تأملی بر چاپ یک اثر


یادداشت |

اعلام برائت

 

■ کاظم طلیعی

اخیراً ارشاد گلستان یکی از کتاب‌های کریم قائمی شاعر و پژوهش‌گر گرگانی را به چاپ رسانده است و لابد باید از این بابت ممنون اداره‌ی ارشاد بود که اعتبارش را دست‌کم این‌بار در جای درستی خرج کرده است.کتاب، مجموعه‌ی هشت جلد از کارهای قدیم قائمی‌ست و آخرین جلد آن یعنی فرهنگ طنز مربوط به سال ۸۶ یعنی ۱۴ سال پیش است که سال‌ها لابه‌لای دیگر نوشته‌های نویسنده خاک می‌خورد و اینک به پادرمیانیِ دوستی، زحمت چاپش را ارشاد سخاوت‌مندانه متحمل شد. مطالعه‌ی حتا چند ورق از این کتاب نشان از ذوق سرشار قائمی در طنز دارد. طنزی قوی که خواننده را به فکر وامی‌دارد و به جرئت می‌توان نویسنده را قوی‌ترین طنزپرداز منطقه دانست. اگرچه مقوله‌ی طنز در استان رایج است و طنزنویسانی مشغول فعالیت هستند، اما غالب آثار آنان، پیش از آن‌که طنز باشد، عمدتاً به فکاهه و لطیفه پهلو می‌زند تا طنز. هدف از فکاهه و لطیفه عمدتاً خنداندن خواننده است، اما طنز اگرچه ممکن است لب‌خند کم‌رنگی بر لبان بیاورد، اما بیش‌تر آدمی را به فکر وامی‌دارد و حتا ممکن است موجب خشم یا تأثر یا تحسر شود و پیامی با خود دارد که فکاهه و لطیفه نمی‌توانند حامل آن باشند. سخن اصلی در مورد این کتاب بماند برای فرصتی دیگر، اما آن‌چه موجب نوشتن این برائت‌نامه شد، آمدن اسم من در شناس‌نامه‌ی کتاب به عنوان ویراستار است که البته از الطاف جناب قائمی‌ست، اما برای من پذیرفتنی نیست. من هیچ‌کدام از هفت‌جلد اولیه‌ی این کتاب، یعنی کاریکلماتورها را ندیدم و نخواندم جز بخش‌های کوچکی را در برخی نشریات از جمله «پیام استرآباد». بنابراین هر عیب و ایرادی اگر به لحاظ کار ویرایش در هفت جلد اولیه مشاهده شود، ربطی به من ندارد. تنها بخشی که در همان سال‌ها (۸۶) دیده‌ام، فرهنگ طنز است. تمام ۱۷ صفحه‌ی مقدمه‌ی این بخش بعداً نوشته شده و به‌هیچ‌وجه به رویت من نرسیده است. در بخش لغات هم من تنها به اصلاح لغوی و برخی موارد دستوری پرداختم و نهایتاً ۱۰ تا ۲۰ لغت هم به آن اضافه کردم. صورت چاپ شده‌ی مطلب را پیش از صحافی اصلاً ندیدم تا اگر ایرادی در آن مشاهده شد، نسبت به برطرف کردنش اقدام کنم. بنابراین از ویراستاریِ این کتاب که در شناس‌نامه‌ی آن به من نسبت داده شده اعلام برائت می‌کنم.در همین ۱۷ صفحه‌ی مقدمه‌ی فرهنگ طنز اگر بخواهم از ایرادها و اشکال‌ها بگویم همان حکایت مثنوی و هفتادمن کاغذ خواهد بود. از ایراد‌های بی‌شمار نیم‌فاصله‌ها و حتا خطای «هکسره» (ص.۴۳۹) و جمله‌های ناقص و مبهم و غلط‌های تایپی و املایی و... که این ‌همه نشان از دقت و وسواس ارشاد در چاپ کتاب دارد. گویا حضرات می‌خواستند هرطور هست در کوتاه‌ترین زمان کتاب را به بازار نشر تحویل دهند. شاید که خواسته باشند از این طریق سال‌ها کم‌کاری و بی‌توجهی خود را نسبت به نویسنده‌گان استان، جبران کرده باشند.در خاتمه لازم می‌دانم بار دیگر از ویراستاریِ این کتاب اعلام برائت کرده و به جای مسوولین مربوطه از خواننده‌گان کتاب بابت مشکلات بی‌شمار ویرایشی، عذرخواهی ‌کنم.امیدوارم در چاپ‌های بعدی، نسبت به حذف نامم به عنوان ویراستار اقدام شود.