نگاهی به طبیعت بی‌جان!


یادداشت |

طبیعت بی‌جان را به لحاظ تاثیرگذاری می‌توان در کنار فیلم‌های موج نوی سینمای ایران یعنی گاو و قیصر قرار داد. فیلمی که رئالیست را به معنای واقعی در  سینمای ایران معنا کرد. بلکه بصورت جهانی!

مهرجویی در گاو برای بیان فضای استحاله‌‌ ساعدی، دوربینش را از تهران به سمت روستاهای اطراف قزوین برد.کیمیایی در قیصر برای جان دادن به انتقام‌جویی قهرمانش، دوربینش را به حمام نواب برد.

اما چرا شهید ثالث، فیلمش را در بندرترکمن کنونی ساخت؟رئالیسم را اگر در هنر و ادبیات خودمان اینطور بیان کنیم که: اثری هنری با مضامین اجتماعی که با واقعیت اجتماعی در ارتباط است و هرچه به واقعیت نزدیکتر؛ رئالیست‌تر!  در ایران فیلم رئالیست آینه‌ی تمام قد از تصویر وضع موجود در اجتماع است که صادقانه و وفادارانه معضلات اجتماعی را زیر ذره‌بین می‌برد و البته جزو فیلم‌های انتقادی هم محسوب می‌شود.

نوع نگاه مستندگونه در تعریف رئالیست بسیار دخیل است، اگرچه شهید ثالث کارش را در سینما با مستند آغاز کرد، اما مطابق با تئوری‌های مطالعات سینمایی:

رئالیسم مجموعه‌ای از قواعد فرمال است که سعی می‌کند موضعی بی‌غرض به موضوع داشته باشد تا بتواند به درون هستی واقعی پدیده‌هایی که ضبط می‌کند، نفوذ کند و آن را بشکافد.

با همین تعریف می‌توان به راز نوع نگاه شهید ثالث و انتخاب این لوکیشن ایستگاه سوزنبانی پی برد.

برای نشان دادن فقر، بی سوادی، لِه‌‌شدگی افراد فرودست جامعه زیر چرخ شتابانِ قطار مدرنیته و ... دوربینش را به بندر ترکمن آورد.

طبیعتی آخر زمانی

طبیعتی که به واسطه‌ی حضور مردمان خسته و بی رمقش مستهلک شده، طبیعتی که مانند مردمانش خسته است، درمانده و فرسوده!فیلم فضایی را به تصویر می‌کشد که نوعی نگاه وارونه به تاثیر محیطی دارد.این بار این محیط است که خلق و خوی‌اش را از ساکنینش تاثیر می‌پذیرد.این محیط بالقوه، به انفعال افتاده، انفعالی متحرک؛ تحرکی از جنس تکرار و تکرار و تکرار ...

این فیلم نگاهیست به زندگی مردمان فرسوده، اما کارگر.

فرشبافان حصیر خواب

فیلم نگاهی خیره به مردمانیست که همواره و در همه حال، قائل به کارند، به انجام وظیفه، به تکرار و تکرار.

این طبیعت بی‌جان و فرسوده چنان تاثیرگذار بوده که حتی بر طبیعتش هم تاثیر گذاشته.

به همین منظور نگاهی می‌اندازیم به فیلم طبیعت بی‌جان!

 

■  علی درزی