■ مهران دالوندی

تفاوت های فردی در فراگیران بر هیچ معلم کار کشته ای پوشیده نیست. او می داند که هر دانش آموزی با دانش آموز کنار خود متفاوت است. اصولا فراگیران همگن نبوده و از لحاظ فرهنگی هم نا متجانس هستند. تمامی تفاوتهای یاد شده به لزوم شناخت بهتر فراگیران برای آموزش مختص هر کدام از آنها می باشد. تکالیف هوشمند نیز برای هر دانش آموز و متناسب با او طراحی می گردد. شناخت دانش آموزها، روندهای متفاوتی دارد. مطالعه پرونده هر دانش آموز، مشاهده رفتار وی، مطالعه میز نوشته ها و...

مطالعه مطالب میز نوشته ها یکی از روش های نزدیک شدن به خواسته های دانش آموز بوده و باطن واقعی او را نمایان می کند. این مطالب گپ بین نسل ها را کم کرده و دغدغه های دانش آموز را نشان می دهد. بیشتر آن ها به چیزهایی فکر می کنند که شما حتی فکرش را هم نمی کنید. معلمان با مطالعه این مطالب، فراگیران را بهتر درک کرده و درس را با توجه به آنچه که آن ها دوست دارند، شروع کرده و به مقصدی که خودشان می خواهند، رهنمون می کنند. مثلا اگر دانش آموزی روی میز خود «استقلال» نوشته، راه نفوذ در ذهن او همین تیم می باشد و با چند کلمه صحبت در خصوص این تیم به راحتی شما در دل او جای می گیرید و به قول استاد محمدی وقتی دل دانش آموز را بدست آوردید، مغزش هم در اختیار شماست . در حقیقت تفاوت قشر کورتکس مغز با سیستم لیمبیک همین است که معلم بایستی ابتدا بیشتر بخش لیمبیک مغز فراگیر که مربوط به هیجان است را درگیر کرده و دانش آموز را عاشق خود کند، سپس قشر کورتکس مغز او که مربوط به شناخت است را فتح نماید.  بنابراین آندوسکوپی مغز فراگیران به شناخت عمیق تر آن ها، تدریس بهتر و ارایه تکالیف هوشمند و مخصوص هر کدام می انجامد. تمامی موارد بالا بسیار زمان بر بوده و تخصص ویژه معلمان را می طلبد که به همین سادگی نیست. برای همین بایستی معلمان دغدغه معیشتی نداشته تا از آخرین انرژی اتمشان برای کیفیت بهتر تدریس و غنی سازی آن استفاده کنند.