افسردگی را بهتر بشناسیم


اجتماعی |

 

کوثر قندهاری_ روز گذشته جمله ای منتسب به بیمار مبتلا به افسردگی در فضای مجازی وایرال شد که نشان دهنده اهمیت افسردگی است، جمله چنین بود: "یکسال افسردگی به اندازه ده سال مرا از زندگی عقب انداخت".

بیان چنین جمله ای از جانب بیمار افسرده مرا برآن داشت تا به علائم و نشانه های افسردگی بیشتر و دقیق تر بپردازم تا در صورت بروز به راحتی قابل تشخیص و شناسایی باشد. بطور کلی می توان گفت: وقتی افسرده هستید، در زندگی خود به هیچ چیزی امیدی ندارید و از هیچ چیزی خوشحال نمی شوید. احساس می کنید زندگیتان روی دور کند است و هیچ خوراکی و غذایی مزه خوب ندارد. صبح ها به زور از تخت خواب بیرون می آیید. بی دلیل به گریه می افتید، یا به خاطر مسائلی که معمولا ناراحتتان نمی کند می زنید زیر گریه، شاید هم در مواقعی که می خواهید گریه کنید اصلا قادر به این کار نیستید، اینها چهره های افسردگی بالینی هستند.

طبق گفته بالا متوجه می شويم در افسردگی نشانه های هیجانی و انگیزشی، شناختی، رفتاری و فیزیولوژیک دیده می شوند در ادامه به تفضیل به بیان علائم و نشانه های هر یک می پردازیم.

نشانه های هیجانی و انگیزشی:

تجربه های هیجانی افراد افسرده منفی است و دیگران آنها را معمولا غمگین، ناامید، پریشان، محزون، بی نشاط و دلسرد توصیف می کنند. این افراد زود به گریه می افتند و دوره های گریه کردن آنها نزدیک بهم و فراوان است. به ندرت پیش می آید که هیجان های مثبت یا لذت بخش داشته باشند؛ حس شوخ طبعی خود را کاملا از دست می دهند و به ندرت لبخند می زنند. اضطراب نیز معمولا همراه با افسردگی وجود دارد علاوه بر آن افراد افسرده معمولا بی انگیزه هستند و علاقه خود را به کارهایی که تا قبل از ابتلا به افسردگی از انجام دادن آن لذت می بردند را از دست می دهند. این افراد در تعامل با دیگران یا انجام کارها پیشقدم نمی شوند و رفتار عادی و آزادانه ندارند یعنی برای انجام هیچ کاری انگیزه درونی ندارند و باید تحت محرک های خارجی قرار بگیرند تا کاری را انجام دهند و این عدم پیشقدم شدن ممکن است به صورت انزواطلبی اجتماعی ظاهر شود. در قسمت نشانه ها و علائم شناختی می توان گفت: این افراد معمولا احساس بی فایده بودن، خلا، تهی بودن و ناامیدی دارند. اما علاوه بر اینها بعضی از افکار و ایده ها به وضوح با واکنش های افسردگی مرتبط هستند. مثلا فرد افسرده درباره توانایی های خود باورهای بسیار بدبینانه دارد. معتقد است که دیگران نمی توانند به او کمک کنند و مطمئن است آینده ای تیره و تار در انتظارش است. افراد افسرده معمولا خودشان را به بی عرضگی و بی لیاقتی متهم می کنند و از خودشان عیب و ایراد بیجا و غیر منطقی می گیرند و خودشان را مسخره و تحقیر می کنند. بسیاری از افراد افسرده فکر می کنند که مرگ آنها به نفع اطرافیانشان است و به خودکشی فکر می کنند. ناتوانی در تمرکز حواس و ناتوانی در تصمیم گیری سریع و آسان از دیگر نشانه های شناختی افسردگی است. علاوه بر تمام موارد فوق افراد افسرده نشانه های رفتاری فراوانی نیز نشان می دهند، بدین صورت که گفتار و رفتاری آهسته دارند، با جملات کوتاه به دیگران جواب می دهند. آنها از لحاظ فیزیکی غیرفعال هستند، ساعتها در رختخواب می مانند و به طور دائم به خستگی، بی رمقی و کمبود انرژی دچار می شوند. به نظر می رسد که حتی کوچکترین کارها انرژی زیادی از آنها می گیرد. با توجه به اینکه کم تحرکی روانی- حرکتی در اکثر افسرده ها مشاهده می شود اما بعضی افراد افسرده ممکن‌ است حالتی از پرتحرکی روانی- حرکتی و نشانه های بی تابی و بی قراری نشان دهند. مثلا، نمی توانند یک جا آرام بنشینند، تند تند راه می روند، دست ها، لباس ها یا سایر اشیا را دائما می کشند یا می مالند و دستهای خود را دور هم میچرخانند. سایر نشانه های رفتاری این افراد عبارت است از: پوشیدن لباس های شلخته یا کثیف، ژولیدگی موها و اهمیت ندادن به بهداشت و تمیزی شخصی. و در نهایت به نشانه های فیزیولوژیک افسردگی می پردازیم. در افسردگی فرد دچار تغییرات در اشتها و وزن (بصورت پر اشتهایی و اضافه وزن یا بالعکس) می شود. یبوست، اختلال خواب، اختلال در سیکل ماهانه عادی در زنان و بیزاری از فعالیت جنسی از دیگر نشانه های فیزیولوژیک افسردگی است. اختلال خواب در افراد افسرده بدین صورت است که فرد نمی تواند به خواب برود، زود از خواب بیدار می شود، در طول شب چندبار از خواب می پرد، بی خوابی دارد و کابوس های زیادی می بیند. همه این موارد باعث می شوند در طول روز خسته و بی رمق باشند. بسیاری از افراد افسرده از فرارسیدن شب می ترسند زیرا شب آغاز یک نبرد خسته کننده برای به خواب رفتن است اما بعضی دیگر از افراد افسرده بیش از اندازه می خوابند. آنها با این که ساعت ها خوابیده اند، بازهم به طور مداوم احساس خستگی می کنند.

در پایان باید بگویم افسردگی چند نوع اصلی و فرعی دارد که در شماره های آینده به معرفی آن ها خواهم پرداخت. اما در این شماره حتی المقدور تلاش کرده ام نشانه های غالب افسردگی را به طور خلاصه بیان کنم تا در صورت وجود علائم و نشانه های احتمالی فوق از همان ابتدا جهت مراجع به روانشناس و روانپزشک و پیگیری روند درمان اقدام شود.

 

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی