به بهانه سالمرگ احمد شاملو


یاددداشت اول |

■  با مسوولیت سردبیر

دوم  مرداد سالروز در گذشت احمد شاملو شاعر، نویسنده ،پژوهشگر عامه معاصر است. برای بخشی از  شهروندان نام شاملو با فرهنگ کوچه اش آشناست. برای کوکان و نوجوانان نام شاملو با شعر معروف پریا  و ترجمه ی شازده کوچولو مترادف است  و برای بسیاری نام شاملو تداعی کننده شعر بدون وزن عروضی است. او البته دستی در فیلم سازی  هم داشت. اما مهمترین تاثیر او جدای از همه این تلاشها بر شعر فارسی و قالب نیمایی  بوده است. شاملو تلاش کرد با قالب سپید، اصالت را به کلمه بدهد و زبان شعر فارسی را همگام با زمان به پیش ببرد، اگر چه  او در ابتدا آن چنان که خود معترف است به امید شعر، نثر می نوشت اما در نهایت  به زبان خاص خود در شعر دست پیدا کرد. شاملو  از نسل شاعران و نویسندگان دهه چهل شمسی ایران  است،  دهه چهل دوره ای است که  موج عظیمی برای تولید آثار هنری در ایران به راه افتاده بود. در میان شاعران این دوره باید از اخوان ثالث، سهراب سپهری، سیاوش کسرایی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، فریدن توللی، حمیدی شیرازی، هوشنگ ابتهاج  و..... در میان نویسندگان محمود دولت آبادی، م به آذین، صادق هدایت و.....  را نام برد. این اسامی تنها بخشی از این موج بزرگ تولید هنری هستند و ادامه همین نسل از شاعران و نویسندگان است که می توانیم در محمد علی بهمنی، حسین منزوی  نیز نشانه بگیریم. جالب آن است که در این دوره هر یک از شاعران و یا نویسندگان توانسته بودند به زبان خاص خود دست یابند و بر غنای ادب فارسی بیفزایند. بر این اساس باید زمینه را برای ظهور و بروز همه استعدادهای هنری فارغ از نگرش های تنگ  نظرانه فراهم کرد. هنرمندان، مرکز ثقل فرهنگ هستند و آنها هستند که می توانند با تلاش و تولید ادبیات فاخر هویت فرهنگی و اجتماعی یک ملت را ارتقا دهند. سیاستمداران ، مدیران و .... می آیند و می روند و آنچه می ماند آثار هنری است. از شاملو فرهنگ کوچه و شعر سپید ماند و از دولت آبادی کلید و جای خالی سلوچ می ماند و از اخوان زمستان و ارغنون  و از هدایت ........ باری برای یک بار هم که شده بیندیشیم از ما چه می ماند تا بدانیم کجای این جهان ایستاده ایم. اگر بتوانیم برای این سوال بنیادین پاسخی در خور  وجودمان پیدا کنیم، بسیاری از مشکلات سر به نشیب خواهد گذاشت.