پیام های مخاطبان


پیام شهروندان |

مهدیس قدرتی. پایه دهم تجربی

 

بوی قرمه سبزی همیشگی ات در میان راه پله پیچیده بود و برای من خسته و کوفته چه چیزی بهتر از این میتوانست باشد که طعم غذای مورد علاقه ام را می چشم. هوای آفتابی، من خسته و آماده برای چرت بعد از ظهری، قرمه سبزی داغ. از همان روزها که عاشقش هستم. در را باز کردم. میخواستم چیزی بگویم اما از خستگی نتوانستم و فقط میخواستم به اتاقم بروم. لذت بخش نیست بعد از ۶ ساعت اسارت در لباس مدرسه، رها میشوی و باد پنکه حالت را جا می آورد؟ بندبند وجودت خنک میشود تا اینکه لحنی آشنا صدایت میکند. شور و شوق درونت قل قل میزند برای دیدن اثر هنری مادر و مزه مزه کردن زحماتش. کنار سفره نشستم و با نفسی عمیق شروع به خوردن کردم. با نگاه های خنده دارش مرا همراهی میکند. میان خوردن گاهی تک نگاهی بهش می انداختم و فکر میکردم که کاش این روزها و لحظه ها تمام نشوند و یا اینکه آیا میداند که چقدر به او در زندگی ام نیاز دارم و قوت قلبم است؟ هنوز هم همان حس را دارم. بی کم و کاست. و باید بگویم خیلی خوشحالم از اینکه هنوز هم میتوانم زیر نگاه های مادرانه ات با اشتیاق غذای مورد علاقه ام را تا ته بخورم و بهترین حس دنیا را داشته باشم. میدانم تا آخر عمر نمیتوانم از این لحظات بهره مند شوم. پس تا میتوانی برایم آشپزی کن و بگذار از وجودت در زندگی ام نهایت لذت را ببرم. از وجود تو و قرمه سبزی خوشمزه ات!

 

سبا مازندرانی. 15 ساله

 

مادر، کلمه زیباییست و بی انتها، در این کلمه بسیار  مهربانی، خستگی و تلاش  نهفته شده است. حتی اسمش هم دارای لطف و سپاس  است. مادرم ممنونم ازت که برای هر فرزندت از نیروی جسمی خود مایه گذاشتی تا ما را در بدن خود بپرورانی. شاید گاه تو از من برنجی یا من از تو ولی هر دو خوب می‌دانیم که  چقدر همدیگر را  دوست داریم. در هر جمله ی تو نگرانی مادرانه موج می‌زند ولی هیچوقت ما این نگرانی را نمی بینیم و با گفتنِ «این بازم به من گیر داد». ازش گذر کنیم. ولی نمیدانی که چقدر این دوست داشتن های ما بی پایان است. تو مادری هستی که اگر بچه ات سرما بخورد در طول شب خواب نداری تا او بهبود یابد. همه می‌گویند مادر من بهترین مادر است. این جمله غلط است. مادر تو برای تو بهترین مادر است هیچوقت مادر دوستت مثل مادر خودت برای تو مادری نمی کند. مادرم خیلی دوستت دارم و با تمام وجودم سعی میکنم لیاقت دوست داشتنت را داشته باشم.

 

اسما نصیری پور

 

