روزنامه نگاری، بحران و آزادی رسانه


یادداشت |

 

■  ایرج رمضانی

مطبوعات و بطور اعم رسانه رکن بی بدیل تاثیرگذاری بر افکار عمومی و جریان سازی خبری در جهان است. این مهم در شرایط بحرانی بازتاب بیشتری دارد. قدرت مطبوعات در دنیا نظر به آزادی رسانه ها متفاوت بوده و نفوذ رسانه ها نیز تابعی از آن است. ماهیت رسانه ایجاب می کند تا حدی آزادی عمل داشته باشد که بتواند با پوشش اخبار صحیح مردم را از اخبار هراس آور و نگران کننده ای که ممکن است توسط سایر رسانه ها با اهداف خاص منتشر و به تدریج با غلو و مبالغه به انبوهی از اطلاعات غلط و اضطراب آور مبدل شوند، ممانعت و در نهایت با اطلاع رسانی گسترده از تشدید بحران جلوگیری نمایند.

پاندومی کرونا از کشور چین آغاز شد و هنوز هم آغاز و انجام آن در هاله ای از ابهام قرار دارد. با گسترش این  بیماری در سایر کشورهای جهان ثابت شد اطلاع رسانی صحیح و درستی از منشا و چگونگی پیشگیری از آن انجام نشده است. شاید بیش از گذشت یکسال از شیوع این ویروس مهلک و کابوس پایان ناپذیر هنوز هم پرسش های فراوانی بی پاسخ مانده که مردم جهان ضروری بود از آن آگاهی داشته باشند. اما شوربختانه رسانه های چین به نحو مطلوب عمل نکردند و با عدم ارایه اطلاعات صحیح، جامعه جهانی را با بحران جدی مواجه کرده و بسیاری از مصائب را برای مردم بوجود آوردند و (به جز خود) طومار اقتصاد سایر کشورهای دنیا را در هم پیچیدند. البته برای کشوری که طبق بیانیه گزارشگران بدون مرز  که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است، در میان ۱۸۰ کشور از نظر آزادی رسانه ها پس از کشورهای لائوس، عربستان سعودی، جیبوتی، سوریه، سودان، برونئی، الجزایر، گینه و سومالی در رتبه ۱۷۷ جهان قرار دارد، موضوع اعجاب آوری نیست.در هنگامی که برخی کشورهای دنیا با تهاجم و انفجار اطلاعات در صدد تسخیر و تغییر فرهنگ ها و حتی نظام های سیاسی دنیا هستند در کشور ما و در شرایط بحرانی کرونا، کل نشریات کشور، تخطئه شده و به کما می روند. در بیشتر کشورهای توسعه یافته، مطبوعات در یک روز پس از سال نو میلادی و جشن کریسمس، از دوم ژانویه فعالیت خود را از سر می گیرند، اما در ایران با آغاز سال جدید و پیک بحران بیماری بیست روز مطبوعات سراسر کشور در تعطیلات به سر می برند. چنین برداشت می شود که گویا رویدادها و حوادث هم با جامعه در استراحت به سر برده و برای مردم ایجاد مزاحمت نمی کنند! تنها تحلیلی که می توان در اینگونه مواقع بیان کرد این است که لابد بود و نبود مطبوعات تفاوت چندانی ندارد.

شگفت آنکه در حالی کرونا به عنوان یک پدیده ضد ارتباطی زنجیره های ارتباط را قطع و معادلات جهانی را بر هم زد که جامعه از هر زمانی بیشتر نیازمند مطبوعات بود، اما وزارت ارشاد به جای فشار بر رسانه ها برای چاپ و اطلاع رسانی و پیشگیری از آسیب های احتمالی بحران، در کمال ناباوری مطبوعات را متوقف و با پیشنهاد اختصاص یارانه به نشریات مکتوب بدون نیاز به چاپ از آنها اعلام حمایت کرد! 

