از دانش آموزان هنگام ورود به دوره ی دبستان مضطرب و ناراحتند؟ آیا راهی برای رفع این مشکل وجود دارد؟علت ناراحتی فرزند شما هنگام ورود به دبستان، شرایطی است که در طی 5 سال اول زندگی کودک برای او ایجاد نشده و او در ایجاد این شرایط هیچ نقشی نداشته است. این شرایط به شرح زیر است:

1- وابستگی و اتّکاء شدید کودک به پدر و مادر:  از آنجا که گذشته کليه کارهاي کودک به وسیله والدین او انجام گرفته است، اکنون که کودک خود را در مدرسه تنها می بیند، احساس عدم کفایت و ناتوانی می کند و از این موضوع رنج می برد.

2- اجتماعی بار نیاوردن کودک: کودکانی که تنها بزرگ می شوند و کمتر با کودکان دیگر سرو کار دارند، در سال های بعداز نظر سازگاری اجتماعی دچار مشکلات گوناگونی می شوند.

3- نداشتن اعتماد به نفس: کودکانی که در تربیت آنها فعالیت هایی که موجب اعتماد به نفس می شود، جایی نداشته است هنگام جدا شدن از والدین، دچار ترس شده و اضطراب و نگرانی، وجودشان را می گیرد.

همه عوامل فوق در رشد و پرورش شخصیت کودک تأثیر گذارند. برای پیشگیری از چنین حالاتی لازم است که شرایط محیطی و تربیتی کودک را تغییر داد و در صورت مشاهده چنین حالاتی بدون مبارزه و برخورد خشن با کودک باید عمل سازگاری و اجتماعی کردن کودک و نیز تقویت اعتماد به نفس در او آغاز شود و با پیگیری در خانه و مدرسه این ضعف رفتاری برطرف شود.

 

رفتار تهاجمی کودکان در دبستان

فرزندم در سال اول دبستان درس می خواند و با آنکه از نظر یادگیری مشکلی ندارد، غالباً نسبت به دوستانش رفتار تهاجمی دارد و می خواهد از راه زور به دیگران تحمیل کند. اغلب همکلاسی هایش از او شکایت می کنند و می گویند او ما را می زند، همچنين او  در خانه آرام است و بسیار حرف شنوی دارد. او تنها فرزند آنها است و همه وقت و کوشش خود را روی او صرف می کنند.

رفتار تهاجمی در این حد را باید معلول عوامل ذیل بدانیم:

1- فرزند تک بودن و تمرکز ذهن پدر و مادر و دیگران روی او و سعی در برآورده کردن خواسته های او بدون آنکه با هیچ مانعی مواجه شود.

2- نارسایی در رشد اجتماعی و اشکال در جامعه پذیری کودک

3- سلطه طلبی کودک به علت روش خاص والدین در مقابل او: برای رفع این مشکل مهم ترین موضوع هماهنگی خانواده با مدرسه در تغییر رفتار کودک است. تعلیم و تربیت امروز به هیچ وجه فرزند تک را توصیه نمی کند. بچه ها باید در خانه با هم ارتباط و برخورد داشته باشند تا کم کم روش زندگی در گروه همسالان را یاد بگیرند.

4- زمینه های ارثی خشم: در شرایط فعلی لازم است که والدین به او آموزش دهند که چگونه باید با دوستان خود رفتار کند. در خانه نسبت به او سخت گیری نکنند و ایده آل های خود را با زور تحمیل ننمایند. سعی کنند که کودکشان در بین افراد فامیل و همسایگان دوستانی برای خود فراهم کند و راه نگاهداری دوست را به او آموزش دهند. آموزگار محترم نیز با شرکت دادن این دانش آموز در فعالیت های گروهی و دادن مسئولیت های گروهی به او تلاش کند که به امر اجتماعی شدن و در گروه زیستن او کمک کند. این خصلت پس از چند ماه فعالیت والدین و معلم تغییر می یابد.

