آزادی پس از بیان
یادداشت |
مهدی سید کلاته
همگی بارها و بارها عبارت آزادی بیان و مطالبه ی جمعی برای نیل به آن به عنوان یکی از حقوق شهروندی مردم را شنیده ایم. عبارتی آشنا که اکثرا توسط فعالان رسانه ای و خبرنگاران، نامزدهای انتخاباتی و … بکار برده میشود، اما به نظر نگارنده نیاز جدی به بازنگری در آن وجود دارد. ابتدا باید تفاوت این دو را بررسی نمود. آزادی بیان یعنی وجود شرایطی برای بیان نظرات، مطالبات، نقدها و کلا سخنان افراد در جامعه، یعنی وجود ساختار و زیرساخت لازم برای بیان و عدم وجود محدودیت و ساختارهای محدودیت زا در مقابل بیان افراد، خلاصه اش میشود، داشتن امکان سخن گفتن و استفاده از ابزارهای موجود و رایج برای نشر نظرات. اما آزادی پس از بیان یعنی اگر نظرات و سخنان گوینده در چارچوب قانون کشور و مستند بر حقایق و فاقد هرگونه افترا، تهمت، ظن و گمان بود، پس از ارائه و بیان آنها مشکلی برایش ایجاد نگردد و بازخواست نشود. فرد نباید نگران عواقب بیان نظرات مستند و مستدل خویش باشد و تنها وجدان بیدار گوینده، خطوط قرمز انصاف و اخلاق و شرع و قانون را ترسیم و رعایت نماید و ابزار بیرونی پس از بیان نظرات در خدمت ایجاد محدودیت و گرفتاری برای گوینده نباشد. بجز معدود کشورها، مانند کره شمالی و برخی جوامع محدود و خاص، به لطف تکنولوژی و فضای ارتباط جهانی از طریق اینترنت تقریبا مسئله ی آزادی بیان حل شده و دیگر نمیشود مانع ارائه نظرات و سخنان گوینده بطور کامل شد. اگرچه ممکن است، گفتمان صریح در برخی نهادهای ذیل حاکمیت ها مانند صدا و سیما در ایران ما محدود و صرفا برای قشری خاص که همسو با گردانندگان هستند، ممکن باشد، اما در همان نهادها نیز بعضا در مواقع خاص و برنامه های زنده، گوینده مجال یافته تا نظرات انتقادی و اعتراضی یا غیرهمسو با برنامه سازان را ارائه دهد و امکان ایجاد محدودیت فوری نیز نبوده، البته که در ادامه، دیگر آن فرد بعید است تا مدتها فرصت بیان آزاد یابد یا مجریان و کارکنان خود نهاد دچار تبعاتی چون اخراج یا قطع همکاری گردند، اما نمیشود گفت، قاطع و کامل مسیر مسدود است. لذا امروزه باید مطالبه گر آزادی پس از بیان بود که متاسفانه با گسترش واژگان غیر شفاف حقوقی همچون سیاهنمایی، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی و … که بروز و وجود آنها کاملا به سلیقه ی فرد قاضی بستگی دارد، بسیار مشکل ساز گردیده و آزادی پس از بیان بسیاری را مختل نموده است. چه بسا بهترین کار، تعریف و تدوین قوانین صریح، شفاف و دارای جزئیات دقیق مانند قوانین جزایی و کیفری در این حوزه احساس بشود تا دیگر سلیقه و میل افراد تعیین کننده نباشد و گوینده بداند این جمله یا این عبارت یا این واژگان مثلا دارای بار حقوقی از نوع تشویش اذهان یا آن جمله یا واژگان مشخص، جرم سیاهنمایی دارد و ممنوع است و نباید استفاده شود.