دیپلماسی برجامی و منافع ملی
یادداشت |
■ غلامحسن مبینی
پیوند سیاست داخلی با سیاست خارجی" سرفصل اصلی" منافع ملی" ارزیابی می شود. در عصر جهانی شدن، دستگاه دیپلماسی بدون درک الزامات؛ سیاست داخلی با سیاست خارجی به بی راهه می رود. در واقع تعامل و پیوند بین بازیگران سیاست داخلی با سیاست خارجی نقشه راه منافع ملی را هموار و همساز می کند. نکته مهم دیگر در تحلیل سیاست خارجی درک این واقعیت است که تقویت منطقه گرایی و پیوند آن با جهانی شدن می تواند مسیر منافع ملی را ارتقا بخشد. در رویکرد تاریخی چین و ژاپن در سده اخیر با حفظ سنن و ساختار داخلی توانستند در سطح منطقه ای و جهانی مطرح باشند. برجام بعنوان برنامه جامع اقدام مشترک در درون بازیگران اصلی نظام ج .ا.ا تدوین و بعنوان توافق درون نظام توسط دستگاه سیاست خارجی تایید و اجرایی شد. نکته مغفول در بازی مخالفان داخلی برجام؛ تقلیل برجام به یک جریان سیاسی داخلی و تعلیق آن از منافع ملی بود. دولت قبل با هوشمندی، علیرغم خروج ترامپ از برجام از دیپلماسی برجامی خارج نشد و معاهده برجام را در درون دولت های غربی حفظ کرد تا در فردای انتخاب بایدن در انتخابات ۲۰۲۲ بکار آید ... برجام اما در دوران بایدن با موانع سیاسی روبرو شد و مدتی به محاق رفت ... اینک اما همزمان با سفر اخیر جوزف بورل مسول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برنامه برجام جان دوباره گرفت و دور تازه ای از دیپلماسی برجامی به میزبانی قطر آغاز می شود. شرایط شکننده داخلی آمریکا دوران بایدن تحت تاثیر بحران روسیه و اوکراین، متغیرهای سیاسی، اقتصادی و انرژی بازیگران غربی را آسیب پذیر می سازد. لذا حل مساله برجام می تواند در تعدیل روابط بین الملل ومنافع مشترک جهان غرب و بازسازی داخلی دولت بایدن موثر افتد. فرجام مذاکرات برجامی اینک در دو کشور ایران و آمریکا به پایان خط نزدیک می شود و احتمالا در آینده نزدیک در حوالی ماه نوامبر به پایان می رسد. توافق برجام حاوی فرصت ها و تهدیدهای منطقه ای و بین المللی جدید است. توافق بازیگران داخلی و خارجی حول منافع مشترک برجام می تواند تجربه همکاری در سطح منطقه ای و بین المللی را تقویت نماید. همین اراده سیاسی مشترک کشورها در امضا و اجرای معاهدات، ضمانت حقوقی معاهدات و تضمین آن محسوب می شود. معاهده برجام نیز از این قاعده مستثنی نیست. توافق تاکتیکی ایران و آمریکا در ذیل برجام در دوحه قطر در مسیر نهایی شدن است. دور جدیدی که می تواند با لغو تحریم ها وحل مساله ضمانت برجام به تئوری شلینگ نظریه بازی ها نزدیک شود. شلینگ در نظریه بازی ها؛ تئوری " بازی با حاصل جمع غیر صفر" را مطرح می کند که در ذیل آن طرفین بازی؛ برنده محسوب می شوند و بنوعی بازی برد- برد حاکم است. اینک برجام می تواند بازی با حاصل جمع غیر صفر ارزیابی شود در این صورت تامین منافع ملی می تواند تضمین اجرای معاهدات باشد. توافق تاکتیکی ایران و آمریکا در ذیل برجام نیاز به اراده سیاسی مشترک است. دیپلماسی برجامی بر پایه منافع ملی به ارتقای پرستیژ دولت ها در روابط بین الملل منجر می شود. احیای برجام می تواند توازن بین سیاست داخلی با سیاست خارجی را به نفع منافع ملی کارسازی نماید.
■ دکترای روابط بین الملل
و سیاست خارجی