 

خشم و عصبانیت در کودکان

پسر من عادت دارد که در خانه حرف های خود را با فریاد بیان کند و به خواسته های خود با داد و فریاد تحقق می بخشد و طوری شده که ما برای اینکه سرو صدا راه نیندازد فوراً خواست او را برآورده می کنیم. لطفاً علت این نوع رفتار را توضیح داده و نیز درست یا غلط بودن عکس العمل های ما را مورد بحث قرار دهید.اصولاً کودک از بدو تولد هیجانات خود را با فریاد یا گریه بیان می کند و با همین داد و فریادها توجه دیگران را به خواسته ها و یا ناراحتی های خود جلب می کند. این کودک به تدریج که زبان می آموزد، یاد می گیرد داد و فریاد کند. شما کم کم به او می آموزید که در بعضی موارد خواسته او منطقی نیست، یعنی کم کم به او منطق را یاد می دهید که با رشد او این منطق هم رشد می کند. او یاد می گیرد که برای رسیدن به خواسته خود باید گریه کند یا صبور باشد. همه رفتارها را کودک از محیط یاد می گیرد. رفتارهای ما و آموزش هایی که به او می دهیم، عکس العمل های او را شکل می دهد. بعدها رفتارهای دوستان او در مدرسه و نیز آموزش های مدرسه این شکل گیری رفتار را کامل می کند. اگر کودک شما در خانه صحبت های معمولی خود را با داد و فریاد بیان کند، مطمئن باشید که این کار را یا در خانه و یا در مدرسه آموخته است. در مدرسه باید به کودکان آموخته شود که دسته جمعی حرف نزنند چون مجبور می شوند حرف خود را با فریاد بگویند تا معلم بشنود. باید به آنها آموخت که با نوبت گرفتن حرف های خود را آرام بیان کنند. با این روش هم شنوایی آنها بهتر تربیت می شود و هم حساسیت شنوایی آنان آسیب نمی بیند.

 

اما بحث درباره عکس العمل های شما :

چه خوب است که آموزش خانه و مدرسه هماهنگ باشد. به فرزندان خود آموزش دهید که برای قانع کردن شما باید منطق قوی داشته باشد و شما را قانع کند. اگر شما را قانع کرد خواسته او را برآورده می کنید در غیر این صورت فریاد و گریه نتیجه ای نخواهد داشت. خودتان هم سعی کنید همه در خانه آرام صحبت کنید و این آموزش را به همه بدهید. در این صورت کودک شما در طرح خواسته هایش عصبانیت نشان نخواهد داد.

 

عادت به مطالعه در کودکان و نوجوانان

فرزند من در کلاس اول دبیرستان است، از مدرسه که به خانه می آید دائما پای تلويزیون است و اصلا مطالعه نمی کند. حد اکثر زمانی که او برای مطالعه صرف می کند 10 دقیقه است  و می گوید خسته شده ام، چه کنم که به مطالعه عادت کند؟عادت به مطالعه کردن امریست که از دوران کودکی باید ایجاد شود، تهيه کتاب هاي قصّه در دوره کودکی و دبستان متناسب با سن کودک و عادت دادن کودک به گوش دادن و خواندن قصه های دلپذیر سبب ایجاد این عادت می شود.در سنین بالاتر برای نوجوانانی که عادت به مطالعه ندارند، تهیه مجله هایی با موضوع های مورد علاقه او یا کتابهایی با مطالب مورد علاقه اش سبب می شود که کم کم عادت به مطالعه در او ایجاد شود. پس از آنکه عادت به مطالعه در او شکل گرفت، آنگاه می توان این عادت را به سوی درسهای دبیرستان هدایت کرد. این کار مستلزم ماه ها صرف وقت همراه با بينش و برنامه ریزی آگاهانه  است. به عنوان مثال پسری که عادت به مطالعه نداشت و پس از چند دقیقه مطالعه خسته می شد ابتدا جستجويي در علایق او صورت گرفت و معلوم شد به اتومبیل و مکانيسم موتور آن علاقه دارد به خانواده نوجوان توصیه شد که کتابهایی در زمینه تعمیرات اتومبیل برای او تهیه کنند و او را از این طریق به مطالعه علاقه مند سازند. با چنین روشی او به مطالعه علاقه مند شد و کم کم به سوی کتب درسی هدایت گردید.

