بن بست جیب شهروندان
یاددداشت اول |
■ با مسوولیت سردبیر
در دنیای امروز همه معادلات را باید در حوزه تخصصی خود بررسی کرد. معادلات اقتصادی را در حوزه خود، اجتماعی را در حوزه اجتماع و فرهنگی را در حوزه فرهنگ، اما باید دانست همه ی این مکانیزم ها نیز با یکدیگر ارتباط معناداری دارند و نمی توان بدون در نظر گرفتن هر یک نسبت به تغییر دیگری اقدام کرد. این روزها که اقتصاد کلان کشور به گرهی کور مانند شده است و در اقتصاد خانوار نیز تقریبا همه خانواده های متوسط نیز در کوتاهترین مدت به خانواده های مستحق تبدیل شده اند و دخل و خرج های زندگی با یکدیگر نمی خواند، نباید انتظار داشت موعظه های اخلاقی یا حتی فرامین حقوقی نیز در حوزه اقتصاد جواب گو باشد. شهروندی که درآمد ماهیانه اش کفاف زندگی روزانه اش را نمی دهد را نمی توان با نصیحت مدیریت کرد. موعظه برای طبقات فرودست نه نانی سر سفره می شود و نه لقمه ای برای صبحانه، باید برای آنها معادلات اقتصادی را سر و سامان داد، آنگاه یقین داشته باشید بقیه امور را اگر نتوانند و یا ندانند خود می توانند با پیگیری و تلاش رتق و فتق کنند.کم کم مهر ماه می آید و در کنار همه هزینه های جاری سنگین نظیر اجاره خانه، پوشاک و ... باید منتظر اضافه شدن هزینه های سرویس و از همه بیشتر هزینه هایی که مدارس حتی نیمه دولتی و گاه دولتی از بچه ها طلب می کنند، بود. پدر و مادری که توان تمشیت هزینه های خود را ندارند، عملا باید در حوزه های مختلف زندگی صرفه جویی کنند تا بتوانند هزینه سنگین آموزش را سامان دهند و این در حالی است که در قانون اساسی آموزش رایگان تا پایان متوسطه وظیفه دولتهاست؛ اما می بینیم که سالهاست بر خلاف قانون، شهروندان برای آموزش فرزندانشان باید هزینه پرداخت کنند و تبعیض آموزشی هر روز گسترده تر می شود. به نظر می آید باید اقدامی اساسی در اصلاح ساختار اقتصادی انجام داد و الا برداشت از جیب مردم گویا عملا به بن بست خورده است.