رشد اقتصادی چیست؟


یادداشت |

حمزه جلالی

رشد اقتصادی را در واقع می توان در افزایش تولید کالاها و خدمات اقتصادی، در مقایسه با یک بازه زمانی دیگر تعریف کرد. این مفهوم همچنین می تواند به صورت اسمی یا واقعی با توجه به نرخ تورم، تنظیم و اندازه گیری شود. به طور سنتی، رشد اقتصادی کل، بر اساس تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازه گیری می شود؛ اگرچه گاهی اوقات، معیارهای جایگزین نیز مورد استفاده قرار می گیرند. به هر حال رشد اقتصادی تحت تاثیر عوامل مختلفی اتفاق می افتد که ممکن است حتی با شرایط تنش زایی نیز همراه باشد. رشد اقتصادی در قرن بیستم به دلیل افزایش تولید در واحد کار، مواد، انرژی و زمین بود (ورودی کمتر به هر عنصر). تعادل رشد تولید با استفاده از ورودی‌های بیشتر حاصل شده‌است. هر دوی این تغییرات باعث افزایش تولید می‌شود. افزایش تولید شامل تولید کالاهای مشابه قبلی و کالاها و خدمات جدید است. نقش اصلی رشد اقتصادی می‌تواند به‌طور بالقوه در توسعه انسانی، کاهش فقر و دستیابی به اهداف توسعه  باشد. در جامعه، توسعه به‌طور گسترده‌ای درک شده‌است که باید تلاش‌های ویژه ای انجام شود تا اطمینان حاصل شود که قشرها فقیرتر جامعه قادر به مشارکت در رشد اقتصادی هستند. تأثیر رشد اقتصادی بر کاهش فقر و کشش رشد فقر می‌تواند به سطح نابرابری موجود بستگی داشته باشد.

 

روش های تولید رشد اقتصادی:

1-  افزودن سرمایه به اقتصاد باعث افزایش بهره وری نیروی کار می شود.

2- ابزارهای کار، ابزارهای جدیدتر و بیشتر بدان معنی است که کارگران می توانند در هر بازه زمانی تولید بیشتری داشته باشند. به عنوان مثال، یک ماهیگیر که تور ماهیگیری در اختیار دارد، در هر ساعت ماهی بیشتری نسبت به ماهیگیری که با دست خالی این کار را انجام می دهد، صید می کند.

3- بهبود فناوری، نمونه  آن اختراع سوخت بنزین است. قبل از کشف قدرت تولید انرژی بنزین، ارزش اقتصادی نفت نسبتاً پایین بود. استفاده از بنزین به روش بهتر و سازنده تری برای حمل و نقل کالاهای تولیدی و توزیع موثرتر کالاهای نهایی تبدیل شد.

4-رشد اقتصادی، رشد نیروی کار است. همچنین افزایش نیروی کار لزوماً میزان تولیدی را که باید تأمین شود تا بتواند معیشت اساسی کارگران جدید را تأمین کند، افزایش می دهد؛ بنابراین کارگران جدید باید حداقل به اندازه کافی تولید کنند تا این مسئله را جبران کنند و مصرف کننده خالص نباشند.

5-افزایش سرمایه انسانی است. این بدان معنی است که کارگران در کار خود مهارت بیشتری کسب می کنند و از طریق آموزش مهارت، آزمون و خطا یا با تمرین بیشتر، بهره وری خود را بالا می برند. سرمایه انسانی در این زمینه می تواند به سرمایه اجتماعی و نهادی نیز اشاره داشته باشد. گرایش های رفتاری به سمت اعتماد و نوآوری های سیاسی یا اقتصادی، مانند بهبود حمایت از حقوق مالکیت در واقع انواع سرمایه انسانی است که می تواند بهره وری اقتصاد را افزایش دهد.

 

چرا رشد اقتصادی مهم است؟

1- رشد اقتصادی یکی از مهمترین شاخص های اقتصاد سالم است. یکی از بزرگترین تأثیرات رشد طولانی مدت یک کشور این است که تأثیر مثبتی بر درآمد ملی و سطح اشتغال دارد که باعث افزایش سطح زندگی می شود. بنابراین، این موضوع که با رشد تولید همراه است، منجر به اشتغال بیشتر افراد می شود و این امر باعث افزایش ثروت کشور و جمعیت آن می گردد.

2-رشد اقتصادی بالاتر همچنین منجر به درآمد مالیاتی اضافی برای هزینه های دولت می شود که دولت می تواند از آن برای توسعه اقتصاد و یا برطرف کردن کسری بودجه استفاده کند.

 

عوامل رشد اقتصادی:

الف) منابع طبیعی مثل نفت و گاز

ب)سرمایه گذاری در سرمایه های فیزیکی

ج)جمعیت یا نیروی کار

د)سرمایه گذاری در سرمایه انسانی(افزایش کیفیت نیروی کار)

 ه) بهبود فن آوری که منجر به افزایش بهره وری میشود

و) وجود قوانین مناسب مثل قوانین مالیات و غیره

 

عوامل محدود کننده رشد اقتصادی:

الف) سطح پایین خدمات بهداشتی و درمانی

ب) عدم وجود زیرساختهای لازم

ج) فرار سرمایه به خارج کشور

د) بی ثباتی سیاسی

 

مولفههای رشد اقتصادی ایران در سال 1400:

بررسی عملکرد رشد اقتصادی بر حسب گروه فعالیت‌های اقتصادی در سال 1400 نشان می‌دهد،

1- رشد ارزش افزوده گروه‌هاي خدمات، نفت و گاز، صنايع و معادن و کشاورزي در اين سال به ترتيب معادل 6.5، 10.1، 1.1و 2.6‏‏‏‏- درصد بود که به ترتیب از سهمي معادل 3.6، 0.8، 0.3، و 0.3‏‏‏‏- واحد درصد در رشد اقتصادي سال 1400 برخوردار بوده‌اند. رشد 6.5 درصدي ارزش افزوده گروه خدمات در سال 1400 عمدتاً متاثر از تحولات بخش‌هاي اداره عمومي، دفاع و تامين اجتماعي،حمل و نقل و انبارداري، اطلاعات و ارتباطات، بهداشت و مددکاري اجتماعي، آموزش و عمده فروشي، خرده فروشي و تعمير وسايل نقليه موتوري به ترتيب با سهم 0.8، 0.6، 0.5، 0.5، 0.4 و 0.4 واحد درصد از رشد توليد ناخالص داخلي بوده است.

2-ارزش افزوده بخش صنعت به قیمت‌های ثابت سال 1395 از افزایش 3.3 درصدی نسبت به سال 1399 برخوردار بود؛ به طور مشخص در این بخش رشد شاخص توليد کارگاه‌هاي بزرگ صنعتي 100 نفر کارکن و بیشتر ‏‏‏‏ با اختصاص سهم حدود 70 درصد از ارزش افزوده بخش صنعت‏‏‏، نسبت به سال 1399 معادل 3.1 درصد بود. بررسي عملکرد رشد شاخص مزبور به تفکيک رشته فعاليت‌هاي صنعتي (بر حسب کدهاي ISIC دو رقمي) نشان مي‌دهد که در سال 1400 از مجموع 24 گروه اصلي، 20 گروه (با ضريب اهميت 87.6 در‏صدي از شاخص کل) از رشد مثبت توليد برخوردار بوده‌‌اند؛ از جمله صنايعی که بيشترين سهم را در رشد محقق شده اين سال داشته‌اند، مي‌توان به صنايع توليد داروها و فرآورده‌هاي دارويي شيميايي و گياهي، صـنايع ‌توليد ماشين‌آلات‌مولد و انتقال ‌نيروي برق و دستگاه‌هاي برقي و صـنايع‌توليد مواد غذايي اشاره نمود.

3- برآورد حاصل از تولید ناخالص داخلی برحسب اقلام هزینه نهایی در سال 1400 نشان می‌دهد، هزینه‌های مصرف نهایی بخش خصوصی و هزینه‌های مصرف نهایی بخش دولتی به قیمت‌های ثابت سال 1395 به ترتیب از نرخ‌های رشد 3.9 و 8.3 درصدی نسبت به سال قبل از آن برخوردار بوده‌اند.

4- عملکرد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص نسبت به سال 1399 بدون تغییر بوده است. این امر حاصل رشد عملکرد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش ماشین آلات و ساختمان به ترتیب معادل 12.5 و 7.1‏‏- درصد بوده است. لازم به ذکر است که رشد عملکرد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش ماشین آلات در تمامی فصول سال 1400 مثبت بوده و به ترتیب معادل 23.9، 2.9، 11.6 و 15.1 درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل از آن محقق گردیده است.

نتیجه: با توجه به شاخصهای بالا و افزایش درآمد در چهار ماهه اول سال 1401 و پیشرفت در مذاکرات پیش بینی میشود، در صادرات و واردات رشد داشته و تراز بازرگانی با دیگر کشورها مثبت گردد. در بخشهای خدمات، صنعت، کشاورزی و نفت رشد خواهیم داشت و از این فرصتی که در بهبود مراودات پیش می آید، حداکثر استفاده را نمود تا در رشد اقتصاد به یک ثبات نسبی دست پیدا کنیم.

 

 مدرس دانشگاه و تحلیل گر اقتصادی