تهاجم فرهنگی از نوع شرقی کی پاپ
یادداشت |
■ محمد دیلم کتولی
در این چند دههی اخیر، هر وقت صحبت از «تهاجم فرهنگی» شد، نگاه ها به سمت غرب و بویژه سینمای هالیوود و موسیقی آمریکایی «رپ و راک و ...» و نرم افزارها و بازی های رایانه ای برخط نظیر ... دوخته شد. اینکه فرهنگ اساسا تهاجمی یا تعاملی است و دفاع در برابر «فرهنگ های مهاجم» چگونه و با چه زیر ساخت و ابزار و افرادی صورت می گیرد بحث جداگانه ای است که باید به وقت و شرایط، به آن پرداخت. آنکه در این یادداشت در پی « طرح مسئله » آن و باز شدن باب مباحث آن هستیم «تهاجم فرهنگی از نوع شرقی «کی پاپ»(K Pop) کره ای» و میزان اثر گذاری آن بر قشر نوجوان و جوان است. از جمله موسیقیهایی که طرفداران بسیاری در ایران جذبکرده کیپاپ (K-pop) است که به طرفداران آن«کیپاپر» و به طرفداران بیتیاس «آرمی» یا ارتش میگویند. با ورود سریالهای کُرهای به کانون خانوادههای ایرانی و موضوع و جذابیت آنها کمکم گرایش جوانان به ویژه دختران به موسیقی کرهای هم پر رنگ شد به نحوی که با وجود اینکه جوانان ایرانی شاید در گام اول معنای آن را نمی دانستند، اما به دلیل جذابیتهای این نوع موسیقی به دنبال یادگیری زبان کره ای و ترجمه این اشعار هم رفتند. اولین دلیلی که موسیقی کرهای را برای مردم ایران جذاب کرد، سریالهائی است که از صداوسیما پخش میشد که بدلیل نزدیکی بسیار زیادی به فرهنگ ایران و کره، احترام به بزرگترها، تقویت عرق ملی با فیلمهای دنیای غرب متفاوت بود و اتفاقا ایرانیها هم از این شباهتها استقبال میکردند. از دیگر علل توجه ایرانیها به سبکهای کرهای سریالهای دانلودی بود که برخی از سایتهای ماهوارهای هم این سریالها را پخش میکرد، پس چیزی دور از دسترس نبود. جوانان ایرانی وقتی دیدند سریالهای آمریکایی مطابق با فرهنگ ایرانی و خانوادهها نیست آن را جایگزین کردند. البته اینکه چرا جایگزین آنها سریالهای ایرانی نبود؟ دلیل اول نبود محتواهای جذاب در سریالهای ایرانی و دلیل دیگر فراگیر نبودن محتوای سریالهای ایرانی برای همه مخاطبین از جوان و نوجوان و... بود. چرایی گرایش نوجوانان به کی پاپ مثل چرایی علاقه به رنگهای مختلف است. وجود سلایق مختلف درموسیقی باعث شد بخشی از این علائق در کیپاپ یافته شود. صورت مسئله این بود که: «کیپاپ زبان همدلی و با هم بودن است و وقتی ۷ نفر راجع به یک موضوع گفتوگو میکنند و موسیقی روی آن سوار می شود این شکل موسیقی آفریده می شود.»
شاید یکی از قوی ترین دلائل جذب جوانان ایرانی به «کی پاپ» کمبود روحیه و امید در بین مردم ایران و بویژه جوانان ایرانی و مقایسه خود با دیگرانی که از «رفاه نسبی» برخوردار هستند البته اینجا باید گفت که «موسیقی جدید «رپ فارسی» نتوانست آن «شور و نشاط و امید» را به جامعه تزریق کند و خیلی سریعتر از آنچه فکرش را می کردیم با انحرافات امثال «تتلو» به ابتذال رفت. از دلایل دیگر وجود زیبایی در گروههای کیپاپ امید است، در جامعه به غیر از انتقاد باید امید هم باشد. کیپاپ امیدوار کننده است و جوانان عمدتا کیپاپ را به خاطر شادی و امید بخشی گوش میکنند. به لحاظ موسیقایی در کیپاپ آهنگسازی بینظیر است و در تک تک آهنگها از مدلاسیون استفاده می شود. چینش نتها و آکوردها را تغییر میدهند و تنوع بسیار بالایی در موسیقی وجود دارد. اما حتی در پاپ ایرانی هم این تنوع وجود ندارد و آکوردهایی تکراری وجود دارد که موزیسینها به سراغ آن میروند و معمولا خوانندههای ایرانی صرفا سراغ آنها میروند و مخاطب ایرانی هم در همانها محدود شده است میتوان گفت کیپاپ تنوع زیادی دارد که در موسیقی ایرانی پیدا نمیشود. اما بد نیست سری بزنیم به مفهوم «هواداری افراطی» هوادارانی که پایشان را فراتر از علاقه به یک موسیقی یا لذت بردن از صدای یک خواننده می گذراند و تمام ذهن و وجودشان می شود تعصب داشتن نسبت به یک خواننده. چه هواداری افراطی از یک رپر ایرانی چه هواداری افراطی از یک گروه موسیقی کره ای. به نظر می آید که این سطح هوادارای بسته بندی های هویتی جدیدی را بین نوجوانان به وجود آورده است. بسته بندی هایی که منجر به پذیرفتن تمام قواعد و ارزشهای یک گروه یا یک خواننده می شود و از جایی به بعد چشم و گوش فردِ هوادار را می بندد و او به هیچ چیز دیگری به غیر از هواداری از فرد یا گروه محبوب خود فکر نمی کند. تا جایی که بتواند خودش را شبیه آنها می کند.
