افسردگی در  کودکان و جوانان 


اجتماعی |

 

■ کوثر قندهاری

افسردگی عبارت است از یک دوره طولانی غم، روحیه بد و گوشه گیری. افسردگی در بزرگسالان انواع مختلف و دلایل به خصوصی دارد اما زمانی تشخیص افسردگی دشوار می شود که در محدوده سنی کودکان باشد. تشخیص افسردگی در کودکان به ویژه کودکان خردسال بسیار دشوار است و والدین و معلمان اغلب متوجه علامت‌های آن نمی شوند. افسردگی کودکان خردسال به صورت چسبیدن به والدین و پرستاران، نرفتن به مدرسه و ترسهای شدید نشان داده می شود و علاوه بر آن با باورهای جسمی مثل دل درد و سردرد نیز ارتباط دارد. افسردگی نوجوانان نیز به صورت بدخلقی، شرکت نکردن در فعالیت های خانوادگی، کم وزنی یا چاقی، بی رمقی، احساس بی ارزشی، احساس گناهکار بودن و فکر کردن به خودکشی نشان داده می شود.معیارهای تشخیص افسردگی کودکان تقریبا همانند بزرگسالان به کار می رود اما بعضی از علامتها با بالا رفتن سن از بین می روند. دردهای جسمی، انزوای اجتماعی و تحریک پذیری در کودکان خردسال بیشتر دیده می شود اما کندی روانی- حرکتی (آهسته شدن تفکر و حرکات فیزیکی) و هایپرسومنیا(خواب زیاد از حد) بیشتر در نوجوانان دیده می شود. در افسردگی نوجوانان تفاوتهای جنسیتی نیز وجود دارد و دختران تقریبا ۲ برابر پسران افسرده می شوند، علاوه بر آن دختران افسرده بیشتر از پسران افسرده به مشکلات اشتها/وزن و احساس بی ارزشی و گناهکاری مبتلا می شوند. مدت متوسط افسردگی عمده در نوجوان ۲۶ هفته است و هرچه سن شروع کمتر باشد و مدت آن بیشتر خواهد شد و هرچه مدت افسردگی بیشتر باشد تفکر درباره خودکشی بیشتر خواهد بود.افسردگی کودکی با سایر اختلالات روانی کاموربیدیتی( چند ابتلایی- حضور یک یا چند بیماری روانی علاوه بر بیماری یا اختلال دیگر) زیادی دارد و حدود نیمی از نوجوانان افسرده در طول زندگی خود، حداقل ۱ اختلال روانی دیگر را تجربه می کنند. علاوه بر این افسردگی در کودکانی که هنوز به نوجوانی نرسیده اند ممکن است عامل خطر برای ابتلا به سو مصرف مواد در نوجوانی باشد. کاموربیدیتی افسردگی با سایر اختلالات روانی عواقب منفی زیادی دارد به طور مثال در عملکرد تحصیلی کودکان تاثیر منفی می گذارد و عملکرد اجتماعی را به طور کلی دچار نقص می کند.

