اتحاد تار!!!
یادداشت |
■ دکتر حسین میقانی
بتدا من بايد در مورد نامگذاري اين اتحاد توضيح دهم که اتحاد و همکاري سه کشور ايران و ترکيه و روسيه را من به يک اتحاد تار( تاريک ، تيره ، تار ، مبهم) نسبت داده ام و اينکه تا چه حد بتوانم اين اتحاد تار را توضيح دهم، ميتواند به آنچه در ذهن نويسنده مي گذرد، نزديک شود!. اتحاد تار به اين دليل که نه تنها تار بودن و عدم شفافيت آن به وضوح روشن است و هيچ اعتقاد و اعتمادي به ادامه آن در حال حاضر و آينده نميتوان داشت که حتي گذشته روابط سياسي و اقتصادي و نظامي سه کشور هيچ نقطه اميدي را باقي نمي گذارد.
اتحاد تار بين اين سه کشور را ميتوان از زواياي گوناگون و حتي از موضع کشورهاي عضو مورد بررسي و تحليل قرار داد و البته هر کشوري زماني که وارد يک اتحاديه ميشود دقيقا منافع ملي کشورش را در نظر گرفته و نقاط مثبت و منفي شرکت در يک اتحاديه را مورد بررسي قرار داده و اگر ببيند که شرکت در آن اتحاديه در جهت برآورده شدن منافع ملي کشورش هست در آن اتحاديه شرکت مي کند.
ترکيه :
بعد از فروپاشي دولت عثماني، اتاتورک به فکر تشکيل حکومتي آنچناني بود که آن افکار به منصه ظهور نرسيد تا اينکه حزب اسلامي رفاه و اربکان و نهايتا رجب طيب اردوغان با اين افکار توانستند بر فضاي سياسي ترکيه احاطه پيدا کرده و سياستهاي پاندولي را اجرا مي نمايد. به عنوان نمونه رييس جمهور رژیم صهیونیستی بعد از 18 سال به ترکيه سفر نموده و اردوغان اين سفر را تاريخي خواند و از اين بازديد ذوق زده شده بود. در اين مورد به سخنان اردوغان بايد با ديده نگراني نظر کرد. رئیسجمهور ترکیه با اغماض در خصوص تجاوز نظامیان صهیونیست در مسجد الاقصی در طول ماه مبارک رمضان، در خصوص تنشهای اخیر در بیتالمقدس، گفت: اغتشاشات برخي گروههاي افراطي در مسجدالاقصي در ماه رمضان ما را به شدت ناراحت کرد.
ايران:
با توجه به تحت فشار قرار گرفتن ايران بر اثر فشارهاي اقتصادي و تحريمهاي ناجوانمردانه و ايجاد فاصله بين دولت و ملت، حکومت ناچار است که با ايجاد اينگونه اتحادها خودش را از زير بسياري از فشارها خارج کند. اکنون که با اتخاذ سياستهايي بين ايران و کشورهاي اسلامي منطقه ( بجز سوريه، قطر و عمان) فاصله افتاده است و اين کشورها را به طرف ايجاد روابط ديپلماتيک با اسرائيل کشانده است و از طرفي کنفرانس وحدت اسلامي ارزش خود را از دست داده است و آن اثر قبلي را ندارد و نميتواند سياستهاي کشورها را تحت تاثير قرار دهد. ايران ناچار است با اتخاذ سياستهايي اين بي اثر بودن خود را در بين کشورهاي اسلامي، غير واقعي نشان داده و بگويد که ايران کما کان همان قدرت اول منطقه است. می دانیم که فاکتورهاي جهاني باعث شده است ايراني که يکي از سرسخت ترين دشمنان غرب و آمريکا و ناتو است، راه دوستي با ترکيه را در پيش گرفته است در حالي که ترکيه عضو رسمي ناتو هست و اتفاقا می خواهد نقش اساسی و فعالی در آن داشته باشد و برای اینکه سوئد به ناتو بپیوند دنبال امتیاز گیری است. آیا ایران فرصتی پیدا کرده است که بازار نفت خود را بدست بیاورد و در صادرات گاز از روسیه پیشی بگیرد؟
روسيه:
با توجه به حمله روسيه به اکراين و دفاع ناتو و کشورهاي اروپا از اکراين و تنها شدن اين کشور در جهان، به نظر ميرسد که روسيه به دنبال کشورهايي هست که از اين حمله دفاع و يا حداقل مخالفتي با آن نداشته باشد. ايران يکي از کشورهايي است که تا حدود زيادي از اين حمله و بنا به دلايل خودش( گترش ناتو در کنار مرزهاي روسيه، ايجاد مخالفت هاي جدي در استانهاي همجوار روسيه در اکراين، بي تفاوتي اکراين در برابر ساکنان اين ايالتها، ...) حمايت ميکند که سخنان رهبر انقلاب اسلامی در ملاقات رسمي با جناب پوتين نیز دلالت بر اين امر دارد.
