حافظ بخوانیم
یادداشت |
■ آزاده حسینی
بس آسان می نمود اول غم دریا به بوی سود
غلط گفتم که این طوفان به صد گوهر نمی ارزد
اول از همه بهتر است این یک بیت را چندبار بخوانیم تا با تکرار، ریتم ظاهری اش برای ما آشنا شود. «بس» یعنی بسیار. «به بویِ» یعنی به امید و به آرزو؛ در ابتدا غم و ترس و نگرانی از دریا به امید منفعت، بسیار ناچیز به نظر می رسید؛ اما غلط گفتم، اشتباه گفتم، خطایی بیش نبود؛ زیرا وحشت از این طوفان به صد مروارید هم نمی ارزد. منظور از صد در اینجا تعداد زیاد است. گاهی بعضی افراد ظاهر کاری را می بینند و به نظرشان آسان می آید، مانند به دست آوردن مروارید از صدف ته دریا، که فقط کافی است لباس غواصی بپوشید و تنی به آب بزنید. غافل از اینکه دریا همیشه آرام نیست و مسیر رسیدن به آرزوها گاهی پر از موانع است و طوفان روزگار کاری می کند که اگر گوهرهای بسیاری هم ته دریا باشند، ارزش دل به دریا زدن ندارد. حواسمان باشد نباید ظاهر امور را آسان ببینیم و بدون پیش بینی طوفان گام برداریم. داستان هایی هم در مورد حافظ است که می گویند حافظ را به هندوستان دعوت کرده بودند، راه سفر از دریا می گذشت و این بیت اشاره به همان سفر است. البته دکتر غنی که یکی از استادان حافظ شناسی است این نکته را رد می کنند و آن را افسانه می پندارند. واقعیت این است که حافظ شیرازی چندان اهل سفر نبود؛ برخلاف سعدی شیرازی که جهانگرد بود.