علل افسردگی در کودکان و نوجوانان متعدد است اما عواملی مثل ۱- عوامل شخصیتی و مشکلات روانی" عدم اعتماد به نفس، کم رویی، وابستگی عاطفی و ..." ۲- استرس ۳- مهارتهای اجتماعی و مقابله ای ضعیف ۴- حمایت اجتماعی کم از جانب والدین و دوستان ۵- مشکلات سلامت فیزیکی ۶- عملکرد تحصیلی ضعیف را میتوان بعنوان عوامل خطر افسردگی در نوجوانان دانست و در کودکان کوچکتر بدرفتاری فیزیکی، سو استفاده جنسی یا غفلت والدین با افسردگی ارتباط بیشتری دارد و باعث احساس بی ارزشی، خیانت، تنهایی و گناهکار بودن می شود‌. عوامل پیش بینی کننده افسردگی کودکان زیر ۵ سال را میتوان: "طلاق والدین، پدر یا مادر ناتنی، بیماری مادر در دوران بارداری، بیماری نوزاد در ۶ ماهه اول زندگی، اضطراب مادر، دعواهای والدین، طرز فکر والدین درباره اصول فرزندپروری" دانست که بسیاری از این عوامل در کیفیت رابطه مادر- فرزند در اوایل کودکی تاثیر می گذارند و این اثر ممکن است در ایجاد افسردگی کودکی، عامل مهمی باشد. همچنین مطالعه دوقلوها نشان می دهد که در افسردگی کودکان، یک عامل ژنتیک بارز وجود دارد و مطالعه خانواده ها نیز ثابت کرده بین افسردگی والدین و افسردگی کودکان یک رابطه قوی وجود دارد. بطور مثال والدین فرزندان مبتلا به افسردگی عمده در مقایسه با کودکانی که والدین غیر افسرده دارند، ناتوانی های روانی و اجتماعی بیشتری نشان می دهند و میزان افسردگی آنها بیشتر است. این یافته ارثی بودن افسردگی را تایید می کند، اما می تواند بیانگر این واقعیت باشد که رفتار والدین افسرده شرایط و تجارب منفی به وجود می آورند و از این طریق ابتلا به افسردگی کودکان را تسریع می کند. علاوه بر آن، مادرانی که بعد از زایمان افسرده می شوند به درست خوردن و درست خوابیدن کودکان خردسال حساسیت زیادی نشان نمی دهند و افسردگی والدین باعث میشود که آنها به انجام دادن فعالیت های آموزشی علاقه زیادی نداشته باشند؛ مثل کتاب خواندن، شعر یا داستان تعریف کردن برای فرزندان. علاوه بر تمامی موارد همزمان با بزرگ شدن کودکان، شناخت های غلطی در او به وجود می آیند که با علامتهای افسردگی ارتباط دارد. به طور مثال افراد افسرده در بزرگسالی سبک زندگیی را در پیش می گیرند که اتفاقهای منفی را به علت های ثابت و کلی نسبت می دهند و تمایل به فاجعه انگاری دارند یعنی عواقب رویدادهای منفی را بزرگتر از آنچه هست، می دانند و در نهایت تمایل دارند همه ویژگی های منفی را به خود نسبت دهند‌. کودکانی که این سبک تفکر را در پیش میگیرند در مقایسه با سایر کودکان پس از رویداد منفی علامتهای افسردگی بیشتری نشان می دهند.درمان افسردگی کودکان با روشهای متفاوتی من جمله:دارو درمانی،رفتار درمانی، خانواده درمانی، رواندرمانی شناختی-رفتاری و بازی درمانی صورت می‌گیرد. خانواده درمانی یکی از روشهای پرطرفدار برای درمان بسیاری از مشکلات کودکان است زیرا بسیاری از نظریه ها اعتقاد دارند، علت احتمالی بسیاری از علامتهای اختلالهای کودکی ناشی از رابطه والد- کودک است. در رواندرمانی شناختی- رفتاری به افراد کمک میشود تا افکار بدبینانه و منفی خود، آگاه شوند و بتوانند باورهای غلط را با با باورهای واقع بینانه تر و سازنده تر جایگزین کنند، این روش برای درمان کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی و اضطراب بسیار مفید است.

بازی درمانی نیز مجموعه ای از روشهای مفید است و برای درمان کودکان خردسالی که نمی توانند خوب حرف بزنند و احساسات خود را دقیق بیان کنند مورد استفاده قرار می گیرد.در نهایت می‌توان گفت در صورت بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان با تشخیص به موقع و اصلاح رفتار والدین و خانواده و بکارگیری روش درمان مناسب می توان از شدت افسردگی کاست و از بروز مجددش جلوگیری کرد.

 

■  کارشناس ارشد روانشناسی بالینی