با این وجود مسائلی مثل رنگ کردن موی پسران متناسب با جامعه ما نیست و جوان ما آن را طبق عرف و شرع نمی گیرد.اما در پس ظاهر فریبنده و فانتزیگونه گروه «کی پاپ»، بخشها و رازهای سیاه و مروزی وجود دارد که یکی از خروجیهای آن،شیوع نسبتابالای پدیده «خودکشی» در بین فعالان جوان صنعت پاپ کرهای است. موسیقی برآمده از «کی پاپ»(K Pop) یا پاپ کرهای، را با تعداد زیاد اعضای گروه، ریتمهای تند موسیقی الکترونیک، ملغمهای از رپ کرهای-انگلیسی، تصاویر پر زرق و برق و اصلاحا شیک و لاکچری با رنگها شارپ و «انرژی» فراوان و حتی بعضا مبالغهامیز آن می شناسند، با متن ترانههایی ظاهرا سبک و نه چندان پیچیده که باب دل طیف نوجوان یا تینایجر است.
اما در پس این ظاهر فریبنده و فانتزیگونه، بخشها و رازهای سیاه و مروزی وجود دارد که یکی از خروجیهای آن ، شیوع نسبتا بالای پدیده«خودکشی» در بین فعالان جوان صنعت پاپ کرهای است. به چهرههای معروف صنعت موسیقی در کره، «idol» یا «بُت » می گویند. مسیر تبدیل یک استعداد به یک بت در کره، بسیار سختتر و بیرحمانهتر از مسیر ستاره شدن در هالیوود است. وقتی یک استعداد جوان یا نوجوان با یک کمپانی حوزه موسیقی در کره جنوبی قرارداد بست، تقریبا تبدیل به یک برده در دست کمپانی می شود.
تمرینها و آموزشهای بسیار سنگین، چارچوبهای کاملا مشخص شده و تخطیناپذیر زندگی حرفهای و فشار وحشتناک روحی که از سوی مدیران کمپانی بر این نوجوانان یا جوانان وارد می شود، روزهای سیاهی را برای ایشان رقم می زند.این مسیر سخت، با ارزیابیهای سختگیرانهای که در فواصل معین توسط مدیران کمپانی از فرد تحت قرارداد صورت می گیرد، تکمیل می شود و در صورتی که نتوانند نظر مدیران را در هر مرحلهای جلب کنند، بی درنگ قراردادشان باطل می شود.
از مجموع آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت:
1-عرصه فرهنگ( شعر ، موسیقی ، نقاشی ، سینما و... )عرصه تبادل است و باید برای حضور در صحنه جهانی چیزی برای عرضه داشته باشید وگرنه در معرض تهاجم فرهنگی واقع می شوید و حتی اگر فرهنگ هایی در سطوح پائین تر باشند ممکن است خلأهای شما را پر کنند.
۲- « پویایی فرهنگی »اقتضا میکند که، مدام در حال خلق آثار برای ذائقه های مختلف جامعه باشیم، همچنانکه در اقتصاد «تولید» حرف اول را می زند در محصولات فرهنگی هم همچنان.
3-به نظر می رسد «شورای عالی انقلاب فرهنگی» و سایر دست اندرکاران فرهنگی باید به تلاش خود بیفزایند وگرنه گرچه در سیاست، علم، فن آوری و نظامی امنیتی پیشرفت های چشمگیری داشتیم ولی امکان اینکه در مقوله فرهنگ و الزامات آن عقب افتاده و مورد تهاجم باشیم، دور از انتظار نیست.
■ فعال رسانه ای