اختلال بدریخت انگاری بدن
اجتماعی |
■ کوثر قندهاری
"محمد جوان ۲۳ ساله، پس از از دست دادن شغل خود( فروشندگی در یک فروشگاه بزرگ لوازم خانگی) برای روان درمانی مراجعه کرده بود، علت اخراج شدنش تعداد زیاد استراحت های بین کاری و طولانی بودن آنها بود. در اولین جلسه روان درمانی، محمد بسیار معذب به نظر میرسید، او در کاپشن خود جمع شده بود و در تمام مدتی که داستانش را تعریف می کرد به زمین زل زده بود. او گفت که علت بیرون رفتن های زیاد از فروشگاه و طولانی بودن آنها این بوده است که وقتی مشتری در مغازه بود احساس معذب بودن می کرد؛ زیرا فکر می کرد مشتری ها به او خیره شده اند. وقتی از او پرسیده شد چرا چنین فکری میکند، گفت: به علت بینی بزرگ و زشتش است. بینی محمد با این که اندکی بزرگتر از حد معمول است، اصلا زشت نیست و کاملا به صورتش می آید. با این حال معتقد است که بینی او بزرگ و زشت است و در خیابان و همه جا، مردم به او نگاه می کنند و در دلشان او را مسخره می کنند. او به روان شناس گفت که هرروز چند ساعت جلوی آینه می ایستد و به خودش نگاه می کند و این چند ساعت برایش مثل شکنجه است. او برای پنهان کردن بینی بزرگ و زشت خود(البته به باور خودش) همه کار می کند، مثلا موهایش را بلند میکند، عینک با فریم طبی ولی شیشه معمولی می زند، ریش و سیبیل می گذارد، یا ترکیبی از کارهای مختلف انجام می دهد، اما هرگز از نتیجه کار راضی نیست. در تمام طول روز، به این فکر می کند که چقدر دماغ، لب ها و چانه اش زشت و حال بهم زن هستند او معمولا دوست ندارد از خانه بیرون برود و هنگامی که احساس می کند کسی به او نگاه می کند بشدت معذب و عصبی می شود. او می گفت این علامت ها از دوران نوجوانی وجود داشته و گاهی ضعیفتر و گاهی قویتر ظاهر می شوند اما از ۲ سال پیش بسیار شدیدتر شده اند."
اشتغال ذهنی دائمی درباره نقض های فیزیکی ظاهری که باوری غیرواقع بینانه فرد در مورد بدن خود است را با عنوان بدریخت انگاری بدن می شناسیم اکثر افراد مبتلا به این اختلال ناراحتند که اجزای صورتشان زشت است، یا در صورتشان عدم تقارن وجود دارد، موهایشان می ریزد، جوش های صورت، چین و چروک، جای زخم و رنگ غیر عادی پوست و ...آنها را زشت کرده است،سایر اشتغالات ذهنی به حالت بدن مربوط است بدین صورت که فرد از اندام های بدنش ناراضی است (تفکر دائمی درباره چاق یا لاغر بودن). افراد مبتلا به این اختلال از نقض های ظاهری خود خجالت می کشند و درباره آن ها فقط با عبارات کلی حرف می زنند( یعنی دقیقا نمی گویند از چه چیزی ناراحتند) و همیشه ممکن است از خود با عنوان زشت یاد کنند. همچنین این افراد ممکن است نسبت به نقض های خود وسواسی شوند و ساعت ها در مقابل آینه بایستند و ظاهرشان را مرتب کنند و یا ممکن است رژیم غذایی بگیرند تا لاغر شوند و لاغر بمانند. اینگونه فعالیت ها معمولا به رنج فرد می افزاید و این افراد کاملا معتقدند که افکارشان کاملا صحیح و درست است در نتیجه دائما به عمل جراحی زیبایی می اندیشند تا عیب و نقص خود را برطرف کنند.
مطالعه افرادی که جراحی پلاستیک می کنند نشان می دهدکه درصد قابل توجهی از متقاضیان جراحی پلاستیک به این اختلال مبتلا هستند.
