مولفه هاي تئوري اوروآسيايي پوتين


یادداشت |

 دکتر  حسین میقانی

شايد شما نيز از اين امر مطلع باشيد که حکومتگران هميشه نظريه پردازان و فيلسوفاني دارند که چگونگي حاکميت را توضيح و يا تو جيه مي کنند و به قول معروف مانيفست حکومت را نوشته و ان مانيفست را به دست حکومتگران به منصه ظهور مي رسانند. مثلا امام خميني کبير کتاب حکومت اسلامي را نوشته و نظريه ولايت فقيه را توضيح داده و البته توسط خود ايشان اين نوع حکومت در حال حاضر در جمهوري اسلامي در حال اجرا است. در روسيه و بعد از فروپاشي شوروي سابق در اوايل دهه  90  ميلادي نظريه "اورواسيايي" مطرح شده است که اين نظريه پشتوانه فلسفي و تئوري داشته که شارع ان فردي به نام "الکساندر دوگين " است. اقاي دوگين که تئوري پرداز اين نوع حکومت است و اقاي پوتين در حال اجراي ان است به ايران هم سفر کرده است و طبق اطلاعات موجود حتي در مورد نظريه ولايت فقيه هم به ارائه نظرات خودش پرداخته است و چندين کتاب دارد که به فارسي هم ترجمه شده است. نظريه فلسفي دوگين شامل مولفه هاي زير بوده که در مورد هر کدام از اين مولفه توضيح کوتاهي داده ميشود.

1  برتري نژاد سفيد پوست اسلاو:

سيستم حکومتي پوتين اگر چه به دليل حمايت از روس نژادها در کشورهاي همسايه هميشه دغدغه داشته و امروز ميبينيم که اين دغدغه را حتي تا حمله غير قابل دفاع به کشور ادامه داه ولي در داخل البته اين موضوع بلا اثر بوده و رل اصلي به نژاد سفيد اسلام داده ميشود و بقيه نژادها در سيستم حکومتي ايشان نقشي را ايفا نمي کنند.

 

2 ترويج ديدگاههاي کليساي ارتدوکس روسيه:

با وجود اينکه شايد خود پوتين يک فرد مذهبي نباشد ولي براي گول زدن مردم و فرودستان جامعه روسيه بايد خودش را مذهبي نشان دهد و البته بايد به کليساي کاتوليک و پروتستان که احتمالا در روسيه فعال هستند هيچگونه وقعي نگذاشته و به قديسين کليساي ارتدکس خيلي بها ميدهد و هرزگاهي به نزد انان رفته و از انها براي پيشبرد اهداف روسيه کمک و ياري مي طلبد.

 

3 ترويج اقتصاد دولتي :

با توجه به اينکه اقتصاد روسيه ادامه دهنده همان اقتصاد شوروي سابق مي باشد و پوتين هم تربيت شده همان فرهنگ و ايدئولوژي هست ، انچه تا کنون از اجراي طرحهاي اقتصادي روسيه بر مي ايد نشان دهنده ادامه همان روند قبلي هست و بخش خصوصي روسيه مانند برادر ايدئولوژيک خودش ( چين ) ميدان دار نشده و به همين دليل هم هست که دنگ شيائو پينگ و رفقايش بهتر از پوتين و دوستانش راه را انتخاب کرده و در حال پيشروي به سوي فتح قله اول اقتصاد جهاني در حال صعود هستند.

 

4 ايجاد محدوديتهاي خاص براي بخش خصوصي :

همانگونه که در بالا ذکر شد با توجه به اينکه سيستم صنايع روسيه وارث سيستم حکومتي کمونيستي بوده که اکثر صنايع بزرگ و دراختيار دولت بوده است هنوز که هنوزه در بر همان پاشنه چرخيده و از رشد صنايع کچک جلوگيري ميشود و اين سياست را کماکان ادامه مي دهند.

 

 5 تجديد سازمان سياسي کشور بر پايه يک حکومت خودکامه و مقتدر مرکزي :

براي حکومت بر يکي از بزرگترين کشورها جهان از لحاظ وسعت ، شايد منطقي ترين روش هم همين روش پوتين و رفقا باشد که بايد حتما يک حکومت مرکزي مقتدر وجود داشته باشد تا از واپاشيدگي کشور پهناوري چون روسيه جلوگيري کرد و اگر حکومت مقداري ازادي به افراد و قوم و قبيله هاي مختلف موجود در ان کشور بدهد کشور را نتوان به نحو مورد دلخواه هدايت کرده و به مانند تجزيه شوروي سابق ، روسيه باز دچار همان مسئله شده و کشور به کشورهاي کوچکتر تجزيه شده و ان روياي "اورواسيايي " در نظر گرفته شده خيالي بيش باقي نماند.

 

6 نفي مردم سالاري:

دو ره اي بودن قدرت هم در زمان يلتسين و پوتين  و دوره اي بودن رياست جمهوري و نخست وزيري بين انها با مدودوف و ...بيانگر اين موضع باشد که اگر چه در روسيه هراز گاهي انتخاباتب صورت ميگيرد ولي اين انتخابات بيشتر شبه انتخابات است و از کوزه همان ميتراود که مد نظر افرادي خاص هست!. شايدانجا هم نظارت استصوابي به بهترين شکا ممکن عمل کرده و نهايتا اميال و خواستهاي کاست قدرت برتر را عملي مي کندو بس.

 

7 محدود کردن رسانه هاي مستقل:

براي اضمحلال قدرت موجود ، بدترين دارو همانا ازاد سازي وسايل ارتباط جمعي و روزنامه هاي مستقل و راديو و تلويزيوني مستقل و خصوصي باشد. مصبوعات و وسايل ارتباط جمعي ازاد ميتواند پايه هاي هر حکومت ديکتاتور مابانه اي را متزلزل کرده و باعث فروپاشي ان شود و لايه هاي فاسد قدرت را به مردم بشناساند و اين هماني است که قدانمداران امروزه روسيه تمايلي به اجراي ان ندارند و چنين به نظر ميرسد تا زماني که ين افراد بر سرير قدرت حکمفرماني مي کنند انتظار وجود مطبوعاتي ازاد ، خيالي بيش نيست.

 

8 سرکوب نهاد هاي مدني :

يکي از نهادهايي که ميتواند به تداوم يک حکومت خودکامه ضرر و زيان وارد کند همانا نهاد هاي مدني و احزاب مستقل و گروههاي مردمي هستند پس براي ادامه ان حکمراني نبايد اجازه داد که اين نهاد ها و گروهها رشد کرده و بايد در همان اوان تشکيل انها ، تشکيل انها را در نطفه خفه کرد و چنان عمل نمود که هيچکس به فکر تشکيل چنين نهاد هايي بر نيايد و اگر احتمالا افرادي به اين فکر افتادند بهتر ان است که به محلهاي نامعلومي هدايت شوند و نمونه ان را در روسيه در زمان ورود فلاني ديده ايم.

 

9 تقويت نهاد هاي امنيتي و سازمانهاي اطلاعاتي :

هر حکومتي جهت کنترل افراد و نهاد هاي مدني و غير دولتي و همچنين رسانه هاي غير وابسته قاعدتا به يک نهاد قدرتمند امنيتي و اطلاعاتي نياز دارد و بدون وجود اين نهاد و سازمان امنيتي کنترل ان موارد غير ممکن خواهد بود. مثالهاي زيادي در اين زمينه وجود دارد که ميتوان به ساواک رژيم سفاک پهلوي ، موساد رژيم کودک کش اسرائيل ، سازمان سيا امريکاي جهانخوار ، کا گ ب  شوروي سابق ، و ...اشاره نمود . سيستم حکومتي پوتين هم از اين قاعده مستثني نيست و پوتين نه تنها با وجود همان سازمانها اطلاعاتي و امنيتي سابق مشکلي نداشته و ندارد بلکه باعث افزايش و قدرتمندي انها شده و به ان سازمانها شاخ و برگ داده و فضاي کشور را هر روز بيشتر از روز قبل امنيتي نموده است که نفس کشيدن را از اتباع ان کشور سلب کرده است.

 

10 تقويت ارتش :

يکي از سه پايه پايداري اينگونه حکومتها تقويت ارتش است. حتما به ياد داريد که شاه مخلوع هميشه از قدرت اول ارتش شاهنشاهي در منطقه داد سخن مي داد و يا لنين و استالين و ... هميشه از قدرت برتر ارتش سرخ حرف ميزدند و اما هيتلر حتي از ارتش خود تعريفها ئو تمجيدها مي نمدو. در حال حاضر هم پوتين چنان ارتشي ساخته است که براي حمله به کشور بي دفاع و بدون پشتوانه نظامي و زماني کهدستور حمله صادر مي کند هيچک از افسران ارتش بزرک روسيه مخالفتي با اين حمله ددمنشانه نکرده و بلکه کاملا با ايد ه هاي پوتيم همراهي مي کنند و به بدتري و فجيع ترين روش شهراهاي اکراين را بمبارن و هزاران بيگناه را به خاک و خون مي کشند که يک نمونه ان را حتما در ان کليپي ديده ايد که در يک خيابان خلوت تانک روسي از روي يک ماشين شخصي عبور کرده و البته در اثر يک معجزه ان پيرمرد درون ماشين زنده مي ماند.

مراکز مورد عنايت :

1 – ارتش :

همانگونه که در بالا اشاره شد ارتش يکي از سه پايه اصلي برقراري و ادامه حکومت ديکتاتور مابانه پوتين است

2 – کليسا :

يکي ديگر از اين سه پايه پايداري حکومت روسيه کليسا است و البته منظور همان کليساي ارتدکس مدافع اقدامات پوتين مي باشد.

3 – سازمان جاسوسي مخفي :

بالاخره يکي ديگر از ان سه پايه همانا وجود سازمانهاي امنيتي و اطلاعاتي موجود در روسيه است که قبلا به ان اشاره رفته است.در پايان به اقدامات حداکثري شخص پوتين در حکومت کردن به پهناورترين کشور دنيا به صورت شماره اي اشاره و نتيجه گيري از مطلب را به عهده خوانندگان خبره و فرهيخته روز نامه وزين گلشن مهر ميگذارم و براي همگي ارزوي سلامتي و بهروزي دارم.

اقدامات حداکثري :

1 – عدم توجه به حقوق بشر

2 – عدم رعايت حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی

3 – وحشت از آزادی رسانه‌ها

4 – جلو گيري از برگزاري انتخابات آزاد

5 – مخالف شفافیت در تصمیم گیری‌های سیاسی و مناسبات اقتصاد

6 – جدایی دولت از کلیسا

7 – جدا کردن ایدئولوژی از دروس آموزشی و محیط‌های علمی

8 – حمايت کامل از صنايع نظامي و حتي اتمي

 

عضو هیات علمی دانشگاه  گلستان