نقش زنان در مشارکت های سیاسی
یادداشت |
■ عظیم قرنجیک
یکی از مولفه های توسعه پایدار حضور و مشارکت فعالانه زنان در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی اجتماعی اقتصادی و ... بالاخص در سطوح مدیریت های اداری و نظام تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های ملی و محلی است و این حضور فعالانه با عضویت در مجامع حرفه ای بخصوص در احزاب و تشکل های مدنی و انجمن های صنفی و... به عنوان پیش زمینه و پیش درآمدی برای احراز تصدی گری در سیستم های مدیریت های اداری و اجرایی در بخش های دولتی و خصوصی نمود پیدا می کند. متاسفانه باید اذعان کرد که، جای چنین تشکل هایی با موضوع فعالیت های سیاسی مختص زنان جامعه ما خالی بوده و بدین سبب تعامل آنان با سایر تشکل ها و انجمن ها و جمعیت هایی که در سطوح ملی فعالیت دارند، جهت بهره مندی از تجارب و اندوخته های فکری و سازمانی و ... منجمله جمعیت زنان مسلمان نواندیش و ... نیز تاکنون آنچنان که باید ، فراهم نگشته است. آنچه که تاکنون شاهد بوده ایم، بحث مشارکت سیاسی زنان تنها در بزنگاههایی مثل دوره های انتخاباتی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و نهایتاً شوراهای اسلامی شهر و روستا بوده است و آن هم عمدتاً به عنوان انتخاب کننده و کمتر به عنوان مشارکت برای انتخاب شدن، مطرح بوده است. شاید یک آسیب شناسی جدی در این مورد ضرورت پیدا کند، تا زمینه برای حضور جدی تری برای زنان جامعه ما در فعالیت های سیاسی و ... فراهم گردد. برای تحقق این هدف، قبل از هر چیز به ایجاد تحول فکری و اندیشه ای در بطن جامعه نیازمند هستیم. البته علاوه بر آن، اصلاح قانون انتخاباتی کشور در راستای تسهیل حضور هر چه بیشتر و پررنگ تر زنان، امر انتخاب شدن آنان بیش ازپیش ضرورت پیدا می کند و این هدف نیز از طریق نهادسازی و جریان سازی در جامعه می تواند میسّر و محقق گردد. زنان جامعه ما برای حضور جدی در عرصه های سیاسی با موانع و مسائل عدیده ای مواجه هستند، مسائلی که باید از گذرگاههای قانونی، حقوقی، فرهنگی و مذهبی و عرفی ... عبور کرده و در این راستا، یاری و مساعدت تمامی آحاد جامعه، از جمله خود زنان را می طلبد و لذا باورمندی جامعه و اعتماد به نفس زنان جهت حضور جدی در این عرصه، بسیار اساسی خواهد بود. ما زنان تحصیل کرده و توانمند با توان بالقوه مدیریتی، اداری و اجرایی بالا در جامعه کم نداریم ولیکن حضور فعالانه آنان را در سازمانهای مردم نهاد و تشکل های سیاسی شناسنامه دار و مجامع صنفی و حرفه ای و... در سطوح محلی ، منطقه ای و ملی، به نسبت کمتر شاهد هستیم.
حضور زنان در عرصه انتخابات، چه به لحاظ انتخاب شدن ( به عنوان کاندیدا ) و چه به جهت انتخاب کردن ( باحضور در پای صندوقهای رای)، فرصت مغتنمی است، تا زنان، آرمانها و خواسته ای حقوقی و ... خود را با اولویت بندی های مناسب، پیگیری و مطالبه نمایند.