شاید یکی از بزرگترین آفت های روزنامه نگاری و از دلایل عقب ماندگی رسانه ها در ایران همین کمک های دولت است. هزینه هایی که گاه فاقد ملاک و معیار درستی برای پرداخت به مطبوعات است. هنگامی که پرتیراژترین روزنامه های کشور در اختیار روزنامه های دولتی است و سایر نشریات هم به نسبت خود از کمک های دولت بهره مندند باید خط بطلانی بر استقلال آنها کشید. چگونه می توان از نشریاتی که با استفاده از منابع بیت المال و برخورداری از یارانه ارتزاق می کنند، انتظار جانبداری از مردم و یا حتی توقع بی طرفی داشت. با این حال به سختی می توان گفت که اگر بند ناف مطبوعات از دولت بریده شود و یارانه پرداخت نشود کدام یک از مطبوعات قادر به ادامه حیات خواهد بود!

روزنامه نگاری حرفه ای در دنیا با اسپانسرهای بخش خصوصی فعالیت می کنند. روزنامه های معتبری مانند نیویورک تایمز و واشنگتون پست هم در بورس آمریکا حضور دارند و اگر روزنامه ای مانند یومیوری شیمبون ژاپن از کمک های حداقلی دولت بهره برده است بخاطر نفوذ و تاثیرگذاری آن است. روزنامه ای خصوصی با موسسات پردرآمد که در سالهایی مانند 2002 توانسته است تا 14 میلیون تیراژ روزانه داشته باشد.

لذا عدم استقلال و وابستگی ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک مطبوعات به دولت، از طرفی موجب تغییر کارکرد و نقش رسانه شده و از سویی دیگر حمایت ها و سیاستگزاری های غیرکارشناسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به تبعیت از آن عدم اعتماد جامعه به مطبوعات را به دنبال داشته باعث شده است ضمن اینکه مطبوعات قافیه را به شبکه های اجتماعی ببازند، از اصول حرفه ای خود نیز فاصله بگیرند و به هر قیمتی صرفا برای سر پا ماندن ایستادگی کنند. مقاومتی که فاقد عزت، احترام و اعتماد از سوی جامعه است. زیرا رسانه هایی که حیات و ثبات آنها وابسته به مردم است اگر نتوانند در هنگام بحران در کنار مردم باشند نه تنها از وجاهت و اعتباری برخوردار نیستند که در ذهن و تصورشان آن را به زباله دان تاریخ می فرستند ولو اینکه روزانه بارها تجدید چاپ شوند. 

در این خلاء های بی اعتمادی است که افرادی مانند سلبریتی ها که برخی بجز مشهور بودن حتی در تخصص خود هم حرفه ای نیستند با به خطر انداختن منافع راهبردی، افکار عمومی را دستکاری و از حالت تعادل خارج کرده و خود زمام امور را در دست می گیرند و مردم را آنگونه که می خواهند در مواقع بحرانی و چالش تغییر مسیر می دهند.در دنیا روزنامه نگاران پناهگاه مردم به شمار می روند. روزنامه نگاری به معنای تولید محتوا و کنشگری است. روزنامه نگار نباید سطح و شان خود را به اندازه شبکه های اجتماعی پایین بیاورد. روزنامه نگاری حرفه ای باید از فضای شبکه های اجتماعی استفاده کند. به عبارتی تاثیر پذیر و تاثیرگذار باشد.

هرچند هنوز این موضوع پارادوکس و گاه مضحک بی پاسخ مانده که چگونه بیشتر مقامات عالی رتبه یک کشور در شبکه های اجتماعی فیلتر شده عضویت دارند و از طریق همین رسانه هایی که از نظر آنها غیرمجاز است برای مردم خط و نشان می کشند که شبکه های مجازی لجنزار بوده و باید فیلتر شود!

شبکه های اجتماعی در نبود یک ماهیت نظام رسانه ای صحیح نفس روزنامه ها ره به شماره انداخته و سیستم اطلاع رسانی را به هم ریخته اند. بازار مطبوعات بی رونق است و اغلب روزنامه نگاران مطبوعات نیز تسلیم شرایط شده و در گوشه و کنار همین شبکه ها به ترویج افکار و عقاید خود می پردازند و اتفاقا برخی در این راستا دارای جایگاهی شده و گاه بسیار تاثیرگذار بوده اند.

