دلایل، ضرورت ها و دستاوردهای انقلاب
یادداشت |
■ علی قلی تبار
"مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُوَمِنْهُمْ مَنْيَنْتَظِرُ وَمَابَدَّلُواتَبْدِيلًا - احزاب - 23
حسب پیشنهادم به برخی دوستان و گروه های اجتماعی بشرح «توصیه می کنم با مشورت اهل نظر، در آستانۀ ۲۲ بهمن ماه با بررسی دلایل و ضرورت های انقلاب، دستاوردهای انقلاب را در مقایسه با شاخص های پیش از انقلاب و در قیاس با سایر کشورهای همطراز در گذشته و حال، به گفتگو بنشینیم.»
اکنون بخش نخست را تقدیم می نمایم.
مقدمه:
1) تمام تلاشم مصروف درج نظرات و اطلاعات و شاخص های درست در دسترس هست.
2) خطا و سهو در تبیین یا نگارش، امری بدیهی و معمول است اما عهد می کنم هرگز هیچگونه نظری براساس حب و بغض شخصی نسبت به احدی یا جریانی یا منصبی در تنظیم متن نداشته باشم.
3) چنین بررسی و تحلیلی فراتر از ظرفیت این فضاهاست اما به مصداق مشت نمونۀ خروار، در مقیاسی کوچک اما انگیزه پاک و رفیع، به تضارب می گذارم.
4) هر چند هر رای نظری، نوعی داوری است اما من از موضع تبیین و بررسی به این سطور می پردازم نه از موضع یک داور صاحب نظر
5) حتما قادر به تبیین شایستۀ این مهم نیستم لذا ضمن پوزش از محققین و صاحبنظران و اساتید و معلمانم حداقل حقم، با غمض عین از منزلت و موضع و تعلق نگارنده، نقد متن و اصلاح آن است.
بدوا لازم دیدم از منظر آموزه های دینی، به دوام و زوال حکومت ها بپردازم تا در مهلت های بعد بشرط بقا و حیات و توفیق به انقلاب و ریشه ها و ضرورت ها و ... بپردزام.
حفظ و ثبات حکومت ها در گرو رعایت حقوق مردم از سوی دولتمردان و حاکمان است.
بی عدالتی و ظلم از سوی حاکمان و دولتمردان، سقوط حکومت ها را در پی خواهد داشت. سیاست گرسنه نگه داشتن مردم و نگاه رعیتی به آنان از خطرناک ترین سیاست هایی است که در بستر تاریخ از سوی برخی حاکمان جاری و اسباب سقوط حکومت آنها را فراهم نموده است. حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به مالک اشتر که بخش عمدهای از آن درباره چگونگی رفتار حکومت و مسئولان حکومتی با شهروندان مسلمان و غیرمسلمان و وظایف حکومت برای آبادانی مملکت و شکوفایی جامعه اسلامی است، در بخشی از آن آمده است:
«برای ارباب رجوع وقتی را در نظر بگیر و خود به گرفتاری های آنان رسیدگی کن. برای این موضوع مجلسی عمومی برپا ساز و در آن مجلس، برای خدایت که تو را آفریده و به این مقام رسانده است، فروتنی کن. در این موقع، ارتش و مأموران را از برابر چشم مردم دور ساز تا بدون هراس با تو سخن گویند. زیرا پیوسته از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود: هرگز ملتی به قداست و پاکی نخواهد رسید، مگر آنکه در میان آنها حق ضعفا بدون هراس و لکنت، از نیرومندان گرفته شود.» (نهج البلاغه، خطبه 67.)
خاستگاه های سقوط حکومت ها از نظر امام علی (علیه السلام):
1. ستمگرى و خونریزى ناروا
امام علی(ع) ظلم و ستم را از اساسیترین عوامل سقوط و تباهى دولتها و جوامع بشری معرفى میکند و سرنوشت محتوم ستمکاران را نابودى، و از دست رفتن قدرت استبدادی آنها میداند؛ فرمود:
«بدترینِ حکمرانان، کسانیاند که بر شهروندان خود، ستم روا دارند».[تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق: درایتی، مصطفی، ص 410، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.]
«کسی که بر شهروندان خویش ستم ورزد، مخالفان خود را یارى رسانده است».[همان، ص 581. ]
«کسی که با شهروندان خویش با ستم رفتار کند، خداوند، دولتش را نابود میکند و نابودى و هلاکت او را سریع سازد».[همان، ص 634.]
«هیچ پادشاهى نیست که خداوند، به وى نیرو و نعمت ارزانى دارد و او آنرا در ستم بر بندگان، به کار گیرد؛ مگر آنکه بر خداوند است که آنرا از او باز ستاند. نمیبینى که خداوند فرموده است: "در حقیقتْ خداوند، حال قومى را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند"[رعد، 11.]». [دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 68، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق.]
«بپرهیز از خونها و ریختن آنها به ناروا؛ چرا که چیزى مانند ریختن خون به ناحق، کیفر را نزدیک نسازد و گناه را بزرگ نگردانَد و نعمت را نَبَرد و رشته عمر را پاره نسازد، و خداوندِ سبحان، در روز رستاخیز، آغاز کننده داورى بین بندگان در خونهایى است که از یکدیگر ریختهاند. چرا که در آن، قصاص باشد؛ و اگر دچار خطا گشتى و تازیانه یا شمشیر یا دستت، در کیفر، زیادهروى کرد یا به مشت زدن و یا بیشتر از آن، [ناخواسته] مرتکب قتلى شدى، گردنکشى و غرور قدرت نباید تو را وا دارد که خود را برتر دانى و خونبهاى کشته شده را به خانوادهاش نرسانى».[سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 443، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.]