 

بد غذایی کودک

پسرم در کلاس سوم ابتدایی درس می خواند، مشکل این است که غذا نمی خورد، بسیاری از غذاهایی را که درست می کنم دوست ندارد، از گوشت پخته بدش می آید و کنار بشقابش می گذارد و احساس می کنم که رشد چندانی نمی کند، راه حل این مشکل چیست؟مشکلی که شما به آن دچار شده اید در غالب خانواده ها  و یا حداقل بین تعداد زیادی از بچّه ها وجود دارد. یکی از علل این رفتار عدم آشنایی کودک از کودکی با غذاهای گوناگون است. 

از یک سالگي و حتی گاه زودتر باید طعم غالب غذا ها را به ذائقه کودک آموخت حتّی اگر کودک نمی تواند غذا بخورد، باید آب آن غذا را بخورانید تا ذائقه اش تربیت شود و با طعم غذا های مختلف بیگانه نباشد.

نکته دوم خاطره هایی است که کودکان از غذا ها پیدا می کنند. این خاطره ها ممکن است سالها آن را از آن غذا بیزار کند، به عنوان مثال کودکی که در  دوره کودکی و شیرخوارگی زیاد دچار بیماری های اسهال می شد مرتباً به او شربت ضد اسهال با طعم موز می خورانیدند، وقتی بزرگ شد نسبت به موز حساسیت داشت و هرگز قادر به تحمل مزه موز نبود یا کودکی که در یک مهمانی گوشت ناپز در شکاف دندانهایش گیر کرده و او را ناراحت ساخت برای همیشه از خوردن گوشت پخته شده پرهیز می کرد.

راه حل درست آن است که در کودکی سعي کنیم که موارد مورد نیاز بدن کودک را از طریق غذاهای دلخواه او به او برسانیم و مثلاً به جای عرضه مستقیم گوشت در غذای آن، گوشت را به صورت چرخ کرده در داخل غذاهایی که دوست دارد مخلوط کنیم و یا از میوه هایی که دوست دارد برایش تهیه کنیم و هیچ گاه با زور و فشار به او غذا ندهیم، در سن بلوغ همه مسائل حل خواهد شد.

 

اضطراب امتحان

من دانش آموز سال دوم دبیرستان هستم با آن که خیلی زحمت می کشم و چند بار درسها را میخوانم اما همین که به جلسه امتحان می روم فرا گرفته ها همه یادم می رود و نمره متوسط می گیرم (در حدود 10 تا 11 ) مشکل من چیست؟دانش آموز عزیز شما از نظر هوشی و قدرت یادگیری اگر در حد بالایی نباشید درحد خوبی قرار دارید، زیرا توانسته اید تا سال دوم دبیرستان صعود کنید. مشکل شما احتمالاً در عوامل زیر است :

1- نداشتن انگیزه و علاقه کافی به تحصیل و در نتیجه نداشتن پشتکار لازم.

2- آشنا نبودن به روش صحیح مطالعه و عدم استفاده از تکنیک های لازم برای يادگيري دروس مختلف.

3- نداشتن برنامه ای منظم برای یادگیری و تکرار یادگیری در طول زمان.

4- پیدایی اضطراب در جلسه امتحان و نداشتن اعتماد به نفس کافی، هنگامی که هدف از تحصیل را برای خود روشن کنید و روش صحیح مطالعه دروس مختلف را فرا بگیرید و در برنامه روزانه خود 4 الی 6 ساعت مطالعه منظم و برنامه ریزی شده بگنجانید، آنگاه بدون اضطراب و با اعتماد به نفس کافی به جلسه امتحان پا خواهید گذاشت و بی شک نتیجه بهتری به دست خواهید آورد. همین نتیجه خوب باعث علاقه و اعتماد به نفس بیشتر شما خواهد شد و در امتحان بعدی باز موفق تر ظاهر خواهید گشت.

 

