انالحق منصور
یاددداشت اول |
■ بامسووليت سردبير
سيزدهم آذرماه مطابق با بيست و سوم ذي القعده ي سال سيصد و نه هجري قمري ابوعبدالله حسين بن منصور ملقب به حلاج عارف و صوفي ايراني به دستور مقتدر عباسي به شهادت رسيد، انالحق اصلي ترين ترکيبي است که از منصور حلاج به ياد ما در روزگار مدرن مانده است، پس از شهادت منصور عرفا و اهل حقيقت از فاش گويي تن زدند و زبان استعاره را برگزيدند و عرفان و صوفيه زبان خاص خود را يافت.
جناب حافظ به زيبايي اين نکته را تاکيد کرده است که:
گفت آن يار کزو گشت سر دار بلند جرمش اين بود که اسرار هويدا مي کرد
اما آيا منصور حلاج خود را انا الحق به معني خداوندگار بزرگ و آفريدگار کائنات مي دانست؟ آشکار است که چنين استنباطي يک بازنمايي نادرست و بي پايه از انا الحق گويي منصور حلاج است. انسان و هر موجود صاحب روح خداوندي از زماني که روح خدا در او دميده مي شود، مي تواند خود را بخشي از خداوند عالم بداند، باري تعالي خود در قرآن کريم به اينکه در انسان روح خود را دميده صحه گذاشته است، اما پرسش آن است آيا قطره هاي دريا هر چند کوچک و بي مقدار باشد بخشي از دريا نيست؟ آيا سر سبزي طبيعت و آبي دريا و آسمان لايتناهي را نمي توان اثر دميدن روح خدا در آنها دانست؟ آيا نمي توان طبيعت را که مظهر تجلي بخشي از روح خداوند است را به استعاره عموم و خصوص خداوند دانست و آنها را به مثابه خداي کوچکي نگريست که نماينده و خليفه خداوند در جهان هستي محسوب مي شوند ؟ بي گمان آنکه روح خدا در وجودش دميده شده است قطره اي از لطف خداوند است و منصور هم همين را تکرار مي کرد، بابا طاهر عريان به جا مي گويد:
دلا غافل ز سبحاني چه حاصل
مطيع نفس و شيطاني چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملايک
تو قدر خود نمي داني چه حاصل
اينک بينديشيم اگر ما نگاه وحدت وجودي منصور را در دنياي امروز جاري کنيم و هستي را متن مقدس خداوند بدانيم و انسانها را به عنوان خليفه هاي خداوند و يا به تعبيري خداوندان کوچک ببينيم، رفتارمان با هم نوعان، انسان هاي ديگر، با همه موجودات صاحب روح حتي با حيوانات، با چشمه ها، با درختان و با ....تا چه اندازه متفاوت مي شود و تا چه اندازه به ما در راه ارتقاي جامعه ي گرفتار امروز کمک مي شود. اگر ما و شما، اين نگاه را به هستي داشته باشيم، محبت را پاسداري خواهيم کرد و همواره براي همه کائنات و انسان احترام قائل مي شويم. انسانها براي ما نمايندگان تام خداوند هستند و براي آنها همان احترامي را قائل خواهيم بود که براي عزيزترين پديده ها قائليم، اگر اين نگاه را داشته باشيم هيچ انساني با انسان ديگر براي ما تفاوتي نخواهد داشت، صلح و مدارا و گفت و گو جاي کينه و بخل و حسد را خواهد گرفت و آنگاه جهان پر مي شود از انسانهاي خداي گونه اي که جانشينان راستين خداوند بزرگ بر روي زمين هستند. کمي در اين نگاه تامل کنيد، زندگي بهتري را تجربه خواهيد کرد، شما هم مي توانيد انالحق بگوييد.