من یک دنیای دخترانه می‌خواهم


یادداشت |

 

■  ناهید احمدپناه

«من» عاشق شده، من که از چند گاهی پیش‌ترتا اکنون یک هزارتکه بی‌قواره است. این هزارتکه یک تکه‌‌اش مجنونِ زنجیر کردن واژه‌هاست به جاده‌های سخت‌عبورِ منتهی به داستان‌های رازآلوده.یک تکه مادرانه‌اش که جان گرفته از میانه‌های یکی از این جاده‌هاست، بی‌خودآگاه باخیسی دو چشم نور می‌پاشد به نقطه پایان یک داستان. یک تکه ‌خشمگین همیشه در خروش است از صدای زنجیرها واژه‌های راهی یک جاده سرمازده سیاه‌فرجام... و تکه روی تکه، واژه زنجیر به واژه و داستان پشت داستانِ این هزارتکه‌ها. هم اکنون اما در بن‌بست ناگهانی یکی از جاده‌های داستان نیمه‌کاره از زیر بی‌قواره‌گی تکه‌های سرد،یک تکه‌ سر برآورده؛یک تکه‌دخترک. منِ هزار ‌تکه هم اینک یک تکه عاشق شده. عاشق تکه‌دخترک. عاشقِ عشق تکه‌دخترک به رنگ و نور و رقص. عاشق جست‌وخیز زدن‌ها، دویدن‌ها و پریدن‌ها، عاشق خزیدن دخترک روی صخره‌ها به سوی ستیغ شیطنت. اکنون، من تکه‌دخترک را باز یافته‌‌ و دست دخترانه‌اش را گرفته. تکه‌دخترکم! ببر مرا به دنیای پیش‌بلوغ تکه‌ها. من پا به پا با تو خواهم رقصید. اگر من کم آوردم، تو گریه کن. من اشک‌های تو را از روی گونه‌‌هایم پاک خواهم کرد، با پشت دستِ بی‌زبری سرانگشت‌های انقلاب‌زده. تکه‌دخترکم برقص زیر زبری خراش‌های تکه‌های تاولِ‌ جنگ ترکیده‌ام. وادارشان تکه‌های بلوغِ تند با تو برقصند هم‌نوا با آهنگ رنجِ نموِشان. تو آواز بخوان. بلند آواز بخوان و بلند برقص و بلند بپر! من دیوار بلوک‌خاکستریِ هزارتکه‌ی پررنج پیش از اکنون را بی‌‌خیالِ اعتبارشان، زیر پایکوبی تو سنگ‌فرشِ صیقلیِ رنگ‌به‌رنگ می‌کنم. من از تکه‌مجنونِ واژه‌ها برای تو یک نردبان می‌سازم رو به آسمان. تو نوک انگشت اشاره ناکشیده‌ کودکانه‌ات را میان ابر سفید فرو کن.نفست را بلند بیرون بده زیر ابر و اوج بگیر رو به سوی آبی‌ترین آسمان. تو بالا برو. از بالاترین آبی فریاد بزن. تمام تکه دخترکان زنده‌به‌گور جهان را بیدار کن، تکه‌دخترکان مردان و زنان ‌هزارتکه جهان خاموشم را. من زندگی دوباره‌ات را بده‌کارم به گم کردن دستان دخترکان پشت دیوارها، دیوارهایی که سیاسی‌آدم‌های دخترک‌گم‌کرده یا شاید دخترک‌مرده دنیایم ساخته‌اند، بلند. من بده‌کارم به دست‌های دخترکان پشت دیوارهای بی‌دخترانه‌گی که بی‌تابِ فشردن دستان پینه بسته دخترانه‌اند. من بده‌کارم به دخترکانم، باید که همه تکه‌دخترکان جهانم را بیدار کنم. برخیزید تکه‌دخترکانِ مردان و زنانِ مخمورِ سکرِ مسمومِ بالغی.برقصید تکه‌دخترکان که من یک دنیای تمام دخترانه می‌خواهم.