شکاف طبقاتی عامل جرایم خشن
گزارش |
الهام رئوفی فر- به اعتقاد صاحبنظران، توزیع نامتوازن ثروت و قدرت و حتی ترس از عدم تامین نیازهای اولیه همچون خوراک و پوشاک، منجر به رشد آنچه که رئیس پلیس آگاهی گلستان آن را جرایم خشن می خواند، شده است.نگاهی به اخبار مطبوعات گلستان و انتشار تیترهای خبری مانند «انهدام باند سارقان منزل، دستگیری کارچاق کن قوه قضائیه، سرقت با شگرد بی هوش کردن، دستگیری سارقان مسلح، کشف سلاح جنگی غیرمجاز» به خوبی میتواند این موضوع را نشان دهد که جرایم خشونت آمیز در استان در حال افزایش است.گذشته از این این، چندی پیش رئیس پلیس آگاهی گلستان در نشست خبری به ارائه گزارش عملکرد پنج ماهه سال جاری پرداخته که در آن به رشد هشت درصدی جرایم خشن و افزایش ۱۳ درصدی سرقتهای استان اشاره کرد.سرهنگ مجتبی مروتی در بخشی دیگر از سخنانش با اعلام این مطلب که در سال جاری بیشتر جرایم مسلحانه گلستان مربوط به سرقتهای خرد مانند احشام، موبایل و موتورسیکلت بود، افزود: در سرقت از منازل هم اغلب سارقان پول، دلار، طلاجات، گوشی موبایل، لب تاپ و دوربین سرقت کردند.
خلأ زیرساختهای فرهنگی و آموزشی
صرف نظر از اینکه بسیاری از متخصصان علت این افزایش جرایم خشن و سرقتها را فقر، بیکاری، ناامنی شغلی میدانند، یک دکترای حقوق کیفری و جرم شناسی، نبود زیرساختهایی مانند مؤلفههای آموزشی و فرهنگی را از دیگر عوامل رشد چشمگیر جرایم خشن اعلام میکند و میگوید: اکثر مجرمین از طبقات پایین آموزشی، اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند براین اساس باید زیرساختهای آموزشی، فرهنگی و اقتصادی تقویت شود. علی طالع زاری در تعریف جرایم خشن اینگونه توضیح میدهد: به رفتارهای مجرمانه توأم با پرخاشگری و خشونت که نسبت به شخص یا اشخاصی معین یا غیر معین انجام میشود، جرایم خشن مینامند.این استادیار دانشگاه از جرایمی مانند قتل عمد، تجاوز به عنف، سرقت به عنف و مقرون به آزار، سرقت مسلحانه، گروگانگیری، آدم ربایی، اسیدپاشی، نزاعهای دسته جمعی، ضرب و جرح عمدی به عنوان مصداق جرایم خشن یاد میکند و میگوید: با وجود اعمال مجازات شدید و حساسیت دستگاه قضائی باز هم اینگونه جرایم رو به افزایش است.
سیاست کیفری حاکم، قطعی و نظام مند نیست
وی با بیان اینکه سیاست کیفری حاکم در کشور در قبال جرایم خشن یک سیاست قطعی، مدون و نظامند نیست، اضافه میکند: سیاست کیفری ما سرگردان است زیرا در تعیین مجازات، راهبرد مشخصی تعریف نشده است؛ گاهی علیرغم تشدید مجازاتها پس از مدتی با تصویب قوانینی مانند قانون کاهش مجازات حبس تعزیری و غیره بسیاری از جرایم تقلیل مییابد.این وکیل پایه یک دادگستری به اجرای برنامه اصلاح و تربیت در زندانها تاکید میکند و میافزاید: با توجه به تعداد بالای زندانیان و امکانات محدود و نابرابر زندانها با میزان زندانیان، امکان مدیریت صحیح و کارآمد در زمینه اصلاح، تربیت، توانمندسازی و بازپروری مددجویان وجود ندارد.وی زندان را مکانی ناامن برای مرتکبین جوان و فاقد سابقه میداند و میگوید: چنین مواردی در محکومیتهای بعدی مجرمان سابقه دار، دیده شده است.به گفته این حقوقدان گلستانی، در حوزه اجرای کیفر، مجازاتها قطعی نیست از این رو ما نمیتوانیم این باور را در مجرمین ایجاد کنیم که مجازات آنها تماماً اجرا میشود.وی ضمن تاکید بر این نکته که صدور حکم مجازات از اجرای حکم متفاوت است، میافزاید: مشکل اینجاست که احکام مجرمان به درستی اجرا نمیشود؛ مرخصی بی حد و حصر، وجود نهادهای ارفاقی متعدد مانند تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، تعویق صدور حکم، مجازاتهای جایگزین حبس از مشکلات مبارزه با روند افزایشی جرایم خشن است.طالع زاری با اعلام این مطلب که هزینه ارتکاب جرایم، برای مجرمین پایین آمده، ادامه میدهد: باید هزینه ارتکاب جرم را بالا ببریم تا فرد این باور برسد که اگر مرتکب جرمی شود، برخورد قاطع از سوی نهادهای متولی نسبت به وی اعمال خواهد شد.