اختلافات زن و شوهر و تاثیر آن بر فرزندان

دعواها و اختلافات زن و شوهری چه تاثیری بر رفتار کودکان می گذارد؟ من با شوهرم غالباً اختلاف نظر داریم و اختلافاتمان گاه به بحث و مشاجره می کشد، گاه روزها می گذرد و با هم قهریم آیا این چنین برخوردها روی فرزندان ما تاثیر دارد؟وجود اختلاف نظر بین دو انسان امری کاملاً طبیعی است، انجام بحث منطقي پیرامون مسائل مورد اختلاف روشی متمدّنانه است امّا برای انجام بحث نخستین ابزار، پذیرش و داشتن منطق صحیح است. بحث میان دو انسان که دارای منطق های متفاوتند بی نتیجه است و به مشاجره خواهد کشید. مشاجره و دعوا بین والدین اثرات بسیار بدی روی روان کودکان به جا می گذارد، آنها مشاجره را یاد می گیرند، داد و فریاد کردن را یاد می گیرند، احساس عدم امنیت روانی می کنند.گاه دچار ترس و وحشت های پنهانی و مداوم می شوند و نگرانی آینده، روان حساس آنان را آزرده می سازد.علاوه بر همه این موارد فرزندان هم روش صحیح بحث کردن، انتقاد شنیدن، پوزش خواستن را یاد نمی گیرند و بعدها با همسر و فرزندانشان همین روش ها را در پیش خواهند گرفت. حال ممکن است که سوال کنید که اگر یکی از طرفین منطق صحیح نداشت و یا نخواست منطق طرف مقابل را بپذیرد، تکلیف چیست؟ به عنوان یک طرفدار حفظ کيان خانواده و پابرجایی آن توصیه به صبر و بردباری و گذشت می کنم. آنچه مهم است و در درجه اول اهمیت قرار دارد احساس سعادت فرزاندان ما در دامان پر مهر پدر و مادر است و نه خواسته های شخصی ما. ضمناً در اين زمينه يک مشاور خانواده توانمند و متخصص مي تواند کمک ثمربخشي براي شما باشد.

 

قهر کودک و نوجوان

دختر من با اینکه بزرگ شده و در کلاس دوم راهنمایی است برای هر موضوعی قهر می کند  و غذا نمی خورد. گاه از روی لج بازی به هیچ کاری دست نمی زند  و گوشه ای ساعتها می نشیند و یا دراز می کشد تا خوابش می برد، لطفاً بگویید با او چه کنم؟ظاهراً دختر خانم شما به علت توجه زیاد در دوره کودکی و عدم برخورد با مانع و برآورده شدن آسان خواسته هایش با هیچ جواب نه ای از طرف والدین روبرو نشده و عادت کرده که تحقق همه خواسته هایش را انتظار داشته باشد. اکنون بزرگ شده و خواسته هایش هم بزرگتر و تحقق بخشیدن به این خواسته ها برای شما مشکل تر گشته و در نتیجه آموخته که اگر قهر کند و از خود لجبازی نشان دهد، احتمال رسیدن به خواسته هایش وجود دارد. به همین دلیل او به روش خود ادامه می دهد. در مواقعی که حال مناسبی دارد با او صحبت کنید و سعی کنید به او به شکل منطقی، صحیح و متناسب با سن دخترتان رفتار نمائيد تا او یاد بگیرد که همیشه نمی توان به همه خواسته ها رسید وگاه باید طعم شکست را هم چشید و نیز باید به او بیاموزید که راه رسیدن به خواسته ها قهر و لجبازی نیست و بهترین راه، منطقی اندیشیدن و آنگاه خواستن است آن هم با توجه به شرایط و امکانات خانواده.

 

انتخاب رشته تحصیلی

دبيرستان را تمام كرده ام و در انتخاب رشته تحصيلي ترديد دارم چه رشته اي را انتخاب كنم؟

در انتخاب رشته تحصيلي دانشگاه بايد عوامل زير در نظر گرفته شود و آنگاه به انتخاب رشته پرداخت:

1- ارتباط رشته انتخابي با تحصيلات دبيرستاني

2- استعداد و علاقه شما به آن رشته تحصيلي بعد از مطالعه در مورد مشاغل وابسته به اين رشته

3- آگاهي از برنامه هاي درسي اين رشته در دانشگاه

4- نياز كشور به اين رشته و بازار كار آن.

5- مشكلات و سختي هاي تحصيل در اين رشته

6- توانائي هاي جسمي و خصوصيات رواني شما در هنگام تحصيل و هنگام كار در اين رشته، مثلاً خلباني و پرواز، مهندسي كشتي و ماه ها در دريا به سربردن، كار در معادن، شب بيداري و كشيك در بيمارستان ها، كار در كارخانه هاي ذوب فلزات و نظاير اينها احتياج به خصوصیاتی دارد كه فرد بايد آمادگي هاي لازم را داشته باشد.

مشاور تعليم و تربيت