تکلیفتان را معلوم کنید
یاددداشت اول |
با مسوولیت سر دبیر
یکی از مهمترین نکاتی که همواره باید مورد توجه مدیران فرهنگی و اجتماعی باشد، بهره برداری از ظرفیتهایی است که خوشوقتانه در آنها غوطه وریم و چون تکلیفمان با خودمان معلوم نیست، از آنها بهره ای نمی بریم. ظرفیتهایی که ریشه های عمیق فرهنگی و تاریخی ایرانیان را نشان می دهد و بخاطر همین سست عهدی و ناتوانی ما در معرفی این بزرگان است که همواره نسل نو آمده را متهم به بی توجهی به سنت ها و بزرگان کرده و می کنیم و مدعی آن هستیم که فرزندان ما دیگر حرف ما را نمی خوانند و به باورهای ما اعتقادی ندارند، اما هیچگاه از خود نمی پرسیم، این نوجوانان و کودکان بی گناه به کدام بخش از اعتقادات ما باور ندارند؟ آیا به آن بخش که عاقلانه و مبتنی بر استدلال است؟ یا به آن حوزه که مربوط به سلیقه های شخصی و علایق ماست؟ به کدام بخش؟ یا هیچگاه نمی پرسیم آیا این کودکان و نوجوانان را ما تربیت نمی کنیم؟ وقتی نمی خواهیم بپذیریم بر خلاف فرزندانمان، از دنیای دانایی روز عقب افتاده ایم، به ناچار آنها را متهم به خودمحوری و خودخواهی می کنیم. برای نمونه و جهت اطلاع مدیران فرهنگی- اجتماعی گلستان، باید بگوییم، در همین چند روز گذشته و آتی می توانستند و می توانند بدون هیچ هزینه ای نام نیک بزرگان را در افکار عمومی جاری کنند و آنها را به جامعه ی امروزی معرفی نمایند. درگذشت ايرج بسطامي، استاد آواز ايران، / درگذشت استاد وحيد دستگردي شاعر و اديب نظامي شناس/ درگذشت استاد دكتر خسرو فرشيد ورد/ تولد استاد علامه همايي/ تولد فروغ فرخ زاد/ درگذشت نيما یوشیج و... این شخصیتها سرمایه های ایران برای حفظ هویت فرهنگی و ملی ما هستند و ما نمی توانیم از آنها چشم بپوشانیم. سوال این است، وقتی همه این بزرگان را کنار گذاشته ایم و نامی از آنها نمی بریم، آنگاه باید برای صدا و سیمای بی مخاطب و سازمانهای فرهنگی و اجتماعی بی مشتری مرثیه سرایی کرد و بر حال هزینه های گزاف بی نتیجه تاسف خورد. کاش تکلیفمان را با بسیاری از مفاهیم معلوم می کردیم تا امروز گرفتاری هایمان کمتر بود.