دسته گل را خریدم و به سمت خانه روانه شدم، چقدر حال و هوای شهر، عجیب و دلچسب بود. همه سخت مشغول بودند و بوی گل یاس و بنفشه در خیابان ها رقصان، رقصان، پیچیده بود. امروز با دیروز فرق داشت. روز فرشته ‌های زمینی بود، روز مادر. کلمه ‌ای که شبانه روز تکرار می‌شود و بی ‌اختیار زندگی ‌ات را وقف آن می‌کنی. مادرانی که در غم مرهم و در شادی همراه همیشگیمان هستند. این بار گل گلایول را انتخاب کرده بودم، گلی که نشان دهنده‌ ی همیشه به یاد بودن معشوق و ارزش زیاد او است. یادم می‌آید اولین بار برای روز مادر با پول توی قلقلک خودم و سرکی به قلقلک خواهرم برای مادرم گیره سری خریده بودم! صدای پچ پچ کودکان با پدر، برادر، خواهر و خاله تو خیابان‌ها پیچیده بود، هر کسی به دنبال هدیه‌ ای مناسب برای مادر و مادربزرگشان؛ هر چند که آنها لایق و شایسته بیشترین‌ها هستند. مادر عزیز تر از جانم، هر روز، هر دقیقه و هر ثانیه خدا را شاکرم که فرشته‌ی زمینی من هستی! چقدر زیباست هر روز صبح با صدای آرامت از خواب بلند شوم، با خستگی از مدرسه بیایم و بوی مست کننده قرمه سبزی و دستپختت در آغوش گرمت خستگی از تنم را بیرون بیندازد. من معتاد برق چشمانت، عطر تنت، خنده و قهقه‌های از ته دلت هستم. من به وجود همیشگی تو با دستان گرمت نیازمندم. الهی که هیچ کودکی بی سایه مادر و آغوش گرم او، بزرگ نشود.

 

سارا مقصودلو. گرگان

درک آینده بدون حضورت برای منی که کل تفکرم از زندگی نام توست کمی بسیار سخت است.

در تمام روزهایم، در تک تک لحظاتم از کودکی تا به حال کسی را با نام تو داشتم که باعث نشود هیچوقت در هیچ کجای این دنیا ذره ای لغزش داشته باشم. این به من ثابت شده که خانه ی بدون تو یعنی انسان هایی مرده در کنجی بدون ذره ای زندگی. لازمه ی وجودت در زندگی ام به من ثابت شده. تک تک لحظات هیجان انگیز زندگی ات بخاطر من به هدر رفت، شاید نتوانم آن لحظات را برگردانم یا دوباره جوانت کنم اما این را به تو قول میدهم تا زمانی که هستم‌ و هستی ذره ذره ی وجودم را برای تویی که تمام وجودت را به پای حضور من دادی بگذارم.

 

فاطمه زهرا قلندرایش. کلاس دوم ابتدایی

مادر یعنی یک فرشته. مادر تو رادوست دارم تو بهترینی. من نمی‌دانم چگونه ازت تشکرکنم این همه برایم زحمت کشیدی. ای آرامش جانم دوستت دارم در دنیا هیچکس به اندازه ی تو مهربان نیست. خدای عزیز و مهربانم ممنون که چنین فرشته ای را به من دادی. مادرم وقتی میبینم چگونه به من محبت میکنی و همیشه و همه جا همراهم هستی ممنونم و با مهربانیت به من عشق می ورزی. فدای این همه لطف و محبتتون عزیزم دوستت دارم امیدوارم که از من راضی باشی و سعی میکنم تا در درسها و کارهایم دل مهربونت رو شاد کنم محتاج دعایتم مادر. دعایم کن!

 

یسری شهواری- ۸ ساله. کردکوی

مادر، هستی بهشتی ام، دلم هوای صحبت با تو را کرده! مادرم، نوه‌ ای خواهی داشت، مادرم چقدر سخت است، در حالیکه پرنسسی‌ کوچک در شکم دارم. مادر قدر تنهایی‌ هایت را نشناخته‌ام، مادر! من در تخت بستری‌ام، کاش به دیدارم بیایی؛ ولی حیف خانه‌ ی من و تو بسیار فاصله دارد. آن هم چه فاصله‌ای! مادر مرا ببخش تازه می فهمم سختی یعنی چه! مادر، پرنسسی به نام ژویی که نوه توست به زودی تو را «مادربزرگ» صدا خواهد کرد و مرا مادر، مادرم کاش زودتر من به جای تو برسم. مادر دلم تنگ است! آن هم چه دلتنگی.

 

الناز کوهکن. دوازدهم انسانی. زاهدان

نمی دانم از کجا شروع کنم. چه بگویم از دل بسیار بزرگت که مانند دریا انتهایی ندارد. چند ماه است که ازت دورم، چند ماه است که وقتی به خانه می آیم نیستی که با صدای بلند داد بزنم مامان. شاید در این دنیا حتی هیچکس پشتم نباشند، اما می دانم تو هستی. شاید فرزند خوبی برایت نبوده ام اما باز هم دعای خیرت پشت سرم هست. خیلی دلتنگت هستم. این چند ماه میگذرد و باز هم پیش تو هستم. راست میگویند بهشت زیر پای مادران است. زیر پایت را می‌بوسم چون می دانم بهشت آنجاست نه در جای دیگری. چطور می توانی این همه استوار  باشی حتی در سخت ترین مشکلات زندگی که هر آدمی را زمین میزند،  مانند کوه! تو بهترین مادر هستی!

 

اسرا سقائی 8 ساله

 

مادرم! مهربانم وقتی صدای زیبایت را می‌شنوم  سرشار از احساس خوب میشوم. مادرم بهترین  تکیه گاه من! فرشته ی زمینی! مادرم تکه ای از بهشت در وجودت و تمام بهشت زیر پاهایت. به خود میبالم که مادرم هستی. ضربان قلبت آرامش بخش  است. به وسعت آسمان  و تعداد ستارگان و برگ های درختان، به زیبایی شکوفه های بهاری، به لطافت گل، به پاکی آب ها، به ناب بودن بهشت؛ دوستت دارم عزیزتر از جانم.

 

فاطمه رادپور. پایه چهارم

ای ماه تابان زندگی من همیشه برایم بهترین دوست بودی و هستی! از بودن در کنارت همیشه شاد هستم. ولی خدای نکرده اگر بیمار شوی انگار تمام غم های عالم به قلبم می ریزند. خدا کند که هیچ مادری بیمار نشود از جمله مادر گل من. نمی دانی در آغوشت ماندن چه لذتی دارد و من همیشه با خودخواهی بیشتر از خواهرانم در آغوشت می مانم صدای قشنگت وقتی که آرام آرام زندگی کردن را به من می آموزد زیباترین آهنگ دنیاست من بهترین را در خانه ام دارم. مادرم خیلی خیلی دوستت دارم.

 

آیلین امیری. کلاس سوم

 

مادر کسی است که همیشه نگران من است، نگران غذا خوردن من، نگران لباس پوشیدن من و وقتی خوابم به من سر می زند بیشتر وقتم را با مادرم هستم از همان وقتی که به دنیا آمدم مادر مرا بزرگ کرد. تمام وقتش را با من میگذراند. او تمام چیز ها را به من یاد داد.

 

تبسم صفاری. پایه هفتم

سلام پر از مهر به  تو ای مادرم. با این سلام می‌گویم که چقدر دوستت دارم. مادر عزیزم از شما ممنونم که تمام زندگی ات را برای من گذاشته ای و برای من همیشه چیزهای عالی خریدی تو به من زندگی کردن را یاد داده ای. تویی که مرا تربیت کردی و مرا تعلیم دادی. آن قصه ها و لالایی های دلنشین مرا در خواب غرق می کند. تو آغاز عشق هستی. تو مانند باغ پر از گل هستی که هر کدام از گل هایت زندگی را دوباره به من می‌بخشد. تو تک ستاره از آسمانی! مادر  بهشت زیر پاهای توست. مادرم چطور زحماتت را جبران کنم؟ بهشت که پر از زیبایی و خاطره های قشنگی است. مادر هدیه ای از سوی خداست که باید دستانش را بوسید. به سلامتی مادر که بدون هیچ منتی من را بزرگ کرد.

 

ریحانه کیاء. کلاس هشتم

مادر کلمه ای است که توصیف آن بسیار سخت است. مادرها فرشتگان زمینی هستند. فرشتگانی که خود را فدای فرزندان خود می کنند. مادرها برای فرزندانشان تلاش می کنند و با دیدن موفقیت آنها خوشحال می شوند و نتیجه زحماتشان را می گیرند. مادرم دوستت دارم. تو پشت و پناه من هستی. من با کمک تو پیشرفت می کنم با انگیزه های تو موفق میشوم. مادر ای مهربان ترین! نمی دانم چگونه از زحماتی که برایم کشیده ای تشکر کنم زبانم قاصر است. مادر من در همه جا با من بوده ای و در موفقیت هایم مرا تشویق کرده ای! مادر بودن مسئولیت سختی است. مراقب کوکانت باشی، غذا بپزی، لباس ها را بشویی، کار های خانه را انجام دهی، خرید کنی. اما باید طوری رفتار کنی که اعضای خانواده ات خستگی ات را متوجه نشوند. مادرم برای همه زحمات شما ممنونم.

 

سارا مقصودلو. گرگان

 

درک آینده بدون حضورت برای منی که کل تفکرم از زندگی نام توست کمی بسیار سخت است.در تمام روزهایم، در تک تک لحظاتم از کودکی تا به حال کسی را با نام تو داشتم که باعث نشود هیچوقت در هیچ کجای این دنیا ذره ای لغزش داشته باشم. این به من ثابت شده که خانه ی بدون تو یعنی انسان هایی مرده در کنجی بدون ذره ای زندگی. لازمه ی وجودت در زندگی ام به من ثابت شده. تک تک لحظات هیجان انگیز زندگی ات بخاطر من به هدر رفت، شاید نتوانم آن لحظات را برگردانم یا دوباره جوانت کنم اما این را به تو قول میدهم تا زمانی که هستم‌ و هستی ذره ذره ی وجودم را برای تویی که تمام وجودت را به پای حضور من دادی بگذارم.

 

ستایش فرهادی. پایه هفتم

 

مادر، همان کسی که نمیشود با حرف توصیف کرد، همان کسی که تا پای جان مرا دوست دارد، همان کسی که با تمام مهربانیش با من حرف میزند، همان کسی که همیشه و در همه ی لحظات صلاح مرا میخواهد. چگونه توصیفت کنم ای مادر؟ مهربانی هایت، تلاش هایت، فداکاری هایت را چگونه جبران کنم؟ همیشه در زندگی بهترین ها را برایم میخواهی، همیشه در زندگی برای داشتن موفقیت در زندگیم تلاش میکنی، همیشه دوست داری بهترین ها از آن من باشد، همیشه میخواهی من تلاش کنم و موفق باشم و تو برایم چنین کارهایی را کردی و میکنی، ولی من در بیشتر اوقات زیاده روی کردم و زحمات تو را نادیده گرفتم، ناراحتت کردم، اعصابت را خورد کردم، نمیدانم چگونه از تو عذرخواهی کنم، واقعا نمیدانم، و بی میتوانم از خدا چنین بخواهم که همیشه سایه تو را بالای سرم نگه دارد و عمر طولانی به تو بدهد و همیشه سالم و سلامت باشی.

 

ویشکا مهربان. پایه دوازدهم

 

مادر بهترین واژه دوست داشتنی زندگی من. همان واژه ای که چه بخواهد یا نخواهد با تمام رویاهای زندگی ام بازی میکند. همانی که تمام کودکی را به رخ غرورم میکشد. همانی که تمام وجودش را وقف به وجود آمدنم کرد، اما وجود خودش رو به اتمام رفت. روح درونش جوان و پرنشاط، اما جسمش ناتوان و فرسوده. چطور یک نفر میتواند بدون هیچ چشم داشتی بهترین خود باشد؟ او میداند ممکن است هیچ کدام از محبت هایش جبران نشود، اما همچنان به کارش ادامه میدهد. به راستی وظیفه اش هست یا محبتش؟ نکند اون قسمتی از جنس خدا باشد که در زندگی مان وجود دارد؟ نکند همان هدیه الهی این دنیا باشد تا از خطا کردن دور شویم. نمیدانم، فقط میدانم، چه بخواهم، چه نخواهم، تمام وجودم، تمام درونم، تمام جسمم، به تک تک نفس هایت وابسته است.

