آموزشِ همگانی فرصتی برای برابری اجتماعی
اجتماعی |
■ یونس پیری
فرآیند توسعه و پیشرفت برای جوامع در حال توسعه، زمانی میسر و امکانپذیر خواهد شد که زیرساخت و بسترهای مناسب فرهنگی و اجتماعی مهیا و فراهم شده باشد و بیشک آموزش همگانی از طریق مدرسه، یکی از رکنهای اساسی توسعه درنظرگرفته میشود. آموزش و پروش بهدلیل پرورش استعدادها و تواناییهای افراد و فرصتهایی که برای افراد پدید میآورد، از مهمترین و ابتداییترین نیازهای جامعه بهشمار میآید. آموختن مهارت و توانمندساختن افراد به منظور کاهش فاصله اجتماعی و نابرابریهای ثروت و قدرت؛ از پیشفرضهای اساسی و آرمانهای نظامهای آموزشی مدرن محسوب شده، ولی بعضا با کمبود و کاستیهایی در زمینه نوآوریهای آموزشی و ضعف زیرساختها و بسترسازی مواجه شده که مشکلی اساسی برای تحقق عدالت آموزشی بهخصوص در مناطق کمبرخوردار شهری بهشمارمیآید.
یکی از اساسیترین عوامل در کاهش نابرابریهای آموزشی، توسعه آموزشی فراگیر متناسب با سیر کلی توسعه در جامعه است. توسعه آموزشی به ایجاد تغییر در کمیت و کیفیت آموزش که نهایتا به تقویت توانمندی نیروهای انسانی میانجامد،اشاره دارد. در ایران سیر توسعه و پیشرفت مادی و فیزیکی، بعضا در حرکتی موازن و هماهنگ با سیاستهای آموزش عمومی قرار نداشته و همین امر سبب شده در روند توسعه کشور، تقویت و توانمندسازی نیروهای انسانی به عنوان عاملان و پایههای اصلی توسعه، نقش کمرنگی داشته باشد. لذا تدوین برنامه هایی مدون جهت ریشه¬کنی و کاهش نرخ بی¬سوادی، از اهمیت بالایی بهخصوص در مناطق حاشیهای و کمبرخوردار شهری برخوردار است، چرا که سواد ابزار مهمی بـرای محـو فقـر و گستـرش فرصتهای شغلی، پیـش بردن مساوات جنسیتی، بـهبـود بهـداشت خانواده، حفاظت از محیـطزیست و مشارکت جمعی در این مناطق است.تمرکز سیاستهای آموزشی درحوزه بازماندگی از تحصیل و کودکان بازمانده از تحصیل که دو مبحث متفاوت است، بیشتر به کودکان بازمانده از تحصیل؛ کنترل و مهار آن مربوط است، لذا این دیدگاه نیازمند تغییر بوده و سیاستها و راهکارهای عملی میطلید، تا اساسا بازماندگی از تحصیل در مناطق کمبرخوردار شهری شکل نگیرد و کودکی از کلاس و درس بازنماند.با عنایت به مطالب گفتهشده، پـایینبـودن سطح سواد و تحصیلات، سطح پایین درآمد، نرخ بالای بیکاری و اشتغال افراد به مشاغل سطح پایین و به دنبال آن سطح درآمد پایین ساکنان، از عوامل عمـده ایجاد آسیبهای اجتماعی در این محلات است؛ و به علت دوري از مناطق شهري و امكانات آموزشي، بسياري از آنها از بي سوادي به علت فقر مادي و فقر فرهنگي رنج مي برند. محله انجیراب نیز در شهر گرگان، به عنوان یکی از محلات کمبرخوردار شهری محسوب می شود که همانند سایر محلات کمتر توسعه یافته دارای ویژگی هایی نظیر جمعیتی ناهمگن، با ساخت و سازهای غیرمجاز و غیراستاندارد، فقر، درآمد پایین، ظرفیت مهاجرپذیری بالا، پذیرش اتباع به بافت جمعیتی و با غالبیت حمایت فرقه¬ای، طایفه ای و فامیلی می باشد که مجموع این شرایط، احتمال وقوع و بروز آسیب های اجتماعی را در این محله دوچندان می نماید.
بدین ساناهمیت توجه بهمسائل و مشکلات در این محله، خصوصاً در حوزه آموزشی آن بیش از پیش آشکار می گردد.چرا که هر جامعهای متناسب با شرایط ، فرهنگ و رشد خود؛ با انواعی از انحرافات و مشکلات روبروست که تأثیرات مخربی بر فرآیند پیشرفت و توسعه آن جامعه دارد. شناخت چنین عواملی میتواند مسیر حرکت جامعه را به سوی ترقی و تعامل هموار سازد، به طوری که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگیری از تداوم آن عمل، با ارائه راه حل هایی به سلامت جامعه کمک نماید. نرخ بازماندگی از تحصیل در هر سال و دوره در محله انجیراب، درحال افزایش میباشد.
نرخ بازماندگی از تحصیل در محله انجیرآببه طور محسوس و قابل توجهی از نرخ شهرستان گرگان و استان گلستان؛ بیشتر است(هفت برابر گرگان و چهار برابر استان)،که این امر نیازمند برنامه¬ریزی دقیق مسئولان مربوطه در جهت کاهش این آمار می¬باشد.یکی از راهحلهای اساسی که میتواند کمک شایانی به کاهش میزان آسیبهای اجتماعی،بهخصوص در بین کودکان و نوجوانان کند،فراهمسازی بسترهای مناسب آموزشی در این محلات با توجه به زمینه اقتصادی و خانوادگی ساکنین میباشد.عاملی که وضعیت بازماندگی و ترک تحصیل را در این محله تشدید کرد، تخریب مدرسه ابتدایی در نیمه دوم سال 1398 به دلیل بازسازی موجب شد جمعیت زیادی از دانشآموزانبهعلت نبود مدرسه ابتدایی و ناتوانی اقتصادی از تحصیل باز بمانند. مدیریت جامع آموزشی و درنظر گرفتن حق برابری و عدالت برای همه آحاد جامعه، ذاتا شکوفا کنده است و به رشد و تکامل فردی و جمعی میانجامد. امید میرود نظام آموزشی در این محلات کمبرخوردار شهری، تقویت شده و توجه بیشتری به بسترهای فرهنگی و اجتماعی در این مناطق شود.
پژوهشگرارشد علوم اجتماعی و کارشناس اجتماعی دفتر تسهیلگری و توسعه محلی انجیراب و افسران