درخت مشکلات
یادداشت |
اخیراً لولهکشی را بهمنظور انجام تعمیرات در یک خانه قدیمی استخدام کردم. تنها پساز یک روز کاری، پنچر شدن یکی از چرخهای خودروی او باعث شد تا او چند ساعت از زمان کار خود را از دست بدهد. پساز آن دریل برقی او سوخت و سپس وانت قدیمی او روشن نشد. همانطوری که او را به خانه میرساندم، مانند یک سنگ ساکت و بیحرکت نشسته بود. هنگامیکه به منزل رسیدیم از من دعوت کرد تا با خانواده او آشنا شوم. همانطوری که به سوی در ورودی خانه در حرکت بودیم، او پای یک درخت کوچک کمی مکث نمود و انتهای شاخهاش را با دو دست لمس کرد. بهمجرد باز شدن دستانش بهطور حیرتانگیزی دگرگون شد. صورت آفتابسوخته اش با خنده شکفت و دو فرزند کوچکش را محکم در آغوش گرفت و همسرش را بوسید. هنگام خداحافظی او مرا تا اتومبیلم همراهی نمود. وقتیکه ما از آن درخت عبور کردیم، از روی کنجکاوی از او درباره کاری که با آن درخت انجام داده بود پرسیدم و او پاسخ داد: «آه آن را میگویی؟! آن درخت مشکلات من است! میدانی، من نمیتوانم مشکلات شغلیام را از بین ببرم. اما از یک چیز مطمئنم. آن مشکلات متعلق به منزل، همسر و فرزندانم نیستند. پس هر شب قبلاز ورود به خانه آنها را به درختی که دیدی میآویزم و صبح بههنگام رفتن سر کار، مجدداً آنها را برمیدارم. جالب اینجاست که وقتی صبح آنها را برمیدارم، دیگر آنها به سنگینی شب قبل نیستند.