اعتماد حلقه مشترک برای حل مسائل اجتماعی است
این مدرس دانشگاه، سیاست جنایی مشارکتی را، راه برون رفت از وضعیت فعلی میداند، نکتهای که یک متخصص بررسی مسائل اجتماعی هم به آن تاکید دارد و میگوید: به نظر میرسد، اعتماد حلقه مشترک برای حل مسائل اجتماعی است و در سایه این اعتماد است که میتوانیم گروههای داوطلبانه را شکل داده و شبکههای اجتماعی را تقویت کنیم. وجیهه جلاییان با بیان اینکه توزیع نامتوازن ثروت و قدرت از دلایل افزایش جرایم خشن است، میگوید: وقتی گروههایی در جامعه درآمد، ثروت یا قدرت بیشتری نسبت به سایر افراد داشته باشند، نوعی نابرابری را شاهد خواهیم بود. این دکترای جامعه شناسی میافزاید: در چنین شرایطی، به جز تعداد محدودی، سایر افراد جامعه فرصت کمتری را برای رسیدن به اهداف و آرزوها، در اختیار دارند؛ امری که باعث میشود تا افراد به اقداماتی دست بزنند که با حداقل فرصتها و شرایط، از این نابرابری کاسته و وضعیت خود را ارتقا دهند.
سرقت و اعمال خشونت راه حلی برای بقا
به گفته این عضو هیأت علمی دانشگاه گلستان، چیزی که در جامعه ارزش شناخته میشود این است که افراد باید اهدافشان را دنبال کرده تا به ثروت و منزلت مقبولی برسند، اما نکته این است که همه افراد فرصتهای برابری را ندارند اینجاست که میتوانیم بگوییم برخی افراد جامعه، برای به دست آوردن حداقلهای بقا، دست به سرقت و اعمال خشونت برای به دست آوردن نیازها اولیه خود میزنند.وی با بیان این نکته که انسانها میتوانند یکسری رفتارهای خودمحور یا جامعه محور داشته باشند، میافزاید: وقتی بسترهای فرهنگی از کارآمدی لازم برخوردار باشد به گونهای که افراد با همان ساختارها و بسترهایی که وجود دارد ضمن رعایت قوانین، بتوانند به منافع خودشان دست یابند شاهد کنش اجتماع محور خواهیم بود. اما زمانیکه این توازن تحت تأثیر این نابرابریها از بین میرود، افراد دست به محاسبه گری زده و به دنبال نفع شخصی میروند که تبعات آن، گریبان جامعه را میگیرد.
کاهش اعتماد برخی افراد به کارآمدی و اجرای قانون
وی ضمن یادآوری این نکته که به نظر میرسد اعتماد برخی افراد به کارآمدی، عدالت و اجرای قانون نهادهای دولتی به واسطه فسادهای مالی و رشوه خواری کاهش یافته، ادامه میدهد: نبود اعتماد بین مردم و نهادهای دولتی باعث میشود فرد برای برآورده کردن نیازهای اولیه و انتظاراتش، به اقدامات خشونت آمیز دست بزند.جلاییان بسترسازی فرهنگی را راهکاری برای خروج از این بحران میداند و میگوید: ضمن تلاش برای توزیع مناسب ثروت، برای کاهش نابرابریها باید فرصت آموزش با کیفیت یکسان، فرصت مشاغل برای همه افراد در طبقات مختلف فراهم باشد؛ ضمن اینکه بستههای حمایتی برای طبقات پایین اقتصادی در نظر گرفته شود.به جز دیدگاه جامعه شناسانه در نظریههای روانشناختی هم میان دو متغیر نابرابری و اعمال خشونت رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس این نظریه نیاز به بقا از عوامل مؤثر افزایش جرایم خشن به شمار میرود.
انسان فقط برای بقا به خوراک نمیاندیشد
یک دکترای روانشناسی در این رابطه میگوید: انسانها در ارتباط با محیط پیرامون خود کنش و واکنشهایی نشان میدهند؛ آنها برای بقا، فقط به خوراک نمیاندیشند بلکه تمدن و فرهنگ حاصل تمام نیازهای ما است.مهرداد رسولی با بیان اینکه نیاز به بقای انسان منجر به خوراک و پوشاک نیست، میافزاید: انسانها علاوه بر نیاز زیستی بنیادی، نیازهای اجتماعی و روانشناختی هم دارند که باید به آنها پاسخ داده شود.وی نیاز به امنیت، کنجکاوی، احترام به خویشتن، دوست داشتن دیگران و خود شکوفایی را از دیگر احتیاجات بشری برای زیستن میداند و میگوید: براساس نظریه روانشناسان اگر نیازهای ابتدایی انسان برآورده نشود امکان اینکه به سطوح بالاتر نیازها، برسیم، وجود ندارد.
اعمال خشونت، حاصل به خطر افتادن نیاز به امنیت روانی
رسولی ضمن اشاره به افزایش جرایم خشن در استان، میافزاید: با توجه به دیدگاه روانشناختی حوادث ناگوار اخیر نشان میدهد که نیازهای بنیادین افراد مانند نیاز به خوردن و نوشیدن و در سطح بالاتر نیاز به امنیت در مخاطره قرار گرفته است. وی در خصوص نیاز به امنیت اینگونه توضیح میدهد: ما در جامعه پیچیدهای زندگی میکنیم که امنیت شغلی، مالی و به تعبیری امنیت روانی انسانها به خطر افتاده است. در چنین شرایطی دیگر محلی از اعراب برای احترام به حقوق دیگران یا خود که از دیگر نیازهای بشری است، باقی نمیماند.با توجه به اظهارنظرهای کارشناسانه در این گزارش، پیشنهاد میشود دستگاههای متولی نسبت به فراهم کردن زیرساختهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی که سهم بسیاری در کاهش جرایم دارند، اقدام لازم را انجام دهند. از سویی به نظر میرسد نیاز است تا، این شکاف اقتصادی که به گونهای طبقات پایین جامعه را خشمگین و منتقم کرده، برطرف شود تا هر روزه شاهد اخبار تلخ و نگران کننده افزایش جرایم خشونت بار در جامعهای که روزی به نوع دوستی و معتمدی معروف بود، نباشیم.