خلا قیت به فدای مارکت
سینما |
آثار سامان سالور را میتوان یکی از شترگاو پلنگترین آثار سینمای ایران قلمداد کرد. این کارگردان با مستند آرامش با دیازپام ده و فیلم هایی همچون ساکنین سرزمین سکوت، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین و آمین خواهیم گفت، نامی برای خودش دست و پا کرد. فیلم هایی که بواسطه هوشمندی در انتخاب فضای روایت و قصه عجیب شخصیتها، خیلی زود نگاه بیننده را به پرده نقره ای خیره می کند و در دنیایی کاملا ملموس ولی به دور از واقعیت و یا در دنیایی واقعی ولی ناملموس، داستانش را روایت می کند. سالور که فیلمهای اولش را بیشتر در فضای هنر و تجربه کار کرد، بعد از آن وارد مارکت سینما شد و آثاری
چون سیزده 59 و تمشک را هم ساخت. مارکت سینمای ما، مخلوطی از سفارشهای دولتی و سلیقه مردم است که در سیزده 59 و تمشک این امر کاملا مشهود است. آثاری سفارشی که هیچ خبری از خلاقیت و امضای سالور پای فیلمهایش نیست! در این شماره به نقد دومین فیلم بلند این کارگردان یعنی چند کیلو خرما برای مراسم تدفین می پردازیم. فیلمی سراسر برف و یخبندان که بی ربط به آب و هوای این روزهای ما هم نیست.