پژوهش و جامعه مساله محور


یاددداشت اول |

■  بامسووليت سردبير

 

بيست و پنجم آذر روز پژوهش است. واقعيت آن است که اولين اصل براي يک پژوهش داشتن مساله است، مساله موضوعي است که پژوهشگر بايد بتواند آن را تبيين کرده و براي آن راه حل ارائه دهد، اما براي رسيدن به مساله بايد ذهني پرسشگر و روحي نقاد داشت، در واقع مساله تنها در ذهني پاي به هستي مي گذارد که آن ذهن با نقادي به دنبال  اصلاح وضع موجود به سمت شرايط مطلوب باشد، در غير اين صورت اصولا مساله خلق نمي شود و چنانچه در ذهن و يا در جامعه اي مساله خلق نشود، علاوه بر اينکه امکان اصلاح از دست مي رود، آرام آرام جامعه از زندگي و پويايي تهي مي شود و آرامشي گورستاني بر آن حاکم خواهد شد، بنابراين بايد از خلق مساله استقبال کرد زيرا با خلق مساله است که ذهن يک جامعه به سمت اصلاح اشکالات و رفع مشکلات مي رود. طرح سوال، نقد، توجه به همه جوانب يک پاسخ و بيرون کشيدن اشکالات آن  تنها با يک ذهن صاحب مساله و نقاد ميسر مي شود. روز پژوهش  به ما يادآوري مي کند که تحقيق و پژوهش بايد منجر به ارائه راه حل هايي براي مشکلات زندگي شود و الا چنانچه سالها درگير و دار چند مشکل معلوم گرفتار شده ايد و هر سال چون گنبدي دوار، دور خود دوران داريد بايد متوجه اين نکته بشويد که شما يا جامعه شما کيلومترها از نقد و يافتن مساله و سپس ارائه راه حل براي آن دور افتاده است. به اين خاطر  براي آنکه ذهن جامعه اي مساله محور شود بايد به آن جامعه، آزادي انديشه و آزادي بيان تفکر داد و سپس امنيت را براي صاحبان انديشه ضمانت کرد، تا آنها با ذهن نقاد و وقاد خود براي يافتن مشکلات جامعه و سپس ارائه راه حل هاي نو به جامعه خود خدمت کنند. چنانچه در حکمراني مساله محور نباشيم سالها بر سر يک مساله کوچک در مي مانيم و نتيجه آن از دست رفتن اعتماد عمومي و مشروعيت خواهد بود، بنابراين به نظر مي آيد تنها راه حل برون رفت از مشکلات و مسائل کشور برخورد علمي و منطقي با مساله هاست و راه حل ديگري ندارد.