 

امیر رسول صفری. ۱۱ ساله

 مامان جونم خیلی خوشحالم که دارمت. مامان جون تو همیشه به من یاد دادی چطوری حرف بزنم چطوری مهربون باشم با همکلاسی هام. من خیلی دوست دارم مامانی. همیشه واسم غذاهای خوش مزه درست میکنی. من دستت رو می بوسم که آنقدر ماه هستی مامان جون  دوستت دارم اندازه یک آسمون.

 

 

آزاده حسینی

 

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز

کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو

نسیم به معنای باد ملایم است. «خوش نسیم» چنان که در لغتنامه ی دهخدا آمده است، به معنی خوش رایحه، با نسیم فرح بخش، با رایحه نیکو؛ بدین ترتیب در برخی موارد از شعر حافظ، نسیم را می توان بوی خوش معنی کرد. حافظ می گوید ای گل من که بوی خوش از تو بر می خیزد، دل بلبل خود را مسوزان، زیرا سراسر شب از روی صدق و صفا و صداقت دعایت می کند. گل در شعر حافظ به معنای گل سرخ است، در غیر این صورت نام گل را می گوید، مانند بنفشه، نرگس، لاله، شقایق؛ عشق گل سرخ و بلبل نیز در ادبیات و هنر جهان بسیار مشهور است و بلبل تمام شب را تا صبح آواز عاشقانه می خواند و با صداقت برای گل  دعا و نیایش می کند تا غنچه شکوفا شود. «همه شب» در اینجا به معنی  کل شب، سراسر و تمامی یک شب است. «کز» مخفف و کوتاه شده ی «که از» که امروزه این نوع کوتاه نویسی در شعر و نوشتار امروزی کاربردی ندارد و در ادبیات کلاسیک به کار می رفت. اما «که» در اینجا یعنی به این دلیل که، زیرا، برای اینکه؛ و «علت» را نشان می دهد؛ از لحاظ ادبی به آن می گویند: «تعلیل»، «که تعلیل». حالا وقتی حافظ می گوید بلبل خویش را مسوز، یعنی دلش را نسوزان. اگر کسی برایت وقت گذاشت و از سر دوست داشتن و مهربانی و مراقبت کنارت بود، دلش را نسوزان و قدردان حضورش در زندگی باش! «اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت».

موسیقی مورد علاقه ی شما چیست؟ تا حالا فکر کرده اید که موسیقی محبوب شما چه ویژگی هایی دارد؟ چندبار گوش می کنید؟ این سلیقه و انتخاب خود شماست یا رسانه و دوست و آشنا؟ خاطره ی اولین بار شنیدن یک قطعه و یا اینکه آن را کجا و در چه موقعیتی بشنوید؛ آیا موجب شده که آن موسیقی مورد علاقه ی شما بشود؟ موسیقی هایی که امروزه تند و پشت سرهم تولید می شوند، چقدر در ذهن ما ماندگارند و  اصلا مگر حتما باید موسیقی ماندگار باشد؟ و یا مگر ماندگاری دلیل بر اصالت اثر است؟ کدام موسیقی می تواند با سرعت ذهن و فکر ما پیش برود و ما را از این که هستیم بردارد و ببرد بالاتر؟! با موسیقی قرار است به کجا برسیم؟ یکی از قطعه های مورد علاقه خود را برای ما معرفی کنید و در موردش بنویسید. چشم به راه آثار شما هستیم.