نگاهی به یک شعر
شعر و ادب |
یکصد هزار و سیصد و چندی
در انتظار آمدن بودم
از قعر چاهی آمدم بیرون
من سالها در یک دهن بودم
من سالها سردرگمم اما
من آمدم، از نا کجا آباد
اصلا نمیخواهم بدانی که ...
یکصد هزار و سیصد و فریاد
این اشک ها تاوان رسواییست
تاوان یک تاریخ خط خورده
تاوان خون کودکانی که
در بطن مادر جان به جان مرده
این اشک ها تاوان خونخواهیست
منصور تا از دجله برخیزد
این اشک ها، این اشک های گرم
می سوزد و در دجله می ریزد
این تن غبارآلود و رنجورست
این تن،تنی خونی و سردرگم
در زیر پا و چکمه ها له شد
در عصر آهن پاره های رُم
یکصد هزار و سیصد و مرگست
یکبار دیگر هم بمیرانم
این بند را آزاد کن دیگر
من بیشتر از این نمیدانم
بهناز گزمه
درود بر بانو گزمه عزیز. چهارپاره ای دلنشين خواندم با درونمایه ای احساسي.
رگه هایی از باور به تناسخ در عمود شعر جریان دارد. اینکه این روح سرگردان در همه ی اعصار در روم و شرق در همه ی اعصار بوده و در هر بندی به شکلی ظاهر می شود و البته در بند پایانی هم اقرار می کند به این موضوع( یکبار دیگر هم بمیرانم )
بی قراری، سردرگمی، تاوان های بسیار، اشک سوزناک و تنی خونی و بعد مرگ، در همه ی دوره ها سرنوشت شاعر بوده.
در محور افقی اثر بسامد تکرار بعضی واژگان را نمی شود ناديده گرفت. این تکرار چقدر لازم بوده؟
_ تکرار (من) به دنبال هم در ۳ مصراع(۴- ۵ -۶)
_ تکرار ( من _ م) در مصراع ۴- ۵ ۶
_ تکرار ( تاوان) در ۴ مصرع ۹ - ۱۰ - ۱۱ _۱۳
_ تکرار (تن) ۳ بار در دو مصرع ۱۷_ ۱۸
آرایه تکرار زمانی اتفاق می افتد که واژه ای، واجی یا واکی بیشتر از یکبار در شعر اتفاق بیفتد و شاعر از این آرايه به عمد و بجا استفاده کند تا با تاکید و تکرار مد نظر، اثر بخشی، موسیقی درونی و... شعر رو بیشتر کند. اما در تکرار من ، و واج هم پایان م این اتفاق نیفتاده. شاید شاعر هنوز به تمرین و تجربه بیشتری در کاربرد آن نیاز دارد.
در پاره اول و دوم شعر، شاعر متوجه هستی و آفرینش خود هست اگر چه از ناکجاآباد آمده باشد. من این خودآگاهی را دوست داشتم.
در بند اول با توجه به قرینه های انتظار و چاه، گمان می کردم که قرار است تلمیحی به ماجرای یوسف پیامبر داشته باشد، اما نشد.
در مصراع (در بطن مادر جان به جان مرده)
همنشینی کلمات کمی دور از ذهن است
در گفتار عامه جان به جان آفرین ....
مرسوم است و این مصراع ناخودآگاه ذهن را متوجه این جمله می کند و عدم سنخیت را در ذهن متبادر می کند
اگر حذف من در هر یک از مصراع های بالا اتفاق بیفتد هیچ صدمه ای به متن ایجاد نمی کند و آوردن من زاید است.
تکرار واژه تاوان نیز جز پر کردن بیهوده سطر و سریع رد شدن شاعر هدف دیگه ای نداشته.
شاعر می توانست با کمی صبر، تأمل و حساسیت بیشتر با جایگزینی هر یک از کلمات اثر بخشی بیشتری ایجاد کند.
در بند سه، شعریت و شاعرانگی رنگ باخته و شعار برجسته تر شده.
تصویر زیبای سوختن اشک رو در بند چهارم دلنشین است.
شاعر در چند جا موفق بوده تصاویر زیبایی خلق کند بهترین نمونه اش همان مصراع (من سالها در یک دهن بودم ) است.
در بند پنجم موسیقی کلام کمی سنگين شده. تکرار کلمه تن نیز بهتر بود به دلیل گفته شده اتفاق نیفتد
در مجموع کار نسبتا خوبی بود. شاعری توانا که وزن و قالب و زبان و شاعرانگی را می شناسد و با توجه به زمان کمی که کار را به صورت جدی شروع کرده، میتواند با تجربه و مطالعه بيشتر، جایگاهش را به عنوان یک شاعر در جامعه ادبی کشور پیدا کند.
بهروز باشید
■ محبوبه طاری دشتی