بیش از سیصد و شصت و پنج روز


یادداشت |

 

 

■  احسان مکتبی

این روزها  بیش از سیصد و شصت و پنج روز است که دکتر داوود فیرحی را از دست داده ایم ،آنها که با این استاد بزرگ حشر و نشر داشته اند، میدانند که می شد با همه ی دیدگاههای علمی و نتایج پژوهشهای ایشان مخالف بود ،اما در همان حال شیفته خلق و خو وادب و متانت ایشان بود،سخن گفتن نرم ،بهنگام ، آرام و توام با موسیقیایی خاص در کلام ، به گونه ای بود که هم نشینی با او روح و روانت را سیراب می کرد .
روزهای اول آشنایی  من با جناب ایشان در 1385 بعد از مهاجرت از دهلی به دانشگاه مفید بود ،دانشگاه مفید با انسانهایی به غایت فرهیخته نظیر دکتر سید علی میر موسوی ،دکتر محمد علی حسینی زاده ،دکتر سید صادق حقیقت  ، دکتر محمد مهدی مجاهدی و... که مثل آنها را کمتر می توان یافت . 
چه روزهای پرباری توام با مطالعه و جستجو گذشت ، اما در میان  نامها ی استادان ،نام فیرحی هم جسته و گریخته  به گوش می خورد می گفتند: استاد با سوادی است و فقط ۵ شنبه ها کلاس دارند ،من مترصد حضور در کلاسهای ایشان بودم ، آن ترم در حال تدریس تنبیه الامه میرزای نایینی بود و چقدر دقیق توضیح میداد و بحث می کرد ، کلاس برایشان محلی برای طرح نتایج تحقیقاتشان بود. 
اندک اندک آشناتر شدیم و من ایشان را به منزل می رساندم ،دکتر با بزرگواری همیشگی اظهار لطف میکردند ،یکبار بعد از اظهار شرمندگی به ایشان عر ض کردم: استاد کاش هر روز به تهران می رفتید تا دوساعت طول می کشید اینجا که چند دقیقه است ،علت آن نیز واضح است، استادانی مثل شما مانند درختان مثمرند ،پر بار و مملو از میوه های آبدار ،گفتگو با شما مثل گفتگو با میرزای نایینی است مثل حضور در مجلس شورای مشروطه است حیف نیست از دست برود؟  ، ضمن آنکه انسان وقتی کنار درختی پر میوه می ایستد با نسیمی در لابلای شاخ و برگ درختان، دامنش مملو از میوه های لذیذ می شودو... 
این آغاز مراوده و دوستی بود که نزدیک به پانزده سال کشید و همواره لطف ایشان شامل حال ما بود.
امروز فیرحی رفته است و بار گرانی از او بر زمین مانده است ،آنقدر که من ایشان را  می شناختم ، همواره دغدغه  ی ایران داشت و همواره در جستجوهایش دنبال راهی برای پیوند سنت و مدرنیسم بود، یکبار گفت: دغدغه روحی من از ابتدا سنت و مدرنیسم بود و به همین خاطر هم به حوزه رفتم هم به دانشگاه 
آری فیرحی رفته است اما دغدغه های او پا بر جاست ،او بدنبال پالایش سنت با اجتهاد روزودرک دقیق مدرنیسم و مفاهیم آن  بود و در این مسیر مداوم به تجربیات گذشته رجوع می کرد تا با بهره گیری از آن تجربه ها راهی در آینده بگشاید . نگاهی به سیرتطور نگاه او و آثار ایشان که پس از رفتن استاد منتشر شد نشانگر این مدعاست که ایشان پس از کنکاش ها ی فراوان به حکومت قانون رسیده بود و کاش میماند و راه نیمه  تمام خود را به پایان می رساند . دکتر فیرحی رفته است وبیش از سیصدوشصت و پنج روزاست که ابرهای همه عالم  بسیار تلخ در دلم می گریند .
یادش ماندگار  روحش شاد

 

■  صاحب امتیاز روزنامه گلشن مهر