سنگ پرانی به مثابه یک مسئله اجتماعی


یادداشت |

■  حسین جعفری

 

در این گفت و گو سعی برآن شده است تا پدیده ی سنگ پرانی در چارچوب شکاف طبقاتی مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا نهادها و دستگاه های ذیربط توجه ویژه ای به پدیده ای داشته باشند که اخیرا به عنوان یک مسئله اجتماعی در حال بروز و ظهور است. توجه و مطرح نمودن چنین مسائلی، سبب جایگزینی فرآیند مسئله یابی به جای مسئله سازی خواهد شد؛ یعنی مسائلی باید در اولویت برنامه های پیشگیری و کنترل قرار بگیرد که حیات اجتماعی کنشگران را تهدید می کند.همه ما می دانیم که مسائل اجتماعی به مثابه موانعی بزرگ برای توسعه یافتگی قلمداد می شوند و بهتر بگویم تا زمانی که بیماری های اجتماعی درمان نشود نمی توان امیدی به توسعه یافتگی داشت؛ بی شک روند فزاینده شکاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی می تواند زمینه مقایسه، حسرت و یا تضاد اجتماعی، تخاصم و محرومیت های نسبی را ایجاد کند تا جایی که این تخاصم ها به شکل بروز خشونت و مقاومت علیه طبقات سرمایه دار از سوی اقشارضعیف جامعه، بروز پیدا خواهد کرد. جامعه شناسی در قالب روش های کیفی سعی دارد معنای پنهان در یک متن و یا بسترهای شکل گیری یک رفتار را مورد بررسی قرار دهد تا هم زمینه فهم بهتر موضوع و هم زمینه کنترل و پیشگیری را فراهم نماید. به همین ترتیب، در چند هفته اخیر خبرهای مختلفی در زمینه موضوع سنگ پرانی و آسیب به اموال دیگران، منتشر شده است که نباید به راحتی از کنارش گذشت؛ چرا که عمومیت یافتن این مسائل می تواند امنیت همه طبقات به خصوص طبقات مرفه جامعه را به چالش بکشد. طبق گزارشات موجود در دوماه اخیر نزدیک به 10 نفر به جرم سنگ پرانی دستگیر شدند که این رفتار پرخطر یکی از اشکال تضاد طبقاتی و آسیب به دیگران در جامعه است. همچنین خبر دستگیری جوانی به جرم آتش زدن ماشین های میلیاردی در تهران، دستگیری مرد میانسالی به جرم پرتاب بلوک های ساختمانی برروی ماشین ها که سبب قتل 2 نفر شده است و چندین مورد مشابه که افراد مذکور در مصاحبه ها، علت عمل خود را تسویه حساب با جامعه و طبقه سرمایه داری اعلام کردند که  آنها را عامل بدبختی خود می دانستند؛ مادامی که عاملان  با چنین رفتارهای نابهنجاری، به دنبال کسب آرامشی نسبی و جبران نابرابری های اجتماعی بودند؛ عامل به آتش کشیدن ماشین های میلیاردی در شهر تهران می گوید:«وقتی من توان خرید یک موتور را ندارم چرا باید کسانی در جامعه ما زندگی کنند که ماشین های میلیاردی سوار می شوند»؟همچنین عامل پرتاب بلوک ساختمانی به سمت ماشین های درحال حرکت و متهم به 2 قتل می گوید: جامعه عامل بدبختی من بود و هدفم انتقام از جامعه بوده است.»

مصاحبه ای که نیاز به ساعت ها تحلیل و واکاوی از سوی صاحبنظران حوزه های اجتماعی و اقتصادی دارد؛ قطعا در نگاهی گسترده، بجای استفاده از سیستم تنبیهی در جامعه و برخورد مقطعی با عاملان تخریب، بهتر است از شیوه های ترمیمی و ساختاری برای حل مسئله، بهره مند شویم تا عوامل و زمینه بروز چنین رفتارهایی بررسی و درنهایت کنترل شوند. خط کشیدن و آسیب رساندن به بدنه ماشین های میلیاردی پدیده دیگری از تسویه حساب های طبقاتی است که این روزها شاهد افزایش آن در جامعه هستیم؛ چنین رفتارهایی، عمدتا از سوی طبقات پایین جامعه برای جبران فشارهای طبقاتی و دست یافتن به آرامشی موقت صورت می گیرد. وقتی می گوییم بجای مسئله سازی باید به دنبال مسئله یابی باشیم یعنی در قالب سازمانی و دانشگاهی، نباید به سمت موضوعات کم اهمیت برویم چراکه ممکن است از چنین چالش های جدی غافل بمانیم. در دستگاه تحلیلی «تد رابرت گر» شکاف طبقاتی و به تبع آن محرومیت نسبی همواره سبب پیداش نارضایتی در کنشگران جامعه می شود و افراد ناراضی سعی می کنند علیه منابع محرومیت اقدام نمایند. سنگ پرانی و به آتش کشیدن ماشین های گران قیمت، واکنشی خشونت آمیز از سوی طبقات پایین جامعه است که قشر ثروتمند و جامعه را منبع و عامل بدبختی خود می دانند. شکاف طبقاتی، تورم فزاینده و همچنین نمایش سبک زندگی طبقات مرفه در فضاهای مجازی و فضای عمومی شهرها، می تواند سبب برانگیختن حس ناامیدی و خشونت آمیز در بین کنشگران طبقات پایین جامعه شود. قطعا واکنش های خشونت آمیز و تنفر طبقه ضعیف جامعه نسبت به سرمایه داران در آینده ای نه چندان دور در سطح وسیعی می تواند امنیت طبقات مرفه و همچنین امنیت اجتماعی را به چالش بکشد. البته در نوشته حاضر، گزاره مذکور به معنای مقصر بودن طبقات مرفه نیست بلکه توزیع نابرابر منابع در بین طبقات مختلف جامعه از سوی نهادهای اقتصادی و اجتماعی و بازنمایی نابرابری های طبقاتی، زمینه ساز تضاد طبقاتی و عاملی برای شکل گیری جامعه دوقطبی خواهد شد. هنگامی که طبقه متوسط جامعه دچار تزلزل و فروپاشی و جامعه به دو قطب فقیر و غنی تبدیل شود، امنیت اجتماعی کاهش و درگیری های طبقاتی افزایش پیدا خواهد کرد. در همین راستا با تعمیق شکاف طبقاتی و در پی آن ریزش طبقات متوسط به سمت دهک های پایین جامعه، چنین شرایطی جز تزلزل امنیت اجتماعی به خصوص برای اقشار مرفه، برآیندی دیگر نخواهد داشت.

 

■  پژوهشگر حوزه مسائل اجتماعی