2. تدبیر نادرست
دولتمردان باید مدبّر و عاقبت اندیش باشند و رفتارهای سیاسی و اجتماعیشان با احاطه بر اوضاع و احوال و تحلیل درست از حوادث آینده باشد. بر اساس این ویژگى هیچگاه آنها منفعلانه تابع و دنبالهرو حوادث نمیشوند تا به هلاکت برسند، بلکه به صورت فعال، حوادث را رصد کرده و تصمیم مناسب را اتخاذ میکنند.
قالالنبی(ص): «انی ما اخاف علی امتی الفقر و لکن اخاف علیهم سوء التدبیر.» من از هجوم فقر و تنگدستی بر امت خودم بیمناک نیستم. آنچه از آن بر امتم بیمناکم کجاندیشی است. (آنچه فقر فکری و فرهنگی بر امتم وارد میکند، فقر اقتصادی وارد نمیکند.) (عوالی اللالی، ج 4، ص39)
امام على(علیه السلام) فرمود:
«تدبیر نادرست، سبب هلاکت گردد».[غرر الحکم و درر الکلم، ص 399.]
«آفت پیشوایان، سستى و ناتوانىِ سیاسى است».[همان، ص 279.]
«کسی که تدبیرش [از جامعه] عقب افتد، نابودیاش جلو افتد».[همان، ص 593.]
3. خودکامگى و امتیازخواهی
خودکامگی و امتیازخواهى حاکمان و اطرافیان و حامیان آنها یکى از آفات مهم هر حکومتی است، البته در امورى که همه مردم باید در آن یکسان باشند و آنها بیش از حق خود سهمخواهى میکنند؛ چیزى که افکار عمومى را بر ضد آنها میشوراند. این همان چیزى است که در زمان ما به عنوان رانتخوارى (امتیاز ویژه طلبیدن) مشهور شده است!
امام على(ع)، مالک اشتر را از این کار به شدت برحذر میدارد و میفرماید: «بپرهیز از امتیازخواهى در آنچه مردم، در آن یکساناند؛ و بپرهیز از غفلت در آنچه بدان توجّه شود، از آنچه در دیدهها نمایان است؛ چرا که آنچه به ناروا گرفته باشى، به دیگران برگردد و به زودى، پرده کارها از پیش دیدهات برداشته شود و داد ستمدیده را از تو بستانند».[نهج البلاغة، ص 444.]
امام علی (علیه السلام) دراین باره فرمود:
«در سخنی کوتاه، روش او را براى شما بگویم: او به استبداد و خودکامگى فرمان میداد و این، سبب تباهى کارها شد».[همان، ص 73.]
4. به کار گماردن فرومایگان و کنار گذاشتن نخبگان
«چهار چیز نشانگر رو به زوال بودن حکومتها است:
ضایع کردن اصول [و مبانى]، چنگ زدن به فروع، به کار گماردن فرومایگان، و کنار گذاردن نُخبگان».[همان، ص 800.]
«نابودى دولتها در به کار گماردن مردمانِ پست است».[همان، ص 392.]
5. اطاعت نکردن از رهبر و حاکم جامعه
عوامل گذشته ناشی از سوء عملکرد حاکمان بود، اما اگر در جامعهای حاکمان شایستهای داشته باشد و کشور را ضمن مصون داشتن از تهدیدها به شایستگی و با عزت، اداره می کند فروپاشی رخ دهد عامل این فروپاشی، خود مردم و نیز مدیران میانی اند. می دانیم نقش یک رهبر شایسته، تدبیر در اداره حکومت، برقراری عدالت، جلوگیری از پراکندگی و تشتت افراد جامعه و ایجاد وحدت میان آنها در صورت بروز هرگونه اختلاف و ... است، اما اگر اوامر و توصیههای چنین رهبری مورد توجه قرار نگیرد، عملاً نمیتوان به دوام چنین حکومتی نیز امیدوار بود.
امام علی(علیه السلام) میفرماید:
«جایگاه رهبر، چونان ریسمانی محکم است که مهرهها را متحد ساخته و به هم پیوند میدهد. اگر این رشته از هم بگسلد، مهرهها پراکنده و هرکدام به سویی خواهند افتاد و هرگز جمع آوری نخواهند شد». [نهج البلاغة، ص 203.]
رهبر و حاکم یک جامعه؛ چونان محور آسیاب میباشد که همواره افراد به دور او در گردش منظم هستند، به طوری که نبایستی هریک از مدار خود انحراف یابد که زیربنای آن فرو ریزد؛ امام علی(ع) به این حقیقت اینگونه اشاره میفرماید: «من چونان محور سنگ آسیاب باید بر جای خود استوار بمانم تا همه امور کشور، پیرامون من و به وسیله من به گردش درآید، اگر من از محور خود دور شوم، مدار آن بلرزد و سنگ زیرین آن فرو ریزد».[همان، ص 175 – 176.]