اگر به آمار و ارقام منتشره طی نقشه ای که سازمان ملل که هر ساله در ارتباط با جایگاه زنان جهان در امر سیاست منتشر می کند، مراجعه کنیم ، میانگین حضور و مشارکت سیاسی زنان در جهان 20 درصد را نشان می دهد. بر این اساس، متاسفانه جایگاه کشورمان در این رابطه بسیار پایین و کمتر از 3 درصد بوده و این در حالی است که کشور ما در اتحادیه بین المجالس متعهد شده این مشارکت به 25 درصد برسد و این واقعیتی است که متاسفانه تا به اکنون، تحت تاثیر موانعی نظیر تعصبات و تبعیضات جنسیتی ، رویکردهای فرهنگی و... که زنان را قادر به مشارکت سیاسی نمی دانند و نیز فقدان حمایت و پشتیبانی جدی از سوی احزاب و رسانه ها و ... محقق نشده است و این در حالی است که در برخی از کشورها از سهمیه بندی یا تبعیض مثبت، به عنوان راهکارهای فوری استفاده کرده و تجربه و تدابیر موفقی هم در جهت مشارکت سیاسی زنان داشته اند. برای این که نقش سیاسی زنان در عرصه های انتخاباتی اعم از انتخابات ملی و محلی پررنگتر دیده شود ، لازم است بسترهای فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی و ...جهت مشارکت مشارکت فعالانه زنان در نهادها و تشکیلات مدنی و... بیشتر فراهم گردد و از ظرفیت این نهادهای اجتماعی استفاده بهینه صورت گرفته و راه برای پیگیری مجدّانه مطالبات و احقاق حقوق این قشر از جامعه گشوده تر گردد، تا با بهره مندی از توانمندی های آنان، توسعه همه جانبه ای برای کشور رقم زده شود. در این راستا، افزایش مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان، بایستی تبدیل به مطالبه ای عمومی در فضای سیاسی جامعه شود، تا شاهد گسترش مشارکت آنان در تمامی عرصه های تصمیم گیری و مناصب مدیریت های اداری و اجرایی باشیم. زنان جامعه ما به عنوان کنشگران اجتماعی، سیاسی و ... می توانند در تمامی عرصه ها عرض اندام کنند و این امر را، در برخی از عرصه ها شاهد هم بوده و هستیم و برای محقق شدن هرچه موثرتر و کارآمدتر حضور زنان، جامعه ما نیز از نظر فرهنگی و فکری باید ظرفیت پذیرش مشارکت آنان را داشته باشند و بر این باور برسند که، با اعتماد به نقش و توان مدیریتی و اجرایی زنان و استفاده از توانایی های فکری و اندیشه ای آنان در امر تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها، از نیمی از ظرفیت های نیروهای انسانی خود، جهت تحقق توسعه پایدارجامعه استفاده بهینه داشته باشند. جامعه ما باید به این باور برسند که یکی از الزامات توسعه پایدار، حضور و مشارکت سیاسی زنان در تمام عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و ... می باشد. اگر برای زنان به عنوان نیمی از آحاد جامعه، نقش و جایگاهی درخور قائل نشویم، در واقع از ظرفیت های جامعه خود، به نحو بایسته استفاده نکرده ایم و این دستیابی به توسعه را ناممکن خواهد کرد. واگذاری بخشی از مدیریت ها به زنان و دخالت آنها در امر تصمیم گیری ها و البته توانمندی نشان دادن آنها در این عرصه ها، باعث شکل گیری باور و اعتماد جامعه نسبت به توانمندی های آنها و متعاقباً موجب سپردن مسئولیت های مدیریتی به آنان در مدارج بالاتر خواهد بود. در انتخابات مختلف نیز، امر حق انتخاب شدن و انتخاب کردن زنان و یا انتخاب و انتصاب زنان، در سمت های اجرایی، پارلمانی، محلی و ... به عنوان نیمی از جمعیت کشور، بایستی حق مساوی در تصمیم گیری و دخالت در امور جمعی و استفاده برابر از فرصت ها، را قائل باشیم. تا زنان جامعه ، تمایل بیشتری به داشتن حضور آگاهانه در اجتماع و در امور سیاسی و اجتماعی کشور داشته باشند و این لزوم هم گرایی های زنان و جامعه وحضور فیزیکی و پررنگ آنان در انتخابات و قبول مسئولیت ها، در موارد متعدد که فضایی از همگرایی و انسجام اجتماعی را به نمایش می گذارد را، می طلبد. جامعه ما از طرفی با از سرگذراندن حساسیت های ویژه ای از اعتماد و بی اعتمادی نسبت به مدیریت زنان و رفع تدریجی تبعیض ها و از طرف دیگر ، نشان دادن مدیریت های موفق توسط خود زنان در عرصه های اداری و اجرایی ، بایستی به پازل های بیشتری از اعتماد و هم افزایی ها دسترسی پیدا کند، تا راه برای بهره مندی از توانایی های آنان بازتر و امکان توسعه و تعالی و پیشرفت جامعه، هر چه بیشتر میسّر گردد. فراهم شدن احساس و اعتماد مثبت نسبت به توانایی های زنان در عرصه مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ...و حتی مسائل زیست محیطی، موجب کاهش آسیب های اجتماعی و ... گشته، جایگاه زنان را نهادینه و مسئولیت پذیری آنان را در قبال مسائل مختلف جامعه بیشتر خواهد کرد.به امید مشارکت جدی و فعالانه زنان و مردان جامعه دوشادوش هم و با بر خورداری از حقوق و فرصت های برابر فارغ از تبعیضات جنسیتی ، قومی و مذهبی- در امور سیاسی ، اجتماعی و ... در جهت تحقق خیر مشترک یعنی توسعه و آبادانی و پیشرفتِ همه جانبه و پایدار کشور .