درباره فرهنگ


یادداشت |

مهدی سیف حسینی

 

شکل گیری فرهنگ ها از گذشته دور، هنگامیکه اقوام مختلف در جای جای این کره خاکی جای گرفته و اسکان گزیدند صورت گرفت، چون انسان ها برای زیستن مطلوب خود به رفتاری پرداختند که از جمله آن ها خلق- افسانه- داستان- حرکات موزون (رقص) ایجاد آواها (صدا و آواز)- کشیدن تصاویر (نقاشی) بازی کردن- چه در قالب کمدین چه بازی سازی داستان های تراژیک و گاه سرودهای دسته جمعی بود. لذا این رفتارها- سنتی را شکل داد که به آن فرهنگ گفتند. فرهنگی که مجموعه ای از همین آداب و رسوم- سنن و گفتگو بود که بی تردید شکل گیری آن فرهنگ در هر منطقه جغرافیایی (با گذشته تاریخی آن) با منطقه دیگر جغرافیایی متفاوت است. بعنوان نمونه اگر بخواهیم به هنر و ادبیات امریکای لاتین و مردم بومی که در آنجا زیست کرده و می کنند، بپردازیم باید سراغ نویسندگان آن دیار برویم و سرکی به آثار و نوشته های آنان بیندازیم تا ببینیم چگونه برخی از کشورهای آن سرزمین که گذشته تاریک داشته اند (در زیر سلطه حکومت نظامیان و ژنرال ها بر مردم اعمال می شد) امروزه اکثرا در مسیر آزادی و دموکراسی قرار گرفته اند. با توجه به گسترش فرهنگ بومی آن سرزمین ها که نویسندگان آن ایجاد کرده اند از جمله این نویسندگان برای نمونه می توان به چند کتاب ماریو بارگاس یوسا اشاره کرد. او در کتاب سور بز در مورد جمهوری دومینیکن و دیکتاتوری تروخیو مطالبی نوشته است که ضمن جذابیت و کشش نشان می دهد که این جزیره زیبا و حاصل خیز در امریکا لاتین- زیر سلطه یک نظامی بمدت 31 سال (1930-1961) آنچنان قرار گرفته بود که هر خیانت و فساد و زورگویی را بر خود روا می داشته است. معرفی کشور دومینیکن در این کتاب آنگونه است که خواننده پس از خواندن، علاقمند می شود که بفهمد این کشور در کجای این کره خاکی قرار گرفته و بلافاصله سراغ نقشه جغرافیا می رود و یا نیز کتب تاریخی این منطقه را جستجو می کند تا بداند گذشته مردم این سرزمین و آداب و رسوم آنها چگونه بوده و هست که این نشان دهنده قدرت ادبیات در شناخت زندگی مردمان است. مردمانی که با فرهنگی خاص زندگی کرده و کشور خود را ساخته اند. از کتاب های دیگر یوسا می توان به (گفتگوی کاتدرال 1969)، (خانه سبز 1966)، (عصر قهرمان 1963)، (جنگ آخرالزمان 1981)، (سالهای سگی 1966)، (قهرمان عصر ما 2015) و ... اشاره کرد. بارگاس یوسا در کتاب (چرا ادبیات) به تاثیر بسیار قوی رمان و ادبیات در شکل گیری فرهنگ و زندگی مردم پرداخته و اشاره دارد که حتی ادبیات قادر است مانع دشمنی بین افراد و بروز جنگ بین کشورها شود. او می گوید: اینکه آقای بیل گیتس می گوید کتاب پدیده منسوخ شده ای است و با آمدن صفحه مانیتور و کامپیوتر همه کارکردهای صفحه کاغذی کتاب از طریق فضای مجازی به خواننده منتقل کرده، حرف درستی نمی دانم. زیرا معتقدم که به هیچ وجه این دنیای مجازی قادر نیست در همه جنبه ها جانشین کتاب شود. یوسا می گوید: در عصر جدید اکثر رمان ها را زنان می نویسند، زیرا در اکثر کلاس های فرهنگی این بانوان هستند که مشارکت می کنند چون زنان فرصت بیشتری برای مطالعه دارند چیزی که امروز در کشور خودمان چه در عرصه اجتماع و چه در نوشتارها ملاحظه می شود، نشان می دهد که اکثر نویسندگان تاریخ معاصر ایران زنان هستند که از انبوه رمان های منتشر شده می تواند صحت آنرا تایید نمود. جائی دیگر یوسا می گوید: ادبیات، عشق، تمنا و رابطه جنسی را عرصه ای برای آفرینش هنر کرده که در غیاب آن اروتیسم وجود نمی داشت. عشق، لذت و سرخوشی بی مایه می شد و از ظرافت و ژرفای خیالپردازی بی بهره می گشت. بدین لحاظ است که می توان ادعا کرد ادبیات شاخصه اصلی فرهنگ است و تحول جوامع را می توان از تاثیر ادبیات بر آن جوامع دید. چنانکه در امریکای لاتین این اتفاق افتاد و این شاخص از دیگر مختصات نجومی جوامع نظیر سیاست، اقتصاد و ... پیشی گرفت. لذا پر و بی جا نیست اگر بگوییم که رشد جوامع در سطوح مختلف حتی توسعه سیاسی و اقتصادی از جاده فرهنگ می گذرد.