به نظر بنده هر کشور و مخصوصا هر سياستمداري براي شروع فعاليتهاي سياسي اش بايد سريال 221163 را ببيند. این سريال به ترور جان اف کندي در سال 1963 پرداخته و با ايجاد تونل زمان به اين موضوع مي پردازد که آيا اگر آن ترور اتفاق نمي افتاد اوضاع جهان چه تغييري ميکرد ؟ جنگ ويتنام و آن جنايتهاي صورت گرفته توسط امپرياليسم آمريکا، شايد اتفاق نمي افتاد. اگر ما از اين جنبه به اين اتحاد نظر کنيم و اگر ما ميتوانستيم جلوي اتفاقات تاريخي صورت گرفته ( فروپاشي دولت عثماني و تيکه تيکه شدن دولت عثماني، حمله شوروي سابق در جنگ جهاني و اشغال شمال ايران، مسائل ايجاد شده در روابط دولت قوام و روسيه و همچنين نامرديهاي شوروي در زمان مصدق ، رها کردن اعراب در وسط جنگ شش روزه و جنگ 1973 با اسرائيل غاصب و در آخرين مورد اجراي نيروگاه اتمي بوشهر و تحويل سيستم ضد موشکي اس اس 300 و ...) را بگيريم شايد اکنون محتاج اين روابط نبوديم و ما در موقعيت يک قدرت جهاني عدالتخواهانه عمل ميکرديم.
در پايان و براي خاتمه بحث ، يک متن تاريخي را برايتان بازگو کرده که با اين بحث ما خيلي مرتبط است:
بی گمان، نالایق ترین پادشاه صفوی و ایران در درازای تاریخ، نهمین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین بود که تمام زندگی خود را صرف عقاید مذهبی کرد وسرانجام حکومتش بدست محمود افغان سرنگون وبعد از مرگ محمود، قدرت بدست اشرف افغان افتاد. در طول مدت حکومت ننگین افغانها، ایران توسط افغانها، روسها و ترکان عثمانی اشغال و ایرانیان سخت ترین، خفت بارترین وهولناکترین شرایط را تحمل میکردند. تا اینکه نادرشاه فرزند شمشیر و آخرین فاتح مشرق، از زمین سر بر آورد. اشرف افغان و لشکریانش پس از شکستی خفت بار از نادر و سپاهیانش در اصفهان و دامغان به قندهار و هرات گریختند، نادر در پی آنان قندهار را محاصره و بسیاری از لشکریان افغان را کشت و تارومار کرد ، حدود ۸۰۰ تن از افسران و جنگجویان افغان به دهلی گریختند و به دربار محمدشاه پناهنده شدند. نادر چندین بار تقاضای استرداد آنان را نمود. درباریان هندوستان نه تنها ترتیب اثری ندادند و بلکه آخرین فرستادگان نادر را نیز گردن زدند، زیرا معتقد بودند نادر شجاعت، سپاهیانی اماده و توانایی جنگ با ارتش پرشمار و قدرتمند هندوستان را ندارد.
اما، نادر فرزند شمشیر، تمامی محاسبات دربار محمدشاه را بهم ریخت، هندوستان را فتح و افسران افغان را در دهلی به دار آویخت، سپس محمدشاه امان خواست. نادر در قبال کلید خزانه سلطنتی، هندوستان و محمدشاه را رها کرد و فاتحانه با غنائمی ارزشمند و پرشمار به ایران بازگشت. نادر ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ترکیه ﺍﺧﻄﺎﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﯼ ﺳﻬﻤﮕﯿﻦ ﺍﺭﺗﺶ قدرتمند ﺗﻮﭘﺎﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﭘﺎﺷﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ترکیه ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﻃﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ متجاوز ﺑﺎﺯﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ. بدون تردید ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘۀ ﻗﻔﻘﺎﺯ بايثد اتفاق مي افتاد. ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﻬﻤﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ تخته ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﭘﯿﺎﺯ نهاده بودند . ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ فرمان ﺩﺍﺩ ﺳﻔﯿﺮ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ آﻭﺭﺩﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ میکرﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﮐﺸﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ايران سرفراز باد.
■ عضو هیات علمی دانشگاه گلستان