نخبگان، تن های تنها
یادداشت |
■ مهران دالوندی
نخبه به کسی که درک و فهم، دانایی و توانایی بیشتری داشته و از سلول های خاکستری مغزش به صورت بهینه استفاده می کند، می گویند. نخبه به انگلیسی Elite شده و آن ها از جامعه خود جلوتر بوده و قادر به حل بسیاری از مسائل و مشکلات هستند. او دانش خود را در جهت بهتر کردن سبک زندگی یا لایف استایل (Lifestyle) خویش و دیگران بکار می گیرد. خیلی از مردم آن ها را نفهمیده و بسیاری از کارهای آن ها برای کثیری رمزآلود، رازآلود و شاید هم خنده دار و مسخره است. برخی از این افراد هنرمند یا فرهیخته پس از مرگشان بازشناسی می شوند و با بازتعریف شخصیت آن ها توسط دیگران، فهمیده و درک می شوند. آن ها چیز زیادی نمی خواهند. احترام به رفتار آن ها، درک خاص بودن آن ها و... چیز زیادی نیست. ارزشگذاری به آثار و کار های آن ها، تامین اجتماعی و مادی در زمان زندگی، رفاه خانوادگی و... نیز چیز زیادی نیست. افراد فکور و نخبه ویژگی های خاص خود را دارند و طبیعتا جای کسی را تنگ نکرده اند. آن ها به تولید دانش و ثروت ملی افزوده و بسیار مفید به فایده هستند. نخبگان اگر توسط دولت ها نیز تقدیر و تبجیل نگردند، قطعاً جلای وطن کرده و به جایی می روند که آنها را بفهمند و از آن ها قدر شناسی شود. فرار مغزها یا Brain Drain برای کشور مبدأ فقط زیان بوده چون هزینه زیادی صرف پرورش وی شده و برای کشور مقصد سود خالص می باشد چونکه بدون هزینه های قبلی او را بدست آورده است. اگر وضعیت کشور به سمتی برود که نخبگان احساس تنهایی و درک نشدن نکنند و اصطلاحاً به بازی گرفته شوند، قطعاً بسیاری از معضلات و مشکلات کشور نیز توسط همین افراد فکور و فخیم قابل حل می باشد. بله نخبگان تن های (افراد) تنها هستند که بایستی از تنهایی در آمده و احساس تعلق کنند و با ارزشگذاری به افکار، آثار و اختراعاتشان و مورد احترام قرار گرفتن شان البته به صورت واقعی توسط آحاد مردم و حاکمیت، تولید دانش و ثروت برای کشور خودشان کنند. خدا را چه دیدید شاید هم در صورت بهبود شرایط و در آینده دور مهاجرت معکوس نخبگان اتفاق افتاد چراکه آن ها از خیلی از مدعیان دروغین، میهن دوست و وطن پرست تر هستند.