گذر چهارشنبهای
یادداشت |
محمد انصار
چهارشنبهای بنا برگزارشی که به سال 1296 هـ .ق نوشته شده، از گذرگاههای محلهی سبزهمشهد گرگان است. از شرق، غرب، جنوب و شمال، به ترتیب به محلات میخچهگران، سرچشمه، نعلبندان و سبزهمشهد چسبیده است. با سایر گذرگاههای قدیمی، تفاوتهایی دارد. زیرا بیشتر آنها، میدانگاه، تکیه، حمام و ... دارند، اما در آنجا هیچ از این موارد نیست. از این جهت، همانند گذرگاههای شیرکش و باغشاه است. نام این گذر، برگرفته از امامزادهای به نام چهارشنبه است که در منابع قدیمی از او یاد شده است. به آن، معصومزاده چهارشنبهای هم گفتهاند. نامش محسن است. در کتیبهی سنگی آمده که او فرزند امام کاظم(ع) بوده و شهید شده است. اکنون این کتیبه را در درون ضریح و بر روی مزار او گذاشتهاند تا از دسترس دیگران، دور بماند و آسیبی نبیند. آن دو رویه بوده و اشعاری بر روی آن، به خط نستعلیق نوشته شده است. یک روی آن، سبز رنگ است که قصیدهای، شش بیتی دارد که رابینو متن آن را آورده است. بر روی دیگر، قصیدهای 18 بیتی آمده است. این امامزاده، چند بار بازسازی شده است. یکبار بنابر همان کتیبه، به کوشش نظرعلی خان بود که تاریخ دقیقش، روشن نیست. زیرا بنابر مصراع پایانی یک روی آن کتیبه ( جرم بانی بجد او بخشا) سال 1225 هـ .ق میشود. در زیر آن، سال 1234 هـ .ق نوشته شده است. بنابر مصراع پایانی روی دیگر ( ملک طواف نماید برایت اندر طوس) باز هم همین تاریخ بدست میآید. رابینو، سال 1224 نوشته است که احتمالاً، اشتباه چاپی است. براساس این تواریخ، میتوان گفت که بازسازی در دورهی فتحعلی شاه قاجار بوده است. همچنین دربارهی کسی که بازسازی را انجام داده، چیزی نمیدانیم. آقای اسدالله معطوفی در یکی از کتابهایش او را همان سردار اشرف دانسته است. این نظر، درست نیست زیرا که بازسازی حدوداً در سال 1187 خورشیدی انجام شد در حالی که نامبرده، بنا به نوشتهی او در کتاب دیگرش، در سال 1305 از دنیا رفته است. میان این دو تاریخ، 118 سال فاصله است. بار دیگر، در سال 1345 بازسازی شد. بام سفالی و چوبیاش را، ویران و در نمای آن، تغییراتی دادند. به طوری که کتیبهی گچی امامزاده که به خط نستعلیق بود، از بین رفت. همچنین در سالهای 1379، 1386 و 1399 تعمیراتی داشته است. این امامزاده حیاط ندارد. یک شبستان دارد. مساحت آن، حدوداً 144 مترمربع است. گنبدی بزرگ دارد که اکنون، دیگر امامزادههای شهر (به جز یک مورد) ندارند. مزارش، ساده است. یک متر ارتفاع دارد. دورش، ضریح چوبی است که دو متر ارتفاع دارد. گذشت زمان، نتوانست آن را فرسوده کند. بر روی گوشهای نوشتهاند: «سلطان بن سلطان فتحعلی شاه قاجار» در سال 1387 از سوی سازمان اوقاف و امور خیریه کشور، برای ساخت ضریح فلزی این امامزاده، سه میلیون تومان، بودجه آمد. ولی هیئت امناء امامزاده، در نامهای، درخواست کردند که آن را در جای دیگری، هزینه کنند. زیرا که اولاً این ضریح بماند. ثانیاً در آن زمان، آنجا نیازهای مهمتری داشت. لذا آن، برای امور دیگری هزینه شد. درگذشته، در کنار این امامزاده، به ندرت مردگان را به خاک میسپردند. نگارنده در سال 1386 هنگام بازسازی و تعمیر امامزاده، سنگ مزار شکسته شدهای دید که نوشتههای روی آن، خوانا نبود. مزار برخی بانیان و متولیان امامزاده مانند خانوادههای مساوات و علیمحمد درویش محمدی آنجاست. همچنین یکی از دانشمندان به نام حاج ملأ ابوالحسن استرآبادی در آنجا آرمیده بود. اکنون اثری از آن نیست. حتی کهنسالان امروز هم، جای آن را نمیدانند و از دیگران هم چیزی نشنیدهاند. باید بگوییم که در جنوب و شمال این محله، دو گورستان بزرگ در محلات نعلبندان و سرپیر داشتیم. از این رو، آنجا، گورستان عمومی نبوده است. در شرق امامزاده، مسجد فلسفی قرار دارد. نام دیگرش، ملا ابوالحسن است. او جدّ خانوادههای فلسفی است. فرزندی به نام میرزا احمد حکیم و دو نوه، به نامهای حاج آقا و میرزاعلی داشت. میرزاعلی در سال 1323 از دنیا رفت. اکنون یکی از کوچههای محلهی چهارشنبهای به نام اوست. او شش پسر به نامهای ذبیحالله، خلیل، حسین، احمد، محمود، ابوالقاسم داشت. حاج آقا، سه پسر به نامهای محمدتقی، حاج مطلب، حاج مهدی داشت. محمدتقی در سال 1360 از دنیا رفت. او دو پسر به نامهای غلامعلی و حسن داشت. حاج مطلب، یک پسر به نام محمدعلی داشت که در جوانی از دنیا رفت. حاج مهدی دو پسر به نامهای عبدالله و عبدالرحمن دارد. تا چند سال پیش، برخی از خانوادههای فلسفی، در گذر چهارشنبهای زندگی میکردند. زمین مسجد، ملک این خانواده است. سازنده و متولی آن هم میباشند. درگذشته، مسجد، کوچک بود و بعداً آن را توسعه دادند. در سال 1367 به کوشش مهدی فلسفی بازسازی شد. در این مسجد، گاهی نماز جماعت برگزار میشد. مثلاً زمانی محمدرضا رحمانی پیشنماز آنجا بود. در این محله، حسین واعظ استرآبادی اتاق کوچکی داشت. او در سال 1082 هـ .ق به شهادت رسید. پیکرش را در آنجا به خاک سپردند. البته بنا بر مصراع پایانی شعری که بر روی سنگ کتیبهای نوشته شده بود (شد شهید این هادی راه یقین)، تاریخ شهادت او، سال 1080 هـ .ق میشود. مزارش تا زمان نگارش کتاب شرح حال علما و ادبای استرآباد( سال 1294 هـ .ق) پابرجا و شناخته شده بود. اما امروزه، هیچ اثری نیست. آن سنگ کتیبه را، بر روی مزارش گذاشته بودند ولی در سال 1382 وراث او (خانواده فلسفی) آن را به موزه سنگ گرگان سپردند. خانهی علاءالدین در گذر محلهی چهارشنبهای به سرچشمه قرار دارد. در دوره ی قاجارها ساخته شد. مالک آن، خانوادهی علاءالدین بودند که حدوداً تا سال 1350، در آنجا زندگی میکردند. یکی از بزرگان آنها، شیخ محمدولی فرزند محمدمهدی و نوهی محمدولی تاجر بود که از سه مرجع تقلید نجف، اجازهی اجتهاد داشت. او در سال 1327 در همین خانه از دنیا رفت. سه بار ازدواج کرد و صاحب 8 فرزند شد که یکی از آنها( ابوالقاسم) در قیام پنج آذر گرگان به شهادت رسید. روبهروی آن، حسینیهی طاشیها است که در سال 1380 ساخته شد. در سال 1401 هنگام گودبرداری در همین جا، اشیاء قدیمی مربوط به دورهی قاجار و پیش از آن، پیدا شد که اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گلستان، آنها را گرفت. این محله، بیت الحسین دارد که درگذشته، خانوادهی حسینعلی دیوانی در آنجا زندگی میکردند. اما از سال 1380 به محل برگزاری سوگواری برای امام حسین(ع) تبدیل شد.
پژوهشگر