متاسفانه کشور ما در زمینه مطبوعات و حتی صدا و سیما هم به دلیل همین بی اعتمادی جامعه به آن نتوانسته است تاثیر گذار حرفه ای باشد. لذا باز هم می توان به این مقوله اشاره داشت که فضا را تا حدی باید برای رسانه ها باز گذاشت و در عین حال آنها را مسئولیت پذیر و پاسخگو کرد و نیز همزمان پرداخت کمک های دولتی را مدیریت کرد. حمایت هایی که عدم تعهد و مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن روزنامه را به دنبال نداشته باشد بی هدف و صرفا هدررفت منابع است.

تکنولوژی و با عبور از مرزهای جغرافیایی نشان داد که با هیچ روش و ترفندی نمی توان جلو آزادی بیان را گرفت و مدیریت فضای دیجیتال هم با برخورد سلبی امکان پذیر نیست و مقابله با آن رفتاری بیهوده و عبث است. نمونه بارز آن ممنوعیت ماهواره، فیلترینگ تلگرام، توییتر، یوتیوب و ... اخیرا کلاب هاوس است. با توجه به اینکه معمولا در همه جای دنیا خبرنگاران نیز مانند دیپلمات ها و قضات دارای مصونیت هستند بهتر است نه فقط برای پشت تریبون و تیتر شدن در رسانه ها در روز خبرنگار، بلکه در عمل به گونه ای رفتار شود که رسانه ها احساس مصونیت و مردم نیز مطبوعات را امین و پناهگاه خود بدانند نه اینکه با سیاست گزاری های نادرست نقش مطبوعات را تشریفاتی و تبلیغاتی کرده و دیوار بی اعتمادی را رفیع تر نمایند و در نهایت آنها را گمارده بار آورند.

به هر روی، بی اعتمادی به مطبوعات و رسانه های داخلی فضا را برای آنهایی فراهم می کند که قصد دارند از آب گل آلود بهره خود را ببرند و تجربه سالیان گذشته نشان می دهد امپراطوری رسانه ای دشمن با این عدم اعتماد چگونه توانستند با بهره گیری از ترفند های تبلیغاتی، تحریف، دستکاری اطلاعات، القای ناامیدی، جنگ روانی، فریبکاری مردم و وارونه جلوه دادن وقایع، مردم را به سمت شبکه ها و رسانه های بی هویت سوق داده و با دامن زدن به منازعات خسارات جبران ناپذیری را برای مردم به بار آوردند.

نکته دیگری که نباید از آن غافل شد این است که متاسفانه برخی مدیران بجای مشارکت دادن مطبوعات در تصمیم سازی های بزرگ و بویژه در زمانهای بحران، بر این باورند که رسانه ها مزاحم فعالیت ایشان هستند لذا برای پوشاندن اشتباهات خود آنها را گمراه می کنند. مسئولان و مقامات باید بدانند مردم نیاز دارند ببینند که روزنامه نگاران و رسانه ها به عنوان قویترین و مطمئن ترین ابزار اطلاع رسانی در کنار آنها هستند و مصیبت های آنها را لمس می کنند نه اینکه در جبهه مقابل آنها مشغول انحراف افکار عمومی اند. در این جاست که اعتماد به مطبوعات به پایین ترین سطح خود می رسد و همین رسانه ها به جای امداد و یاری رساندن در بحران، خود به بحران مبدل می شوند و نیازمند مدیریت اند.

دولت به خاطر قدرت موثر رسانه ها در مدیریت افکار عمومی باید فضا را به گونه ای مدیریت نماید که اعتماد از دست رفته به رسانه های رسمی کشور بازگردانده شود و با روشی هوشمندانه هدایت افکار عمومی را برای حفظ ارزش های اساسی جامعه، از سمت شبکه های اجتماعی به سوی مطبوعات و روزنامه نگاران شناسنامه دار و باهویت تغییر جهت دهد.بنابراین و نظر به موارد فوق اتخاذ راهبردهای مناسب رسانه ای و درک مناسب از قدرت موثر رسانه برای هدایت صحیح افکار عمومی از سوی مسئولین و مقامات ذیربط و بویژه وزارت ارشاد به عنوان ناظر و متولی رسانه ها  امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد و لازم است که اعتماد عمومی به مطبوعات و دیگر رسانه ها ترمیم و بازسازی شود. امید است که بتوان با داشتن رسانه هایی قدرتمند و مورد اعتماد و روزنامه نگارانی شریف بیش از پیش برای مردمان نجیب این سرزمین مفید و موثر بود.

کارشناس مطبوعات