علاوه بر این اختلال، وسواس درباره هیکل و اندام عضلانی نیز بدریخت انگاری عضلانی نامیده می شود که نوع فرعی اختلال بدریخت انگاری بدن است. تقریبا فقط در مردان مشاهده می شود، این مردان فکر می کنند که بدنشان بیش از حد کوچک است یا جثه ضعیفی دارند. در نتیجه رژیم های مخصوص می گیرند یا به طور افراطی به بدن سازی می پردازند، همچنین به مصرف ناصحیح استروئید های آنابولیک یا سایر داروها اقدام می کنند. البته این افراد ممکن است درباره سایر خصوصیات بدنی نیز وسواس داشته باشند مثلا پوست،مو و ...
در این اختلال دلگرمی از سوی دیگران و تلاش خود افراد مبتلا برای نفی افکار منفی نمی تواند این عقاید را عوض کند و افراد مبتلا به این اختلال در وضعیت بدتری قرار می گیرند که ممکن است افسردگی عمده، اضطراب، فوبی اجتماعی، خود-زنی عمدی، و اقدام به خودکشی را به همراه بیاورد. علاوه بر آن نوجوانان مبتلا در مدرسه و شغل خود نابسامانی های عملکردی شدیدی پیدا می کنند.
در مورد علل این اختلال تقریبا هیچ اطلاعی نیست زیرا این بیماران بیشتر به متخصصین پوست، داخلی یا جراحان پلاستیک مراجعه می کنند تا روانپزشک و روانشناس، اما بعضی از عوامل جرقه زننده آن در افراد مستعد عبارتند از متلک های دیگران، شوخی های بی مورد اطرافیان در مورد یک عیب کوچک، رویداد های استرس آمیز زندگی، یادگیری مشاهده ای( اکثر دوستان فرد بینی خود را عمل کرده اند) و طرد شدن از سوی گروهای مختلف می تواند تاثیر گذار باشد.
برای پیشگیری و از بین بردن رفتارهای نامطلوب افراد مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بدن می توان از روش های مبتنی بر اصول رفتارگرایی استفاده کرد. یکی از روشهای درمانی که تاکنون درمورد این اختلال بهترین روش درمانی بوده است روش ERP است( در شماره قبلی و در بحث اختلالات وسواسی جبری به تفضیل توضیح داده شده است) در این روش و در بخش مواجه سازی برنامه از درمانجو خواسته می شود تا موقعیت های اجتماعی را که از آنها می ترسد و اجتناب می کند به ترتیب میزان ترسناک بودن، از بی خطرترین تا ترسناک ترین یک به یک مواجه شود. در بخش پیشگیری از واکنش، از رفتارهای تکراری و همیشگی که باعث تداوم باورهای غلط درباره نقص اندام ها می شوند، جلوگیری می شود. رفتارهای تکراری می توانند این موارد را شامل شوند؛ " نگاه دائمی به خود در آینه، به خود رسیدن به شیوه افراطی، تلاش برای دلگرمی و اطمینان خاطر گرفتن از دیگران و مقایسه خود با دیگران" در مرحله پیشگیری از واکنش می توان از درمانجو خواست آینه ها را جمع آوری کند یا روی آنها را بپوشاند، زمان آرایش و به خود رسیدن را محدود سازد، از دیگران نظر نخواهد و خودش را با دیگران مقایسه نکند، اینگونه روش ها در مورد تسکین علائم اختلال بدریخت انگاری بدن و اختلال اضطراب بیماری بسیار موثر واقع می شوند.
روش درمانی دیگر برای این اختلال، شناخت درمانی است. افراد مبتلا به این اختلال مجموعه ای از باورهای غلط دارند و فکر می کنند کل بدن یا اجزایی از اندام آنها ناقص یا زشت است و رفتارهای اجتنابی( اجتناب از نشان دادن اندام های به نظر ناقص یا زشت به دیگران) باعث تداوم اضطراب درباره ظاهر می شود. از شناخت درمانی می توان برای شناسایی و به چالش کشیدن این باورها استفاده کرد. هدف این است که درمانجویان متوجه شوند که زیبایی یک برداشت و باور شخصی است یا اعتماد به نفس پیچیده تر از آن است که تنها بر اساس ظاهر فیزیکی تعیین شود.
■ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی