حمله خواب یا نارکولپسی
تحلیل |
■ کوثر قندهاری
نارکولپسی اختلالی است که به بی ثباتی در چرخه خواب- بیداری منجر می شود. این اختلال باعث خواب آلودگی فرد در طول روز می شود و به آغاز شدن ناگهانی خواب عمیق منجر می شود. نارکولپسی به دو دلیل می تواند زندگی فرد را به شدت محدود سازد؛ نخست اینکه فرد قادر نیست خود را برای مدتی طولانی بیدار نگه دارد و دیگری اینکه به خواب رفتن های ناگهانی می تواند خطرناک واقع شود. نارکولپسی عارضه ای مزمن است که قابل درمان است اما قابل شفا نیست؛ یعنی می توان آنرا کنترل کرد اما نمی توان برای همیشه از بین برد. علامت های اختلال معمولا بین ۱۵ تا ۲۵ سالگی یا بین ۳۰ تا ۳۵ سالگی شروع می شود، امادر هر سنی می تواند روی دهد. بعضی از علامتهای نارکولپسی عبارتند از: قسمت هایی از خواب آلودگی مفرط هر ۳ تا ۴ ساعت، توهم های رویا مانند، فلج خواب، کاتالپسی (از دست دادن تونس ماهیچه ای در بدن، عدم تغییر وضعیت فیزیکی در بدن و چوب وارگی) و حملات خواب. اکثر افراد همه این علامت ها را ندارند و در صورتی که مجموعه این علامتها در بیماری موجود باشد، فرد انقدر عجیب و غریب به نظر می رسد که اطرافیان به اشتباه او را مبتلا به یک اختلال روانی غیر مرتبط با خواب تشخیص می دهند.حملات خواب در فرد مبتلا به نارکولپسی بدین صورت اتفاق میافتد که دوره های خواب REM (عمیق) به جای یک ساعت و نیم که زمان معمول است در عرض چند دقیقه بعد از شروع خواب آغاز می گردد. گاهی حملات خواب حتی مزاحم روند عادی بیدار شدن می شوند که به این ترتیب باعث می گردند فرد احساس کند نیاز دارد بخوابد و نتواند در مقابل این احساس مقاومت کند. خواب این افراد سرحال کننده است (به استثنای کودکان که ممکن است از خواب بیدار شوند و احساس خستگی کنند). بعد از حملات خواب یک دوره خواب تجدید قوا کننده (سرحال کننده) شروع می شود که یک ساعت یا بیشتر طول می کشد و در طول آن بیمار کاملا در خواب می ماند. حملات خواب می توانند توسط استرس یا تجربه هیجانی مثبت مثل خندیدن ایجاد شود و خواب آلودگی ناشی از حملات خواب معمولا اولین شکایتی است که بیمار مبتلا به نارکولپسی اعلام می کند. کاتالپسی از دیگر علائم مهم نارکولپسی، یک دوره فلج ناگهانی و کوتاه است که می تواند تقریبا همه ماهیچه های ارادی را تحت تاثیر قرار دهد، هرچند گاهی فقط بعضی ماهیچه های گروهی خاص را مورد حمله قرار می دهد؛ مثل زانو یا فک که در این صورت اگر حمله کوتاه باشد ممکن است فرد اصلا متوجه نشود یا به وقوع و عدم وقوع آن شک کند اما وقتی همه ماهیچه ها تحت تاثیر قرار می گیرند بیمار ممکن است به طور کامل زمین گیر شود. اپیزودهای کاتالپسی ممکن است به همراه حملات خواب روی دهد اما می تواند جدا و بدون آنکه فرد هشیاری خود را از دست بدهد، اتفاق بیفتد. گاهی هیجانهای شدید مثل خنده، گریه یا خشم و .. می توانند باعث آغاز شدن کاتالپسی شوند البته لازم به ذکر است که مشکلات مغزی مثل تومورها، عفونت ها یا جراحت می توانند باعث شوند بعضی افراد کاتالپسی را تجربه کنند بدون انکه سایر علامت های نارکولپسی را داشته باشند.
از دیگر نشانه های نارکولپسی میتوان به توهم ها اشاره کرد که اکثرا از نوع بصری هستند و ممکن است اولین علامت های نارکولپسی باشند. علت آنها ممکن است این باشد که خواب REM(عمیق) ناگهان مزاحم روند بیدار شدن می شود، زیرا توهم ها زمانی روی می دهند که بیمار در حال خواب رفتن یا بیدار شدن است.
توهم هیپناگوجیک؛ نوعی توهم است که عبارتند از تجربه های وحشت آوری که در مرحله آغازین خواب شروع می شوند و به طرز غیر قابل باوری واقعی هستند زیرا فرد، در توهم خود علاوه بر اینکه اشیا و رویدادهایی را می بیند، آنها را لمس نیز می کند، صدایشان را می شنود و حتی ممکن است احساس کند اندام های بدنش حرکت می کنند. نمونه ای از این توهم که می تواند به شدت وحشتناک باشد، زمانی است که فرد به وضوح خود را می بیند که در آتش گیر کرده و یا در آسمان پرواز میکند و در نهایت فلج خواب بعنوان نشانه ای دیگر از نارکولپسی می تواند ترسناک باشد؛ بیمار احساس می کند بیدار است اما قادر به حرکت کردن، حرف زدن و حتی نفس کشیدن به اندازه کافی نیست. فلج خواب معمولا با اضطراب و ترس از مردن همراه است؛ معمولا کمتر از ۱۰دقیقه طول می کشد و ممکن است با توهم های بصری و سمعی همراه باشد.
بر اثر تحقیقاتی که صورت گرفته، نارکولپسی با کاهش مقدار پروتئینی به نام هیپوکرتین در مغز مرتبط است. همچنین مطالعات کالبدشکافی نشان داده اند که هیپوتالاموس افرادی که در زمان حیات به نارکولپسی مبتلا شده اند بیش از ۸۰ درصد نورونهای تولید کننده هیپوکرتین را از دست داده است و توضیحی که برای این وضعیت می دهند این است که سیستم ایمنی بدن افراد مبتلا به نارکولپسی سلول های تولید کننده هیپوکرتین را از بین برده است. در نهایت باید گفت: در صورت مشاهده علائم نارکولپسی باید در اولین فرصت ممکن به روانپزشک مراجعه کرد و مطابق با داروهای تجویزی و روند درمان پزشکی پیش رفت.
■ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی