رضایت و نظارت!
یادداشت |
■ مهران دالوندی
از یک کارشناس راه وساختمان پرسیدم که چرا خیابان ها و جاده های چهل و اندی سال پیش هنوز کاربری دارند و کما اینکه از آسفالت ۱۰ سال پیش هم بهترند!؟ تبسمی کرد و گفت: آن زمانها شرکت ها خصوصی بودند که اتفاقا نظارت دقیقی هم داشتند مثل شرکت خودمان که لاریسا نام داشت. البته نظارت شرط لازم است ولی کافی نیست. در آن زمانها به رانندگان رسیدگی کامل و همه جوره می کردند و راننده های کمپرسی برای یک سرویس اضافه با هم مسابقه می دانند. ما با جان و دل کار می کردیم. مثلاً موقع زیرسازی و شن ریزی جاده دوزین، قسمتهایی که مهندس ادوارد تایید نمی کرد (از نظر دانه بندی شن ها، کمپکت، *ترانشه و...) را دوباره انجام می دادیم. رضایت ما از دستگاه های راهسازی هم بود. دستگاههای راه سازی آن زمان کاترپیلار امریکایی بودند که بسیار مقاوم و قوی بودند. مثلا لودری که من کار می کردم 950 بود و اصطلاحاً مرگ نداشت. گفتم: به قول معروف ما هنوز آنقدر پول دار نشده ایم که جنس ارزان بخریم. نفسی تازه کرد و گفت: در آن زمانها از مصالح خوبی هم استفاده می شد ولی الان دستگاه های راهسازی چینی پس از سه یا پنج سال مستهلک می شوند و راندمان بسیار پایینی دارند. پرسنل هم به دلیل مشکلات اقتصادی، خانوادگی و... دل و دماغ کار کردن را ندارند و دست و دلشان به کار نمی رود. مصالح راهسازی هم مرغوب نیست. از قیرهای ارزان قیمت استفاده می گردد. متاسفانه نظارت خوبی هم وجود ندارد. اگر مشخصاً بخواهم بگویم می توانم به دو لاین وسط جاده گنبد- مینودشت اشاره کنم که الان بخشی از آن زیر ریل گارد وسط جاده رفته، مال آن زمان است که هنوز هم کارکرد خوبی دارد و گرید (شیب) آن نیز خوب است یعنی آبی در آن قسمت جمع نمی شود. شرکت مُجم بخوبی آنجا را احداث کرده است. زیر سازی خوبی داشته و جنس مصالح و قیر استفاده شده در آنجا عالیست! بخشهای تعریضی که بعدها ساخته شده و الان دچار آبگرفتگی در هنگام بارندگی می شود و چاله های زیادی دارد بعلت زیرسازی و فونداسیون بد بوده و قیرهای درجه سه و دانه بندی نامناسب آسفالت مزید بر علت شده و جاده از صورت جادوگر هم پر چاله چوله تر است. در آن زمانها ما سالها، نزد راننده های قدیمی تر شاگردی می کردیم و بعداً شوفر می شدیم و نحوه اپراتوری و نگهداری از دستگاه وارد خونمان می شد و همینطور شاگرد ها از ما یاد می گرفتند (یادگیری انکوباتوری) ولی حالا... او که دهنش خشک شده بود یک جرعه آب نوشید و گفت: راز آن رضایت و نظارت بود. گفتم: پدر جان بهروز، پدرام و بهرام باشید. آیا شایسته نیست که از چنین کارشناسان کارکشته و مجربی بعنوان مشاور در شهرداری ها و ادارات راه و ترابری استفاده گردد تا دوام و قوام خیابان ها، جاده های مواصلاتی و عمر دستگاه های راهسازی بیشتر شود!!؟؟