■  مریم عباسی-  دهم انسانی


کودک و نوجوان |

 

هر پدری یک خالکوبی «دوستت دارم» زده که هیچ وقت به آن دقت نکردیم. آن هم روی پیشانی اش و گونه هاش با فونت چین و چروک. چگونه برای پدربنویسم. ازخوبی های او که پایان ناپذیر است؟  فکر کردن به پدر مانند گرمای هیزمی سرخ شده از  آتش، دریک روز سرد زمستانی است. ابرها به آسمان تکیه می کنند، درختان به زمین اما فرزندان به مهربانی پدرشان. آرامش یعنی، صدای قدم های پدر وقتی از بیرون می آید. پدر همسفر روزهای کودکی ام. «اسکار بهترین صدا، صدای خسته پدرپشت تلفن است». دخترها بی دلیل بابایی نشدن، آنها میدانند اگر دلشان  بگیرد آغوش مردانه ای به رویشان باز میشود. پدر کوهی از آرامش، صبوری، زحمت و سختی است. پدر همان مردیست که ثابت میکند فرشته ها هم میتوانند مرد  باشند. پدر قابلیت این را دارد با یک لبخند دل دخترش را بلرزاند. چشمان پدر همانند دریای بی کران است، خستگی را در خودش غرق می کند.